چهل حدیث درباره جمعه

فهرست کتاب

حدیث نهم: دعا کردن در جمعه

حدیث نهم: دعا کردن در جمعه

جابر بن عبداللهبروایت کرده است: «قال النبی ج: یَوْمُ الْجُمُعَةِ ثِنْتَا عَشْرَةَ. یُرِیدُ سَاعَةً لاَیُوجَدُ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ شَیْئًا إِلاَّ آتَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فَالْتَمِسُوهَا آخِرَ سَاعَةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ.» [۱۲]«پیامبر جفرمودند: روز جمعه دوازده (ساعت) است. و در آن (روز) ساعتی وجود دارد که هر مسلمانی در آن لحظه از خداوندچیزی را بخواهد، خداوند حتماً آن را به وی خواهد داد، این زمان را در آخرین ساعت بعد از عصر دریابید.»

دعا با همۀ فضائل و شوکتی که در دین اسلام دارد در روز جمعه از مکنتی خاص برخوردار می‌باشد که جدای از اجر خاص، لحظه‌ای در این روز قرار داده شده که خداوند به قاطعیّت اجابت بنده‌اش را می‌کند و دعایش را قبول می‌کند.

با وجود اختلاف زیاد اندیشمندان در تعیین این وقت گران‌بها، پس از تحلیل و بررسی نصوص و سند آن‌ها بس محرز می‌نماید که این زمان اندک در اواخر روز جمعه بعد از نماز عصر و نزدیک به نماز مغرب می‌باشد؛ چرا که جدای از اینکه نصوص استنادی آن صحیح و صریح می‌باشند بلکه علمای سلف و خلف زیادی بر آن قلم صحه گذاشته‌اند.

با این وجود بخاری و مسلم از ابوهریرهسروایت کرده‌اند: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جذَكَرَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ فِیهِ سَاعَةٌ لَا یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی یَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ وَأَشَارَ بِیَدِهِ یُقَلِّلُهَا.» [۱۳]«پیامبر خدا جدر روز جمعه ابراز داشتند که در این روز زمانی وجود دارد که بنده‌ای مسلمان با آن موافقت نکرده (و در این زمان دعا نکرده) در حالیکه ایستاده و نماز می‌خواند و از خداوند چیزی را خواسته مگر اینکه خداوند آن‌را به وی عطا خواهد کرد و ایشان با دستانش (اشاره فرمودند که) زمان کمی است.»

احادیثی که دلالت بر اواخر عصر می‌نمایند زیاد و مطلق هستند؛ یعنی مقید نشده‌اند ولی حدیث ابوهریرهسفوق الذکر مقید به " وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی " در حالی که در قیام و نمازگزار است مقید می‌باشد، در این رابطه می‌توان گفت طبق نظر اصولیونِ شافعیّه، حنفیّه، مالکیّه و حنابله از آنجائیکه "حکم" (قبولی دعا در این زمان) و "سبب" (عصر روز جمعه) در احادیث یکی می‌باشند حمل مطلق بر مقیّد می‌شود. [۱۴]یعنی؛ در حالی که شخص نمازگزار و در قیام باشد دعا نماید دعایش اجابت می‌گردد البته هر چند برخی از فقها مانند ظاهریه هر دو (مطلق و مقید) را ملاک قبولی دعا می‌دانند و الزامی به حمل مطلق بر مقید نمی‌بینند همانطور که از بسیاری از احادیث که بدون قیدِ " وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی " آمده‌اند همین برداشت می‌گردد. با وجود راجح بودن دیدگاه جمهور فقها و اصولیون مبنی بر حمل مطلق بر مقید؛ یعنی اینکه که شخص در اواخر عصر جمعه در حالی که نماز می‌خواند و در قیام است از خداوند طلب دعا نماید، این سؤال مطرح است:

آیا خواندن نماز بعد از عصر کراهت ندارد؟ چرا که اگر کراهت داشته باشد خواندن نمازی که کراهت دارد نمی‌تواند از چنین فضیلتی برخوردار باشد.

