چهل حدیث درباره مساجد

فهرست کتاب

حدیث بیست و یکم: جواز دخول بچه به مسجد

حدیث بیست و یکم: جواز دخول بچه به مسجد

ابوقتاده أنصاری سروایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللّهِ جكَانَ يُصَلِّي وَهُوَ حَامِلٌ أُمَامَةَ بِنْتَ زَيْنَبَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَلِأَبِي العَاصِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ عَبْدِ شَمْسٍ فَإِذَا سَجَدَ وَضَعَهَا، وَإِذَا قَامَ حَمَلَهَا» [۴۱]. «رسول الله جهنگام نماز خواندن، امامه، دختر زینب (نوه‌اش) را که پدرش ابوالعاص بن ربیع بن عبد شمس بود، بر دوش می‌گرفت. و هنگامیکه به سجده می‌رفت، او را بر زمین می‌گذاشت و وقتیکه از سجده بلند می‌شد، او را دوباره بر دوش می‌نهاد».

این واقعه در مسجد و در موقع نماز جماعت رخ داده است و می‌تواند بیان‌کننده احکام متعدّد باشد از جمله:

- آوردن بچه؛ دختر و پسر به مسجد جایز است؛ و این عمل جدای از اینکه جایز بوده بلکه محاسن تربیتی و ایمانی خاص برای فرزندان به همراه دارد. والدین با آوردن فرزندان به مسجد جدای از اینکه آنها را در فضای پربرکت و زیبای مسجد قرار می‌دهند عملاً به آنها آموزش ایمان و عبادت می‌دهند که وظیفه اصلی همه والدین نسبت به فرزندان می‌باشد.

- نووی/اشاره می‌کند که این حدیث منسوخ نبوده و هیچ خلافی با قواعد شریعت ندارد؛ چراکه انسان پاک است و آنچه در درونش هم می‌باشد معفوٌ عنه است و لباس و بدن کودکان حمل بر پاکی می‌باشد تا اثبات نجاست شود و حرکات اضافی در نماز هرگاه اندک یا زیاد ولی جداگانه باشند نماز را باطل نمی‌‌کنند و دلایل شرع بر این معلوم است و فعل نبیّ جنیز ن‌شانه جواز آن می‌باشد [۴۲].

- در صورتیکه آوردن کودکان به مسجد جایز باشد، آموزش آنها در مسجد نیز جایز می‌باشد البته باید سعی شود مدیرانی باشند تا نظم و نظام مسجد را حفظ کنند و در صورت مشاهده اعمال کودکانه و ناخوشایند از آنها باید با نهایت احترام و آرامی برخورد شود، تا شخصیّت آنها جریحه‌دار نگردد و خاطره ناخوشایند از مسجد و نمازگزاران نداشته باشند؛ چراکه کودکان در تحلیل این مسایل دارای حسّی حساس و درونی آگاه هستند و سرمایه و آیندگانی هستند که مساجد را آباد می‌کنند.

- اگر کسی موبایلش هنگام نماز به صدا درآمد، می‌تواند آن‌را خاموش کرده تا موجب آزار و اذیت سایر نمازگزاران و یا اخلال در نماز خود نگردد؛ چراکه بیرون آوردن موبایل و خاموش کردن آن، کمتر از بلند کردن امامه توسط رسول الله جنیست لذا این عمل جایز می‌باشد. البته باید اشاره کنیم که از حرکات زیادی خودداری شود و تا حدّ امکان حرکاتش اندک باشد.

این عمل پیامبر جو همچنین بنابر روایت مختلف دیگر، تواضع و احترام و مهربانی و شفقت رسول خدا جرا نسبت به کودکان می‌رساند، که متأسفانه برخی از والدین و انسان‌ها نسبت به این امانت‌های خداوند أ، کوتاهی وافر و بی‌حرمتی زیاد دارند.

