چهل حدیث درباره مساجد

فهرست کتاب

حدیث نوزدهم: جواز بازی کردن در مسجد

حدیث نوزدهم: جواز بازی کردن در مسجد

عائشه سروایت کرده است: «أَنَّ أَبَا بَكْرٍ س، دَخَلَ عَلَيْهَا وَعِنْدَهَا جَارِيَتَانِ فِي أَيَّامِ مِنَى تُدَفِّفَانِ، وَتَضْرِبَانِ، وَالنَّبِيُّ جمُتَغَشٍّ بِثَوْبِهِ، فَانْتَهَرَهُمَا أَبُو بَكْرٍ، وَقَالَ: مِزْمَارَةُ الشَّيْطَانِ عِنْدَ النَّبِيِّ جفَكَشَفَ النَّبِيُّ جعَنْ وَجْهِهِ، فَقَالَ: دَعْهُمَا يَا أَبَا بَكْرٍ، فَإِنَّهَا أَيَّامُ عِيدٍ، وَتِلْكَ الأَيَّامُ أَيَّامُ مِنًى. وَقَالَتْ عَائِشَةُ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ جيَسْتُرُنِي وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَى الحَبَشَةِ وَهُمْ يَلْعَبُونَ فِي المَسْجِدِ فَزَجَرَهُمْ عُمَرُ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: دَعْهُمْ أَمْنًا بَنِي أَرْفِدَةَ. حَتَّى إِذَا مَلِلْتُ، قَالَ: حَسْبُكِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَاذْهَبِي!» [۳۷]. «ابوبکر سبر عائشه سداخل شد و در نزدش دو جاریه در ایّام تشریق دید که دف می‌زدند، و می‌نواختند در حالیکه پیغمبر جبا لباسش خود را پو‌شانده بود، ابوبکر آنها را دور کرد و گفت: مزمار شیطان در نزد پیامبر جمی‌نوازید. پیامبر جرویش را آشکار کرد و فرمود: آنها را به حال خود واگذار ای ابوبکر! این روزها عید و ایام مِنی است. عائشه گفت: پیامبر جرا دیدم مرا پو‌شاند و من به بردگان حبشه که در مسجد بازی می‌کردند و عمر آنها را باز می‌داشت، نگاه می‌کردم، پیامبر جفرمود: عمر! آنها را رها کن (وبگذار ادامه دهند!) و سپس به آنها گفت ادامه دهید. تا اینکه من خسته شدم و پیامبر جبه من فرمودند: کافی است؟ من هم گفتم: آری! و سپس فرمودند: پس برویم».

این حدیث بیانی آشکار در این دارد که پیامبر اکرم جدر برابر بازی حبشی‌ها در مسجد نه تنها سکوت کرده‌اند بلکه فرموده‌اش به عمرسمبنی به ترک گفتن آنها علامت جواز و مُباح بودن بازی در مسجد می‌باشد البته نووی /در شرح مسلم گفته: در این حدیث جواز بازی با اسلحه و مانند آن از ادوات جنگی در مسجد وجود دارد و هر آنچه که در معنایش از اسباب معیّن برای جهاد باشد و همچنین بیانی آشکار از رأفت و رحمت و حُسن خلق و معاشرت به نیک پیامبر جمی‌باشد [۳۸].

در ظاهر حدیث نمی‌توان دریافت که بازی در مسجد فقط برای تدریب جنگی و با اسلحه و ادوات جنگی سبک جایز می‌باشد؛ چراکه ظاهراً بازی و رقص آنها در روز عید و برای شادمانی بوده است پس به نظر می‌رسد که بازی و رقص و حرکات موزون در ‌شان مسجد و انسان و با رعایت شئونات اخلاقی که منافات و تعارض و مزاحمت برای عبادت عابدان نداشته باشد، جایز می‌باشد، خصوصاً برای کودکان و نوجوانان که در مسجد به بازی و سرگرمی مشغول می‌باشند، نباید آنها مورد آزار روانی قرار داد؛ چراکه جدای از اینکه عمل آنها مشروع می‌باشد بلکه حفظ شخصیّت و جلب محبّت و خاطره زیبا داشتن از مسجد بر تفکّر و تربیت ایمانی آنها نقش بسزایی دارد.

[۳۷] (صحیح): بخاری (ش۹۴۹و۹۵۰و۹۸۷و۹۸۸)/ مسلم (ج۲ص۶۰۹) از طریق (محمد بن عبدالرحمن وابن شهاب الزهری) روایت کرده‌اند: «عن عروة عن عائشة: أن أبا بكر دخل عليها وعندها جاريتان في أيام منى تدففان وتضربان، والنبي جمتغش بثوبه فانتهرهما أبو بكر وقال: مزمارة الشيطان عند النبي جفكشف النبي جعن وجهه، فقال: دعهما يا أبا بكر فإنها أيام عيد وتلك الأيام أيام منى وقالت عائشة: رأيت النبي جيسترني وأنا أنظر إلى الحبشة وهم يلعبون في المسجد فزجرهم عمر فقال النبي جدعهم أمنا بني أرفدة.» وفی روایة مسلم: «حتى إذا مللت قال: حسبك؟ قلت: نعم، قال: فاذهبي». [۳۸] نووی، شرح مسلم، ۱/۴۱۵.