در جواب این سؤال می‌توان گفت که نماز خواندن بعد از عصر مکروه نیست [۱۵]و فقط وقتی مکروه است که نزدیک غروب آفتاب شود. چنان‌که على ‌بن أبى طالبسروایت کرده است: «أَنَّ النَّبِىَّ جنَهَى عَنِ الصَّلاَةِ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلاَّ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ.» [۱۶]«پیامبر جفرمودند: بعد از عصر نماز نخوانید مگر اینکه در حالی نماز بخوانید که خورشید بالا باشد (و غروب نکرده باشد).»

طاوس یمانی گفته است: «عن عائشةَ أنها قَالَتْ: لَمْ یَدَعْ رَسُولُ اللَّهِ جالرَّكْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ. قَالَ فَقَالَتْ عَائِشَةُ قال رسول الله ج: لاَ تَتَحَرَّوْا طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلاَ غُرُوبَهَا فَتُصَلُّوا عِنْدَ ذَلِكَ.» [۱۷]«عائشه گفته: پیامبر جبه (خواندن) دو رکعت بعد از عصر فرا نخوانده. طاوس گفت: عائشه گفت: که پیامبر خدا جفرموده‌اند: در موقع طلوع و غروب خورشید آهنگ و قصد نکنید که در این مواقع نماز بخوانید.»

همچنین أبوسلمه بن عبدالرحمن گفته است: «أَنَّهُ سَأَلَ عَائِشَةَ عَنِ السَّجْدَتَیْنِ اللَّتَیْنِ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جیُصَلِّیهِمَا بَعْدَ الْعَصْرِ فَقَالَتْ كَانَ یُصَلِّیهِمَا قَبْلَ الْعَصْرِ ثُمَّ إِنَّهُ شُغِلَ عَنْهُمَا أَوْ نَسِیَهُمَا فَصَلاَّهُمَا بَعْدَ الْعَصْرِ ثُمَّ أَثْبَتَهُمَا وَكَانَ إِذَا صَلَّى صَلاَةً أَثْبَتَهَا. قَالَ یَحْیَى بْنُ أَیُّوبَ قَالَ إِسْمَاعِیلُ تَعْنِى دَاوَمَ عَلَیْهَا.» [۱۸]«از عائشه از دو رکعت نمازی سؤال شد که پیامبر خدا جبعد از عصر خواند. گفت: ایشان آن را قبل از عصر می‌خواندند سپس به دلیل مشغولیت نتوانستند یا فراموش کردند بعد از عصر خواندند (و بعد از آن) بر آن مداومت داشتند و ایشان (عادت داشتند هرگاه) نمازی می‌خواندند بر آن مداومت می‌کردند. یحیی‌ بن أیوب گفت: اسماعیل (راوی حدیث) گفت:" أثبتهما" یعنی؛ مداومت می‌ورزیدند.»

و شریح بن هانیءسروایت کرده است: «سَأَلْتُ عَائِشَةَ عَنِ صَلاةِ رَسُولِ اللَّهِ كَیْفَ كَانَ یُصَلِّی؟ فَقَالَتْ: كَانَ یُصَلِّی الْهَجِیرَ، ثُمَّ یُصَلِّی بَعْدَهَا رَكْعَتَیْنِ، ثُمَّ یُصَلِّی الْعَصْرَ، ثُمَّ یُصَلِّی بَعْدَهَا رَكْعَتَیْنِ، قُلْتُ: فَقَدْ كَانَ عُمَرُ یَضْرِبُ عَلَیْهِمَا وَیَنْهَى عَنْهُمَا، فَقَالَتْ: كَانَ عُمَرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یُصَلِّیهِمَا، وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ یُصَلِّیهِمَا، وَلَكِنَّ قَوْمَكَ أَهْلَ الَیَمَنِ قَوْمٌ طَغَامٌ، یُصَلُّونَ الظُّهْرَ، ثُمَّ یُصَلُّونَ مَا بَیْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، وَیُصَلُّونَ الْعَصْرَ، ثُمَّ یُصَلُّونَ مَا بَیْنَ الظُّهْرِ والمغرب، فَضَرَبَهُمْ عُمَرُ، وَقَدْ أَحْسَنَ.» [۱۹]«از عائشه در مورد نماز رسول الله جپرسیدم ووی گفت: پیامبر جبعد از خواندن نماز ظهر دو رکعت نماز می‌خواند و بعد از خواندن نماز عصر هم دو رکعت نماز می‌خواند! ومن به عائشه گفتم: اما اگر کسی بعد از عصر نماز می‌خواند، عمر وی را می‌زد! اما عائشه جواب داد: حتی عمر هم آن نماز را می‌خواند و می‌دانست که رسول الله جهم آن را می‌خوانده است! اما قوم تو (یمن) وقتی نماز ظهر را می‌خواندند تا نماز عصر نماز می‌خواندند؛ و وقتی نماز عصر را می‌خواندند، تا ناز مغرب هم نماز می‌خواندند؛ لذا عمر هم از این کار آنان نهی فرمود (تا مبادا هنگام غروب که نهی شده نماز خوانده باشند.)»