باید اشاره کنیم که بعضی گفته‌اند رسول الله جمی‌فرماید: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ صِبْيَانَكُمْ، وَمَجَانِينَكُمْ» [۴۳]. «کودکان و دیوانگان را از مساجد دوری کنید». اما اسناد این روایت مردود بوده لذا قابلیت احتجاج را ندارد.

[۴۱] (صحيح): بخاری (ش۵۱۶)/ مسلم (ش۱۲۴۰)/ ابوداود (ش۹۱۸)/ نسایی (ش۱۲۰۴) از طریق (عبدالله بن یوسف و قتیبه بن سعید و عبدالله بن مسلمه) روایت کرده‌اند: «أخبرنا مالك عن عامر بن عبدالله بن الزبير عن عمرو بن سليم الزرقي عن أبي قتادة الأنصاري: أن رسول الله جكان يصلي وهو حامل أمامه بنت زينب بنت رسول الله صلى الله عليه و سلم ولأبي العاص بن الربيع بن عبد شمس فإذا سجد وضعها وإذا قام حملها».و بخاری (ش۵۹۹۶)/ مسلم (ش۱۲۴۱)/ ابوداود (ش۹۱۹)/ نسایی (ش۷۱۱)/ ابن ماجه (ش۸۲۷و۱۲۰۵) از طریق (قتیبه بن سعید و ابوالولید طیالیسی نا لیث بن سعد نا سعید بن ابی سعید؛ و قتیبه بن سعید و محمد بن ابی عمرو نا سفیان نا عثمان بن ابی سلیمان) و این دو (سعید بن ابی سعید و عثمان بن ابی سلیمان) روایت کرده‌اند که: «عن عامر بن عبدالله بن الزبير عن عمرو بن سليم الزرقي عن أبي قتادة قال : رأيت رسول الله جيؤم الناس وهو حامل أمامة بنت أبي العاص على عاتقه فإذا ركع وضعها وإذا رفع من سجوده أعادها». [۴۲] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، شماره ۸۶۰. [۴۳] (منکر): این روای از طریق معاذ بن جبل وواثلة بن اسقع وأبوالدرداء وأبو أمامة وابوهریره وعبدالله بن مسعود ومکحول وابوعامر صالح بن رستم وعطاء بن ابی رباح وشخصی مبهم از رسول الله جروایت گردیده است: اما طریق ابوالدرداء وابوامامه و واثلة بن اسقع ش: دو طریق دارد؛ طریق اول: بیهقی، السنن الکبری (ش۲۰۷۶۵)/ طبرانی، المعجم الکبیر (ج۸ص۱۳۲) ومسندالشامیین (ج۴ص۳۲۱)/ ابن عدی، الکامل (ج۵ص۲۱۹)/ عقیلی، الضعفاء الکبیر (ج۳ص۳۴۷)/ ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۷ص۲۲۴) از طریق (أحمد بن مخلد بن راهویة و أحمد بن مهران الأصبهانى وابوامیة محمد بن ابراهیم) روایت کرده‌اند: «حدثنا أبو نعيم عبد الرحمن بن هانئ النخعى حدثنا العلاء بن كثير عن مكحول عن أبى الدرداء وعن واثلة بن الاسقع وعن أبى أمامة شكلهم يقول سمعنا رسول الله جوهو على المنبر يقول: جنبوا مساجدكم صبيانكم ومجانينكم وخصوماتكم ورفع أصواتكم وسل سيوفكم وإقامة حدودكم واجمروها فى الجمع واتخذوا على أبواب مساجدكم مطاهر».