حدیث بیست و پنجم: تمییز کردن و پاک نمودن مساجد
عائشه سروایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جأَمَرَ بِالْمَسَاجِدِ أَنْ تُبْنَى فِي الدُّورِ، وَأَنْ تُطَهَّرَ وَتُطَيَّبَ» [۵۲]. «پیغمبر خدا جامر فرمودند که در محلّهها مساجد ساخته شوند، و پاکیزه و مرتب و خوشبو نگهداری شوند».
کلمه «الدُّور» جمع دار، اسم جامعی برای بناء و محله میباشد و منظور از آن محلهها میباشد و بدینخاطر به محله و منطقهای دار گفته میشود چون افراد آن منطقه و محله در آن جمع میشوند. و همچنین میتوان به خانه معنا شود بدین معنا که «مردم در خانههایشان اتاق یا مکان خاصی را همچون مسجد برای عبادت و مناجات با پروردگار قرار دهند». هر دو معنا قابل استنباط میباشد [۵۳].
ساختن مساجد در هر محلهای نوعی آسانی و راحتی برای مردم آن محلّه فراهم میآورد تا آنها زودتر و راحتتر به مسجد رفت و آمد کنند. با این وصف نباید ساختن مساجد در کنار هم مایه تفرقه و جدا شدن مردم از هم شود؛ چرا که از اهداف مسجد گردهم آوردن مردم در کنار هم برای عبادت و لبیک گفتن به ندای ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾[الفاتحة: ۵]. میباشد و هنگامیکه عمر بن خطاب سقلمرو اسلامی را گسترش داد امر کرد که دو مسجد به قصد ضرر رساندن در کنار هم برپا نشوند و از جمله ضرر ایجاد مساجد بسیار نزدیک تفرقه بین مردم منطقه و محلّه میباشد [۵۴]. البته دقّت شود ساختن مساجد در کنار هم هیچ ایراد شرعی ندارد مگر اینکه وجود آنها در کنار هم منافع خاصی دربرنداشته باشد و سبب جدا شدن و تفرقه اهالی محلّه شود.
هچنین از حقوق مسجد تمییز نگهداشتن و مرتب بودن و خوشبو نگهداشتن آن میباشد تا در سایه آرامش و آرایستگی مسجد، عابدانِ اللهِ متعال به نحو أحسن به عبادت و بندگی مشغول باشند.
البته نظافت مسجد منحصر در ظاهر آن نمیباشد بلکه باید از هرگونه عامل خارجی که نظم و زیبایی و آرامش مسجد را برهم میزند جلوگیری شود تا هدف پروردگار از تشریع مسجد و ساخت آن فراهم گردد. یکی از مواردی که پیامبر جدر حفظ نظافت و پاکی مسجد بر آن تأکید داشتهاند، نریختن آب دهان و به قیاس آن هر چیز کثیف و چندشآوری که موجب آزار و اشمزاز نمازگزاران و عابران مسجد میشود، میباشد. انس بن مالک سروایت کرده است: «قَالَ النَّبِيُّ ج: الْبُزَاقُ فِي الْمَسْجِدِ خَطِيئَةٌ وَكَفَّارَتُهَا دَفْنُهَا» [۵۵]. «پیغمبر خدا جفرمودند: بزاق ریختن در مسجد خطا و گناه میباشد و کفاره آن دفن و پاک کردن آن میباشد». در فرمودهای دیگر راه پاک کردن آب دهان و چگونگی ریختن آن در مسجد در حالت ضرورت را بیان میفرمایند: ابوهریره سروایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللهِ جرَأَى نُخَامَةً فِي قِبْلَةِ الْمَسْجِدِ، فَأَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، فَقَالَ: مَا بَالُ أَحَدِكُمْ يَقُومُ مُسْتَقْبِلَ رَبِّهِ فَيَتَنَخَّعُ أَمَامَهُ، أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يُسْتَقْبَلَ فَيُتَنَخَّعَ فِي وَجْهِهِ؟ فَإِذَا تَنَخَّعَ أَحَدُكُمْ فَلْيَتَنَخَّعْ عَنْ يَسَارِهِ، تَحْتَ قَدَمِهِ، فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَلْيَقُلْ هَكَذَا وَوَصَفَ الْقَاسِمُ فَتَفَلَ فِي ثَوْبِهِ، ثُمَّ مَسَحَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ» [۵۶]. «روزی پیامبر آب دهانی را در جهت قبله دیدند ولذا رو به مردم کرده وفرمودند: چرا وقتی یکی از شما روبه روی پروردگار (در نماز) میایستد، به طرف مقابلش آب دهانش را میریزد؟ آیا دوست دارید که که کسی به روی شما تف کند؟ پس اگر کسی مجبور شد، آب دهانش را سمت چپ وزیر پایش بریزد؛ واگر نتوانست، آن را بین گوشهی لبسش ریخته وبهم بمالد».