لذا همواره رسول الله جبر خواندنش بعد از نماز عصر مداومت داشته و عائشهلروایت کرده است: «قَالَتْ صَلاَتَانِ مَا تَرَكَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ جفِى بَیْتِى قَطُّ سِرًّا وَلاَ عَلاَنِیَةً رَكْعَتَیْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ وَرَكْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ.» [۲۰]«رسول الله جدر خانه‌ام همواره دو نماز را می‌خوانده وبر خواندنش مداومت داشتند: دورکعت قبل از صبح ودو رکعت بعد از عصر.»

و همچنین علت اینکه پیامبر ج-دو رکعت نماز بعد از عصر را- همواره در خانه می‌خوانده، این بوده که برای أمّتش مشقت ایجاد نگردد و عائشهلروایت کرده است: «وَالَّذِی ذَهَبَ بِهِ مَا تَرَكَهُمَا حَتَّى لَقِیَ اللَّهَ وَمَا لَقِیَ اللَّهَ تَعَالَى حَتَّى ثَقُلَ عَنْ الصَّلَاةِ وَكَانَ یُصَلِّی كَثِیرًا مِنْ صَلَاتِهِ قَاعِدًا تَعْنِی الرَّكْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ وَكَانَ النَّبِیُّ جیُصَلِّیهِمَا وَلَا یُصَلِّیهِمَا فِی الْمَسْجِدِ مَخَافَةَ أَنْ یُثَقِّلَ عَلَى أُمَّتِهِ وَكَانَ یُحِبُّ مَا یُخَفِّفُ عَنْهُمْ.» [۲۱]«سوگند به ذاتی که آنحضرت جرا از این دنیا برد که رسول خدا جخواندن دو رکعت بعد از نماز عصر را تا هنگام رحلت، ترک نفرمود. و ایشان، زمانی رحلت کرد که نماز خواندن برایش دشوار گردید و بسیاری از نمازهایش را نشسته می‌خواند. وچون آنحضرت جهمیشه تخفیف را برای امت خود دوست داشت، این دو رکعت را در مسجد نمی‌خواند تا مبادا باعث زحمت امّت گردد.»

پس از این روایات مشخص شد که: رسول الله جبه علّت اینکه مردم هنگام غروب آفتاب نماز نخوانند، از خواندن نماز بعد از عصر نهی فرموده است؛ و گرنه اگر هنگام غروب نماز خوانده نشود، جایز بوده چنان‌که در روایاتی که مشاهده شد واضح و روشن می‌باشد پس هر کس خواهان این فضیلت است باید در اواخر روز جمعه در حالی که در قیام نماز (بعد از خواندن حمد و سوره یا بعد از برخواستن از رکوع) می‌باشد دعای خود را از باری تعالی بنماید و در این راستا هر دعایی در امر دنیا و عقبی جایز است و نیز شخص می‌تواند دعایش را با زبان مادری خود بیان نماید، هر چند أولی به بیان دعا با زبان عربی و استفاده از دعاهای ثابت شده با نصوص شرعی می‌باشد.

اما اینکه چرا شریعت این ساعت را برای ما مشخص نفرموده، همانند شب قدر ویا تعداد گناهان کبیره می-باشد؛ تا انسان همواره محتاط بوده واز کل گناهان دوری کرده و همچنین ده شب آخر رمضان را به دنبال شب قدر گشته و همچنین تمام بعد از عصر را مشغول دعا کردن شود. (وَ اللهُ العلیمُ أعلمُ بِالصَّوابِ)

