حدیث سی و دوّم: عدم جلوگیری از رفتن زنان به مسجد
عبدالله بن عمرسروایت کرده است: «كَانَتِ امْرَأَةٌ لِعُمَرَ تَشْهَدُ صَلاَةَ الصُّبْحِ وَالعِشَاءِ فِي الجَمَاعَةِ فِي المَسْجِدِ، فَقِيلَ لَهَا: لِمَ تَخْرُجِينَ وَقَدْ تَعْلَمِينَ أَنَّ عُمَرَ يَكْرَهُ ذَلِكَ وَيَغَارُ؟ قَالَتْ: وَمَا يَمْنَعُهُ أَنْ يَنْهَانِي؟ قَالَ: يَمْنَعُهُ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ج: لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ» [۷۸]. «یکی از زنان عمر سنماز صبح و عشاء را به جماعت در مسجد برگزار میکرد و به وی گفته شد: مگر نمیدانی عمر از این کار تو خوشش نمیآید و غیرت دارد؟ آن زن گفت: اگر عمر از کارم خوشش نمیآید پس چرا جلویم را نمیگیرد؟ و به وی گفتند: چون پیامبر جفرموده که زنان را از رفتن به مسجد منع نکنید».
ممانعت زنان بر رفتن به مسجد برای ادای نمازهای فرض و نماز جمعه و نیز حج، کراهت دارد؛ البته در صورتیکه زن ضوابط و شروطی را رعایت کرده باشد، این شروط بنا بر احادیث دیگر عبارتند از:
- زن خود را خوشبو و معطّر و مزّین و آرایش نکرده باشد. ابوهریره سروایت کرده است: «لا تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ، وَلْيَخْرُجْنَ تَفِلاتٍ» [۷۹]«زنان و کنیزان خداوند را از رفتن به مسجد منع نکنید؛ (ولی آنان هم وقتی به مسجد میروند،) بوی خوش به خود نزنند. و با همان بوی خود خارج شوند».
- خِلالی نداشته باشد که نامحرم صدایش را بشنود.
- مختلط با مردان نامحرم نباشد.
- رفتنش وی را در معرض فتنه و آزار نامحرم قرار ندهد و امنیّت راه برای وی مهیّا باشد.
البته برخی از علما برای زن شوهردار این نهی را بر تحریم حمل کردهاند؛ [۸۰]که قول راجح بر کراهت آن میباشد؛ زیرا ذات نماز جماعت مستحب بوده چنانکه پیامبر جفرمودهاند: «صَلَاةُ الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلَاةَ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ دَرَجَةً» [۸۱]«نماز جماعت بر نمازی که تنها خوانده شود، بیست و هفت درجه، برتری دارد».
واین روایت عام بوده وشامل مرد وزن هم میگردد ولذا نمیتوان منع آن را حرام دانست.
با توجه به روایت عبدالله بن عمرساستنباط میشود که نماز خواندن زن در مسجد با احراز شرایط مربوطه مستحب بوده و محاسنی همچون آموزش واجبات و احکام شرعی دربردارد؛ چراکه پیامبر جمردان را از ممانعت آمدن آنها برحذر داشته و این نشانه مستحب بودن عبادت آنها در مسجد میباشد ولی نماز خواندن زن در خانه و اتاقش أولی میباشد و وی میتواند محلّی مناسب را برای خود در خانهاش به عنوان مسجد قرار دهد و به عبادت و مناجاب با حضرت حق أمشغول شود؛ چراکه توصیه پیغمبر اکرم جبر این مسئله وجود دارد. دلیل این، فرموده پیامبر اکرم جمیباشد که همسر ابوحمید الساعدی بآن را روایت میکند که در ادامه بیان شده است.