[۵۲] (صحيح): ابوداود (ش۴۵۵)/ ترمذی (ش۵۹۴)/ ابن ماجه (ش۷۵۹و۷۵۸)/ احمد، المسند (ش۲۶۳۸۶)/ ابن حبان (ش۱۶۳۴)/ ابن منذر، الاوسط (ش۲۴۵۷)/ طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۷ص۵۶)/ ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۴ص۱۶۰)/ ابن عدی، الکامل فی الضعفاء (ج۵ص۸۳)/ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۶ص۱۵۲وج۱۲ص۲۳۴)/ بیهقی، السنن الکبری (ش۴۴۸۰)/ طوسی، المستخرج علی ترمذی (ج۳ص۱۶۵)/ ابویعلی، المسند (ش۴۶۹۸)/ ابن حزم، المحلی (ج۱ص۱۷۲)/ بغوی، شرح السنة (ج۲ص۳۹۹)/ عقیلی، الضعفاء (ج۳ص۳۰۹)/ حدیث السراج بروایة الشحامی (ش۷۶۸)/ ابن خزیمه (ش۱۲۹۴) از طریق (عبدالله بن مبارک ومالک بن سعیر وزائدة بن قدامه و عامر بن صالح) روایت کردهاند: «أنبأنا هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة: أن رسول الله جأمر بالمساجد أن تبنى في الدور وأن تطهر وتطيب». و رجالش رجال «صحیحین» بوده البته آن را مرسل هم روایت کردهاند وترمذی (ش۵۹۵و۵۹۶) از طریق (عبدة بن سلیمان و وکیع بن الجراح و سفیان بن عیینه) روایت کرده است: «عن هشام بن عروة عن أبيه: أن النبي جأمر رسول الله ... ». اما چون رجال موصول و مرسل هردو جمعی از ثقات بوده نشان میدهد که هشام بن عروه آن را به دو طریق روایت کرده است لذا شک از هشام بن عروه است ونه سایر روات!. ولی متابعهای دارد واحمد، المسند (ش۲۳۱۴۶) روایت کرده است: «ثنا يعقوب (بن ابراهيم) ثنا أبي عن (محمّد) بن إسحاق حدثني عمرو بن عبدالله بن عروة بن الزبير عن جده عروة عمن حدثه من أصحاب رسول الله جقال: كان رسول الله جيأمرنا ان نصنع المساجد في دورنا و ان نصلح صنعتها ونطهرها»و رجالش همه «ثقة» بوده جز عمرو بن عبدالله بن عروة بن الزبیر که امام بخاری و مسلم از وی «روایت نموده اند» و امام ابن حبان هم وی را در «ثقات»آورده است و جمعی از ثقات هم از وی روایت نمودهاند [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۷ص۴۶۹)] لذا «حسن الحدیث» است و اسناد روایت هم «حسن» میگردد. باید اشاره کنیم که محمّد بن اسحاق بن یسار به دلیل روایت از فاطمه بنت قیس توسط امام مالک و هشام بن عروه و یحیی بن سعید قطان تضعیف شده است؛ چرا که شوهر فاطمه هشام بن عروه میگوید: ابن اسحاق از زنم روایت کرده در حالیکه هیچگاه وی را ندیده است؟! که امامان عجلی و علی بن مدینی و احمد بن حنبل و ذهبی آن را رد کرده و از وی دفاع میکنند؛ و میگویند مگر صحابهای که از عائشه سروایت نمودهاند ایشان را دیده اند؟ از طرفی شاید احادیثی که محمّد بن اسحاق از فاطمه روایت کرده در زمان قبل از بلوغش بوده باشد! اما امام ذهبی بازهم به خاطر اینکه امام مالک وی را تضعیف نموده میگوید: تضعیف مالک در وی اثر دارد؛ و من تعجب میکنم چگونه تضعیفش را رد کرده اما بازهم میگوید جرح مالک بر وی تأثیر دارد؟ همچنین از امام یحیی بن معین به خاطر قدری بودن تضعیف گردیده اما امام یحیی بن معین میگوید «ولی در روایت حدیث ثقة و ثبت است» اما از نظر حفظ آنقدر قوی بوده که امام شعبة بن الحجاج که خودش امیرالمومنینِ فی الحدیث میباشد در مورد محمّد بن اسحاق بن یسار گفته است: «محمّد بن إسحاق أمیر المؤمنین لحفظه» و امام علی بن مدینی هم که عالمِ علل حدیث میباشد در موردش گفته است: «نظرت في كتب محمّد بن إسحاق فما وجدت عليه الا في حديثين ويمكن أن يكونا صحيحين»و در جایی دیگر هم گفته است: «حدیثُه صحیحٌ» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۹ص۴۲)/ ذهبی، سیر اعلام النبلاء (ج۷ص۳۴)] همچنین چون جهالت صحابی موجب جرح نمیباشد پس اسناد این متابعه «حسن» میباشد؛ البته طبق روایت باب مشخص میگردد ظاهرا عائشه سبوده است. لذا اسناد روایت باب «صحیح» است. و امام ابن القطان هم گفته است: «لا شكَّ في صحّته»[ابن القطان، بیان الوهم والإیهام فی کتاب الأحکام (ج۵ص۱۳۸)]. [۵۳] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، شماره ۵۱۳. [۵۴] همان. [۵۵] (صحیح): بخاری (ش۴۱۵)/ مسلم (ج۱ص۳۹۰)/ ابوداود (ش۴۷۴-۴۷۶)/ ترمذی (ش۵۷۲)/ نسایی (ش۷۲۳) از طریق (شعبة بن الحجاج وسعید بن ابی عروبه وابوعوانه وهشام الدستوایی وابان بن یزید) روایت کردهاند: «حدثنا قتادة قال سمعت أنس بن مالك قال قال النبي ج: البزاق في المسجد خطيئة وكفارتها دفنها». [۵۶] (صحیح): بخاری (ش۴۱۶) / مسلم (ج۱ص۳۸۹) / ابوداود (ش) / نسایی (ش۳۰۹) / ابن ماجه (ش۱۰۲۲) از طریق (ابورافع وهمام بن منبة وعبد الرحمن بن أبی حدرد) روایت کردهاند: «عن أبي هريرة أن رسول الله جرأى نخامة في قبلة المسجد ...».