اما این اسناد «باطل» است چرا که اولاً: یحیى بن العلاء البجلى: امامان احمد بن حنبل و وکیع بن الجراح وی را کذاب «دانسته» و امامان عمرو بن علی فلاس ودارقطنی ونسایی می‌گویند: «متروک» و امام یحیی بن معین می‌گوید: «ليس بثقة، ليس بشيء»[ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۱۱ص۲۶۱) و تقریب التهذیب (ش۷۶۱۸)] و ثانیاً: ابونعیم عبد الرحمن بن هانئ نخعی «ضعيف»[ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۶ص۲۸۹)]. وثالثاً: امام ذهبی گفته است: «منکرٌ»و امام زیلعی هم گفته است: «حدیثٌ ضعیفٌ»و امام سخاوی هم گفته است: «سنده ضعیفٌ» و امام البوصیری هم گفته است: «اسنادٌ ضعیفٌ» و امام بیهقی هم گفته است: «اسناده ضعیفٌ»و امام نووی هم گفته است: «ضعیفٌ»و امام عقیلی هم گفته است: «الروایة فیها لینٌ»[زیلعی، نصب الرایة (ج۲ص۴۹۲)/ سخاوی، المقاصد الحسنة (ص۲۸۶)/ البوصیری، مصباح الزجاجة (ج۱ص۱۶۱)/ بیهقی، معرفة السنن والآثار (ج۱۵ص۳۷۲)/ ذهبی، میزان الاعتدال (ج۲ص۵۹۵)/ عقیلی، الضعفاء الکبیر (ج۳ص۳۴۷)/ نووی، خلاصة الاحکام (ش۸۹۶)]. طریق دوم: ابن ماجه (ش۷۵۰) ابن شبة، تاریخ المدینة المنورة (ج۱ص۲۳)/ طبرانی، المعجم الکبیر (ج۲۲ص۵۷) ومسندالشامیین (ج۴ص۶۰۷) از طریق (عیسى بن إبراهیم البرکی و ابن عائشة ومسلم بن ابراهیم) روایت نموده‌اند: «حدثنا الحارث بن نبهان حدثنا عتبة بن يقظان عن أبي سعد عن مكحول عن واثلة بن الأسقع: أن النبي جقال: جنبوا مساجدكم صبيانكم ومجانينكم وشراركم وبيعكم وخصوماتكم ورفع أصواتكم وإقامة حدودكم وسل سيوفكم واتخذوا على أبوابها المطاهر وجمّروها في الجمع»اما این اسناد «واهي»است چرا که اولاً: الحارث بن نبهان الجرمى «متروک الحديث»می‌باشد [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۲ص۱۵۸) وتقریب التهذیب (ش۱۰۵۱)] ثانیاً: أبو سعید الشامى: امامان دارقطنی وابن حجر می‌گوید: «مجهول»و راوی جز (عتبة بن یقظان) که ضعیف بوده ندارد [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۱۲ص۱۱۱) و تقریب التهذیب (ش۸۱۳۱)/ ذهبی، المغنی (ش۷۴۹۰)] و ثالثاً: عتبة بن یقظان الراسبى: امام نسایی می‌گوید: «غير ثقة»و امام دارقطنی هم گفته است: «متروکٌ»و امام علی بن الجنید هم می‌گوید: «لايساوي شيئا»و امام ابن حجر هم گفته است: «ضعيفٌ»و امام ابن حبان وی را در «ثقات» آورده است! [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۷ص۱۰۳) و تقریب التهذیب (ش۴۴۴۴)/ دارقطنی، السنن (ج۴ص۲۸۱)]. وثالثاً: امام ابن الجوزی گفته است: «لایصحّ»و امام ابن الملقن هم گفته است: «حدیثٌ ضعیفٌ»و امام ابن حجر هم گفته است: «ضعیفٌ»[ابن الملقن، البدر المنیر (ج۹ص۵۶۷-۵۶۵)/ ابن حجر، فتح الباری (ج۱۳ص۱۵۷)] باید اشاره کنیم که در روایت عیسی بن ابراهیم آمده است: «ثنا الحارث بن نبهان ثنا عقبة بن يقظان عن أبي سعيد الشامي هو عبد القدوس بن حبيب عن مكحول عن واثلة»اما عبد القدوس بن حبیب الکلاعی ابوسعید الشامی: امام عبدالرزق گفته است: «ما رأيت ابن المبارك يفصح بقوله كذاب الا لعبدالقدوس»و امام ابن حبان گفته است: «كان يضعُ الحديث»و امام بن