[۷۸] (صحيح): بخاري (ش۹۰۰) / مسلم (ش۱۰۱۸) / ابوداود (ش۵۶۶) از طريق (عبيد الله بن عمر وايوب بن تميمه) روايت کرده اند: «عن نافع عن ابن عمر قال كانت امرأة لعمر تشهد صلاة الصبح والعشاء في الجماعة في المسجد فقيل لها لم تخرجين وقد تعلمين أن عمر يكره ذلك ويغار قالت وما يمنعه أن ينهاني قال يمنعه قول رسول الله صلى الله عليه وسلم لا تمنعوا إماء الله مساجد الله». [۷۹] (صحیح): احمد، المسند (ش۹۶۴۵)/ حمیدی، المسند (ش۹۷۸)/ ابوداود (ش۵۶۵)/ دارمی، السنن (ش۱۲۷۹)/ بیهقی، السنن الکبری (ش۵۵۸۳) ومعرفة السنن والآثار (ش۱۶۲۵)/ ابن الجارود، المنتقی (ش۳۳۲)/ ابن حبان (ش۲۲۱۴)/ ابن خزیمه (ش۱۶۷۹)/ ابویعلی، المسند (ش۵۹۳۳و۵۹۱۵)/ سراج، المسند (ش۷۹۹)/ شافعی، المسند (ش۸۱۹)/ ابن ابی شیبه، المصنف (ج۲ص۲۷۶)/ عبدالرزاق، المصنف (ج۳ص۱۵۱)/ ابن حزیم، المحلی (ج۳ص۱۳۰)/ ابن عبدالبر، التمهید (ج۲۴ص۱۷۴)/ مشیخة أبی الحسن السکری (ش۷۶)/ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۶ص۱۸)/ طحاوی، احکام القرآن (ج۱ص۴۶۸)/ بغوی، شرح السنة (ج۳ص۴۳۸) از طریق (یحیی بن سعید القطان وسفیان بن عیینه ویزید بن هارون وهشام الدستوایی وعیس بن یونس وعبدالله بن ادریس ویزید بن زریع وعبدالرحیم بن سلیمان وعبدالرحمن بن محمد و عبدة بن سلیمان ومحمد بن عبید وزائدة بن قدامه وخالد بن عبدالله وانس بن عیاض وسعید بن عامر وسفیان بن عیینه) روایت کردهاند: «عن محمد بن عمرو عن أبى سلمة عن أبى هريرة أن رسول الله جقال: لا تمنعوا إماء الله مساجد الله ولكن ليخرجن وهن تفلات». و محمد بن عمرو بن علقمه هم متابعه شده وبخاری، التاریخ الکبیر (ج۴ص۷۹)/ سراج، المسند (ش۷۹۸)/ طبرانی، المعجم الاوسط (ج۱ص۱۷۸)/ بزار (ش۸۵۶۹) از طریق (سلمة بن صفوان و المغیرة بن قیس وصفوان بن سلیم) روایت کردهاند: «عن أبى سلمة ...». رجال احمد «رجال صحيحين»بوده فقط محمد بن عمرو بن علقمة بن وقاص اللیثى: امامان علی بن المدینی ونسایی ویحیی بن معین میگویند: «ثقةٌ»و امام مالک هم وی را «ثقة» میداند چرا که از وی روایت کرده است وبشر بن عمر گفت: «سألت مالکا عن رجل! فقال رأیته فی کتبی؟ قلت لا: قال لو کان ثقةً لرأیته فی کتبی.» و امام ابوحاتم رازی میگوید: «صالحُ الحديث يكتب حديثه و هو شيخ».و امام ابن عدی میگوید: «له حديث صالحٌ و قد حدث عنه جماعة من الثقات كل واحد منهم ينفرد عنه بنسخة و يغرب بعضهم على بعض و يروى عنه مالك غير حديث فى الموطأ؛ وأرجو أنه لابأس به».و امام شعبة بن الحجاج هم از وی روایت میکرده و وی جز از «ثقات» روایت نمیکرده است و امام سمعانی هم میگوید: «من جلة العلماء ومن قراء المدينة ومُتقنيهم»و امام یحیی بن سعید القطان میگوید: «صالحٌ ليس بأحفظ الناس للحديث»و امام عبدالله بن مبارک هم گفته است: «ليس به بأس»و امام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده و گفته است: «كان يخطىء»و امام یحیی بن معین هم گفته است: «ما زال الناس يتقون حديثه»اما امام یحیی بن معین علّتش را قبول نداشته لذا چنانکه گفتیم وی را «ثقة» دانسته است و امام ذهبی هم گفته است: «مشهورٌ حسنُ الحدیث» و امام یعقوب بن شیبه میگوید: «هو وسطٌ وإلى الضعف ما هو»و امام جوزجانی هم گفته است: «لیس بالقوی وهو ممن یشتهی حدیثه» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۹ص۳۷۵وج۱۰ص۷) ولسان المیزان (ج۱ص۱۴) وتقریب التهذیب (ش۶۱۸۸)/ ذهبی، المغنی فی الضعفاء (ش۵۸۷۶)/ علی بن مدینی، سؤالات محمد بن عثمان بن أبی شیبة (ش۹۴)/ یحیی بن معین، معرفة الرجال روایة أحمد بن محمد بن القاسم بن محرز (ج۱ص۱۰۷)/ سمعانی، الانساب (ج۵ص۱۵۵)] لذا تا زمانیکه خطایش محرز نگردیده احادیثش «صحیح» میباشد. ودیدیم که متابعه هم شده است. و امام نووی هم گفته است: «اسناده صحیحٌ علي شرط البخاري ومسلم». و امامان ابن الملقن وبغوی هم گفتهاند: «حدیثٌ صحیحٌ»[نووی، المجموع (ج۴ص۱۹۹)/ بغوی، شرح السنة (ج۳ص۴۳۸)/ ابن الملقن، البدر المنیر (ج۵ص۴۶)]. [۸۰] نووی، شرح مسلم، شماره ۵۶. [۸۱] (صحيح): بخاری (ش۶۴۹و۶۴۵)/ مسلم (ش۱۵۰۹-۱۵۱۲)/ ترمذی (ش۲۱۵)/ نسایی (ش۸۳۷)/ ابن ماجه (ش۷۸۹)/ ابن از طریق (مالک بن انس و عبیدالله بن عمر) روایت کرده است: «عن نافع عن ابن عمر أن رسول جقال: صلاة الجماعة أفضل من صلاة الفذ بسبع وعشرين درجة».