[۱۲] (صحیح): عبدالله بن وهب، الموطأ (ش۲۰۸) / ابوداود (ش۱۰۵۰) نسایی (ش۱۳۸۹) / بیهقی، شعب الایمان (ش۲۹۷۶) والسنن الکبری (ش۶۲۱۳) / حاکم، المستدرک (ش۱۰۳۲) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۹ص۲۰وج۲۳ص۴۴) / طبرانی، الدعاء (ش۱۸۴) از طریق (عمرو بن الحارث الانصاری) روایت کرده‌اند: «عن الجلاح مولى عمر بن عبد العزیز أن أبا سلمة حدثه عن جابر عن رسول الله ج: أنه قال: فی الجمعة اثنتا عشر ساعة منها ساعة لا یوجد فیها عبد مسلم یسأل الله شیئا إلا إعطاه إیاه التمسوها آخر ساعة بعد العصر.»رجال عبدالله بن وهب «رجال صحیحین» بوده جز الجلاح مولى عمر بن عبد العزیز که «رجال صحیح» است. و امام حاکم نیشابوری گفته است: «هذا حدیثٌ صحیحٌ علی شرط مسلم» و امام ذهبی هم گفته است: «علی شرط مسلم» و امام ابن حجر هم گفته است: «حدیثٌ صحیحٌ» و امام نووی هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش۱۰۳۲) / ابن حجر، نتائج الافکار (ج۲ص۴۳۶) / نووی، المجموع (ج۴ص۵۴۱)] [۱۳] (صحیح): بخاری (ش۹۳۵و۵۲۹۴و۶۴۰۰) / مسلم (ش۲۰۰۶-۲۰۰۱) / ابوداود (ش۱۰۴۸) / ابن ماجه (ش۱۱۳۷) / ترمذی (ش۴۹۱) / نسایی (ش۱۴۳۰-۱۴۳۲) از طریق (محمّد بن سیرین وعبدالرحمن بن اعرج ومحمّد بن زیاد و ابوسلمة بن عبدالرحمن وسعید بن ابی عروبه) روایت کرده‌اند: «عن أبی هریرة أن رسول الله جذكر یوم الجمعة فقال: ... .» [۱۴] نک: زرکشی،البحر المحیط فی أصول الفقه، ۳/۶؛ شوکانی، إرشاد الفحول، ۱/۲۴۵؛ شرح التلویح على التوضیح؛ ۱/۲۳۶؛ بخاری؛ کشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوی، ۲/۴۱۸؛ جیزانی،معالم أصول الفقه عند أهل السنة والجماعة؛ ۱/۴۰۹. [۱۵] البته فقهای شافعیّه، حنفیّه و حنابله خواندن نماز بعد از عصر را مکروه می‌دانند و دلیل آن‌ها این است که نماز خواندن در این موقع شبیه کسانی خواهد بود که که خورشید را عبادت می‌کنند؛ زیرا آن‌ها در این موقع به عبادت می‌پردازند. البته شافعیّه قائل به زوال کراهت می‌باشد در حالی که نماز سببی مانند گرفتن وضو، کسوف، و.. داشته باشد که خواندن نماز برای استفاده از این فضیلت (؛یعنی قبولیت دعا کردن) در روز جمعه را می‌توان یکی از این اسباب نام برد. ابن عابدین، حاشیة ابن عابدین، ۱ / ۲۴۶؛ ابن قدامه، المغنی، ۱ / ۷۵۳ ؛ حاشیة البجیرمی على الإقناع ۲ / ۱۰۹ به بعد. [۱۶] (صحیح): ابوداود (ش۱۲۷۶) / بیهقی، السنن الکبری (ش۴۵۷) / ضیاء المقدسی، الاحادیث المختاره (ش۷۶۵) / نسایی، السنن الکبری (ش۱۵۵۲) والمجتبی (ش۵۷۳) / شافعی، الامّ (ج۷ص۱۶۶) / ابن حبان (ش۱۵۶۲و۱۵۴۷) / ابن خزیمه (ش۱۲۵۸) / ابویعلی، المسند (ش۴۱۱) / احمد، المسند (ش۶۱۰و۱۰۷۳و ۱۱۹۴) / طیالیسی، المسند (ش۱۱۰) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۰۴۵) / مشیخة آبنوسی (ش۱۸۴) / ابن ابی شیبه، المصنف (ج۲ص۲۴۵) / محاملی، آمالی (ش۱۷۹) / فاکهی، اخبار مکه (ش۴۷۸) / ابن حزم، المحلی (ج۳ص۳۱) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۳ص۳۴) / أحادیث السری بن یحیى (ش۹۳) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۱۶ص۳۹) / ابن