عیاش گفته است: «لااشهد على احد بالكذب الا على عبدالقدوس»و امام عمرو بن علی الفلاس گفته است: «اجمعوا على ترك حديثه»و امام نسایی گفته است: «ليس بثقة»و امام ابن عدی گفته است: «احاديثه منكرة الاسناد والمتن»و امامان مسلم و ابن عمار گفته‌اند: «ذاهب الحدیث» و امام بخاری گفته است: «تركوه منكر الحديث»و امام ابوداود گفته است: «ليس بشيء»[ابن حجر، لسان المیزان (ج۴ص۴۵)]. اما طریق معاذ بن جبل س: طبرانی، المعجم الکبیر (ج۲۰ص۱۷۳) ومسندالشامیین (ج۴ص۳۷۴)/ عبدالرزاق، المصنف (ج۱ص۴۴۱) از طریق (احمد بن عبدالرحمن و سعید بن ابی مریم وعبدالرزاق الصنعانی) روایت کرده‌اند: «ثنا محمد بن مسلم عن عبد ربه بن عبدالله الشامي عن يحيى بن العلاء عن مكحول رفعه الى معاذ بن جبل ورفعه معاذ: الى النبي جقال: جنبوا مساجدكم صبيانكم وخصوماتكم وحدودكم وشراءكم وبيعكم وجمروها يوم جمعكم واجعلوا على أبوابها مطاهركم».اما این اسناد «باطل» است چرا که اولاً دیدیم که: یحیى بن العلاء البجلى: امامان احمد بن حنبل و وکیع بن الجراح وی را کذاب «دانسته» و امامان عمر و بن علی فلاس و دارقطنی و نسایی می‌گویند: «متروک» و امام یحیی بن معین می‌گوید: «ليس بثقة، ليس بشيء»[ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۱۱ص۲۶۱) و تقریب التهذیب (ش۷۶۱۸)] وثانیاً: امامان سخاوی و هیثمی و البوصیری و المنذری گفته‌اند: «مكحول لم يسمع من معاذ»و امام ابن حجر هم گفته است: «هذا منقطعٌ»[هیثمی، مجمع الزوائد (ج۲ص۳۶)/ ابن حجر، المطالب العالیة (ج۱ص۱۳۱)/ البوصیری، اتحاف الخیرة المهرة (ج۲ص۴۱)/ المنذری، الترغیب والترهیب (ج۱ص۱۲۳)/ سخاوی، المقاصد الحسنة (ص۲۸۶)] و ثالثاً: چیزی از عبد ربه بن عبدالله الشامی نیافتم. ورابعاً: امام بیهقی هم گفته است: «لیس بصحیح»[ابن الملقن، البدرالمنیر (ج۹ص۵۶۷)]. باید اشاره کنیم که در روایت عبدالرزاق، یحیی بن العلاء افتاده است. اما طریق ابوهریره س: عبدالرزاق، المصنف (ج۱ص۴۴۲)/ ابن عدی، الکامل (ج۵ص۲۱۸) از طریق (عبدالله بن محرر) روایت کرده‌اند: «أن يزيد بن الأصم أخبره أنه سمع أبا هريرة يقول قال رسول الله ج: جنبوا مساجدكم الصبيان والمجانين» اما این اسناد هم «واهی» بوده زیرا اولاً: راویش عبدالله بن محرر العامرى الجزرى الحرانى: امامان بخاری و ابوحاتم می‌گویند: «منکر الحدیث» و امامان عمرو بن على فلاس و أبو حاتم و على بن الحسین بن الجنید و الدارقطنى و ابن حجر و عبدالله بن مبارک و نسایی می‌گویند: «متروك»و امام ابوزرعه می‌گوید: «ضعيف الحديث»و امام یحیی بن معین می‌گوید: «ضعیفٌ، لیس بثقة» و امام ابن عدی می‌گوید: «رواياته عن من يروى عنه غير محفوظة»و امام ابن حبان می‌گوید: «كان من خيار عباد الله إلا أنه كان يكذب ولا يعلم ويقلب الأسانيد ولا يفهم»و امام جوزجانی می‌گوید: «هالکٌ» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۵ص۳۸۹) و تقریب التهذیب (ش۳۵۷۳)] وثانیاً: امام ابن حجر هم گفته است: «طریق واهیةٌ»[ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۴ص۴۵۷)]. اما طریق عبدالله بن مسعود س: اسنادش را نیافتم ولی امام بزار گفته است: «ليس له أصل من حديث عبدالله»[ابن الملقن، البدرالمنیر (ج۹ص۵۶۷)]. اما طریق مکحول الشامی: ابن ابی شبة، المصنف (ج۵ص۵۲۷)/ عبدالرزاق، المصنف (ج۱ص۴۴۲) از طریق (محمد بن خالد وعبدالقدوس بن حبیب) روایت کرده‌اند: «سمعت مكحولا يقول قال رسول الله ج: جنبوا مساجدكم الصبيان، والمجانين». اما مکحول تابعی بوده ومعلوم نیست که روایت را از چه کسی شنیده است. اما طریق ابوعامر صالح بن رستم: ابن شبة، تاریخ المدینه المنورة (ج۱ص۲۳) روایت کرده است: «حدثنا ابوعاصم حدثنا ثور بن يزيد عن أبي محمد (قرة بن خالد) عن أبي عامر (صالح بن رستم) قال قال رسول الله ج: لا تقربوا مسجدنا هذا صبيانكم ولا مجانينكم»چنانکه در پایین می‌بینیم، ابوعامر صالح بن رستم این روایت را از عطاء بن ابی رباح شنیده است. اما طریق عطاء بن ابی رباح: ابن شبة، تاریخ المدینه المنورة (ج۱ص۲۴) روایت کرده است: «قال أبو عاصم أخبرنا أبو محمد (قرة بن خالد) عن أبي عامر (صالح بن رستم) عن عطاء بن أبي رباح عن النبي جبمثله»اما عطاء بن ابی رباح تابعی بوده و معلوم نیست که روایت را از چه کسی شنیده است. اما طریق شخص مبهم: عبدالرزاق، المصنف (ج۱ص۴۴۲) روایت کرده است: «عن الثوري عن ثور عن رجلين بينه وبين النبي ج» اما این اسناد هم «واهی» بوده چرا که دو راوی از اسنادش افتاده است: «رجلين بينه وبين النبي». اما علت «نکارت» متن روایت این بوده که رسول الله ج، اجازه‌ی بردن کودکان را به مسجد داده‌اند چنانکه بخاری (ش۵۱۶)/ مسلم (ش۱۲۴۰)/ ابوداود (ش۹۱۸)/ نسایی (ش۱۲۰۴) از طریق (عبدالله بن یوسف و قتیبه بن سعید و عبدالله بن مسلمه) روایت کرده‌اند: «أخبرنا مالك عن عامر بن عبدالله بن الزبير عن عمرو بن سليم الزرقي عن أبي قتادة الأنصاري: أن رسول الله جكان يصلي وهو حامل أمامه بنت زينب بنت رسول الله جولأبي العاص بن الربيع بن عبد شمس فإذا سجد وضعها وإذا قام حملها».و بخاری (ش۵۹۹۶)/ مسلم (ش۱۲۴۱)/ ابوداود (ش۹۱۹)/ نسایی (ش۷۱۱)/ ابن ماجه (ش۸۲۷و۱۲۰۵) از طریق (قتیبه بن سعید و ابوالولید طیالیسی نا لیث بن سعد نا سعید بن ابی سعید؛ و قتیبه بن سعید و محمد بن ابی عمرو نا سفیان نا عثمان بن ابی سلیمان) و این دو (سعید بن ابی سعید و عثمان بن ابی سلیمان) روایت کرده‌اند که: «عن عامر بن عبدالله بن الزبير عن عمرو بن سليم الزرقي عن أبي قتادة قال : رأيت رسول الله جيؤم الناس وهو حامل أمامة بنت أبي العاص على عاتقه فإذا ركع وضعها وإذا رفع من سجوده أعادها».