النجار، ذیل تاریخ بغداد (ج۱ص۳۹) / مزی، تهذیب الکمال (ج۳۱ص۱۱۲) / ابن الجارود، المنقی (ش۲۸۱) / طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۲۸۵) / فاکهی، أخبار مکة (ش۴۷۸) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۳ص۳۵) / هیثمی، موارد الظمآن إلى زوائد ابن حبان (ش۶۲۱) از طریق (شعبة بن الحجاج وسفیان الثوری وابوعوانه وجریر بن عبدالحمید) روایت کرده‌اند: «عن منصور بن المعتمر عن هلال بن یساف عن وهب بن الأجدع: عن علی عن النبی جقال: لاتصلوا بعد العصر إلا أن تصلوا والشمس مرتفعة.» و فی روایةِ جریر: «لاصلاة بعد العصر إلا أن تكون الشمس بیضاء نقیة»و رجال ابوداود «رجال صحیح» می‌باشد جز وهب بن الأجدع الهمدانى که امام ابن حجر می‌گوید: «ثقةٌ» و امام عجلی می‌گوید: «کوفىٌ تابعی ثقةٌ» وامام ابن حزم می‌گوید: «تابعی ثقةٌ مشهورٌ» امام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده است [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۱۱ص۱۵۸) و تقریب التهذیب (ش۷۴۶۷) / ابن حزم، المحلی (ج۳ص۳ ۱)] و اسنادش هم «صحیح» است. و امام ابن حجر هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» و امام نووی هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۱ص۴۷۳) / نووی، المجموع (ج۴ص۱۷۴)] [۱۷] (صحیح): مسلم (ش۱۹۶۹) روایت کرده است: «حدثنا حسن الحلوانى حدثنا عبد الرزاق أخبرنا معمر عن ابن طاوس عن أبیه عن عائشة أنها قالت: لم یدع رسول الله جالركعتین بعد العصر. قال فقالت عائشة قال رسول الله ج: لاتتحروا طلوع الشمس ولا غروبها فتصلوا عند ذلك.» [۱۸] (صحیح): مسلم (ش۱۹۷۱) / نسایی (ش۵۷۸) از طریق (یحیى بن أیوب وقتیبة بن سعید وعلى بن حجر) روایت کرده‌اند: «حدثنا إسماعیل ابن جعفر أخبرنى محمّد ابن أبى حرملة قال أخبرنى أبو سلمة أنه سأل عائشة عن السجدتین اللتین كان رسول الله جیصلیهما بعد العصر فقالت كان یصلیهما قبل العصر ثم إنه شغل عنهما أو نسیهما فصلاهما بعد العصر ثم أثبتهما وكان إذا صلى صلاة أثبتها. قال یحیى بن أیوب قال إسماعیل: تعنى داوم علیها.» نکته۱: همچنان‌که از این حدیث معلوم است، پیامبر جبر دو رکعت نماز سنّت بعد از عصر مداومت داشته است: «أثبتهما». نکته۲: این دو رکعت نمازی که پیامبر جبعد از عصر می‌خوانده است، همان دو رکعت قبل از عصر نبوده است؛ چرا که اگر این طور می‌بود باید رسول الله جهمواره دو رکعت نماز قبل از عصر را عمداً نخوانده باشد تا آن را بعد از عصر بخواند!! «إنه شغل عنهما أو نسیهما فصلاهما بعد العصر ثم أثبتهما.» که صحیح نیست و لذا این دو رکعت نماز بعد از عصر، غیر از دو رکعت نماز قبل از عصر بوده است. نکته۳: لذا رسول الله جیک بار نماز قبل از عصرش را نخواند و آن‌را بعد از عصر خواند؛ و سپس علاوه بر نماز قبل از عصر، همواره بعد از عصر هم دو رکعت می‌خواندند و بر آن مداومت نمودند لذا ضمیر «أثبتهما» به مداوت بر دو رکعت نماز بعد از عصر بر می‌گردد؛ و نه اینکه دو رکعت قبل از عصر را نخوانده باشد و همواره بعد از عصر بخواند! چرا که اوّلاً: رسول الله جسنّت‌ها را عمدی ترک نمی‌کردند؛ و ثانیاً: مگر رسول الله جدو رکعت قبل از عصر را نخوانده‌اند؟ پس باید بر آن‌ها هم مداومت داشته باشند؛ چرا که ایشان جیکبار بعد از عصر نمازی خواندند و بر آن مداومت نمودند حال چگونه نمازی که قبل از عصر می‌خوانده‌اند را ترک کرده و نماز دیگری را مداومت می‌کرده‌اند؟ همچنین ترمذی (ش۵۹۸و۵۹۹) / نسایی (ش۸۷۴) / طیالیسی، المسند (ش۱۳۰) / بزار (ش۶۷۳) از طریق (وهیب بن جریر و محمّد بن جعفر و یزید بن زریع) روایت کرده‌اند: «حدثنا شعبة عن أبی إسحق عن عاصم بن ضمرة: عن علیس... قال كان رسول الله جصلی قبل العصر أربعا یفصل بین كل ركعتین بالتسلیم على الملائكة المقربین والنبیین والمرسلین ومن تبعهم من المؤمنین والمسلمین.»ورجال ترمذی «رجال صحیح» بوده واسنادش هم «صحیح» است. باید به نکته‌ا‌ی اشاره کنیم که ابواسحاق سبیعی «مدلس» بوده و عنعنه کرده است اما راوی وی در اینجا، شعبة بن الحجاج بوده که جز روایاتی که در آن ابواسحاق تصریح به سماع کرده باشد را روایت نمی‌کرده است [بیهقی، معرفة السنن و الآثار (ج۱ص۳۵)] ولله الحمد. [۱۹] (صحیح): طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۱۵۵) / اسحاق بن راهویه، المسند (ش۱۵۷۳) / حدیث السراج بروایة الشحامی (ش۱۹۰۲) از طریق (عبید الله بن موسى بن أبى المختار و عثمان بن عمر بن فارس ونضر بن الشمیل) روایت کرده‌اند: «حدثنا إسرائیل بن یونس عن المقدام بن شریح عن أبیه قال قلت لعائشة: كیف كان یصنع رسول الله صلى الله علیه وسلم؟ كأنه یعنی بعقب صلاته الظهر وبعقب صلاته العصر. قالت: كان یصلی الهجیر ثم یصلی بعدها ركعتین ثم كان یصلی العصر ثم یصلی بعدها ركعتین. قال قلت: فأنا رأیت عمر سیضرب رجلا رآه یصلی بعد العصر ركعتین! فقالت: لقد صلاهما عمر ولقد علم أن رسول الله جصلاهما ولكن قومك أهل الیمن قوم طغام وكانوا إذا صلوا الظهر صلوا بعدها إلى العصر وإذا صلوا العصر صلوا بعدها إلى المغرب! فضربهم عمر وقد أحسن.»و رجالش «رجال صحیح» بوده و اسناد روایت هم «صحیح» می‌باشد. و لله الحمد. [۲۰] (صحیح): مسلم (ش۱۹۷۲) از طریق (عبدالله بن نمیر و جریر بن عبدالحمید) روایت کرده است: «عن هشام بن عروة عن أبیه عن عائشة قالت: ما ترك رسول الله جركعتین بعد العصر عندى قطّ.»و مسلم (ش۱۹۷۳) از طریق (ابوبکر بن ابی شیبه و علی بن مسهر) روایت کرده است: «حدثنا على بن حجر - واللفظ له - أخبرنا على بن مسهر أخبرنا أبو إسحاق الشیبانى عن عبد الرحمن بن الأسود عن أبیه عن عائشة قالت: صلاتان ما تركهما رسول الله جفى بیتى قط سراً ولا علانیةً؛ ركعتین قبل الفجر وركعتین بعد العصر.» [۲۱] (صحیح): بخاری (ش۵۹۰) روایت کرده است: «حدثنا أبو نعیم قال حدثنا عبد الواحد بن أیمن قال حدثنی أبی أنه سمع عائشة قالت: والذی ذهب به ما تركهما حتى لقی الله وما لقی الله تعالى حتى ثقل عن الصلاة وكان یصلی كثیرا من صلاته قاعدا تعنی الركعتین بعد العصر. وكان النبی جیصلیهما ولایصلیهما فی المسجد مخافة أن یثقل على أمته؛ وكان یحب ما یخفف عنهم.»