مسائلی چند پیرامون موضوع «برابری و همانندی زن و مرد در ازدواج» (هم کفو بودن)
س: «کفؤ» و «کفائت» چیست؟
ج: «کفائت» به معنای «مماثلت» (تشابه، یکسانی، همانندی، برابری) میباشد. و به کسی «کفو» گفته میشود که «مثل و شبیه» تو باشد. و برابر بودن زن و مرد از جهت «نسب»، «دین»، «مال» و «صنعت و حرفه و پیشه و مهارت» معتبر میباشد.
س: مراد از: برابری و همانندی از جهت «دین» چیست؟
ج: مراد از برابری و همانندی زن و مرد از جهت «دین»: برابری و همانندی آنها در پارسایی و پرهیزگاری میباشد؛ از این رو مرد فاسق و بیبند و بار، هم کفو زنِ صالح و درستکار نمیباشد [۲۶].
س: برابری و همانندی زن و مرد از ناحیهی «مال» چگونه تحقق پیدا میکند؟
ج: هر گاه مرد بتواند مهریهی و نفقهی زن را بپردازد. در آن صورت آن مرد هم کفو زن میباشد [۲۷].
س: مراد از: برابری و همانندی زن و مرد از جهت «صنعت و حرفه و پیشه و مهارت» چیست؟
ج: مراد از: همانندی و برابری زن و مرد از ناحیهی «صنعت و حرفه» آن است که مرد به حرفه و پیشهای مشغول نباشد که مردمان، از آن حرفه و پیشه احساس ننگ و عار میکنند؛ همانند: حجامت، دباغت و پوست پیرایی و سپوری و آشغال جمع کنی.
س: اگر زنی (بالغ، به رضایت و صلاح دید خودش) با غیر هم کفو خویش ازدواج نمود؛ و اولیای او نیز بدین ازدواج اعتراض نمودند، در آن صورت حکم اعتراض آنها چیست؟
ج: در این صورت اولیاء، حق اعتراض دارند و میتوانند آن زن و مرد را از یکدیگر جدا نمایند [۲۸].
[۲۶] نویسندهی کتاب «هدایه» گوید: این قول امام ابوحنیفه /و امام ابویوسف /است. و همین قول نیز صحیح و درست میباشد؛ زیرا پارسایی و پرهیزکاری از زمرهی برترین مفاخر یک انسان به شمار میآید؛ و زن نیز به جهت فسق و بیبند و باری شوهرش، بیشتر از پائین بودن حسب و نسب وی، احساس ننگ و عار میکند. امام محمد /گوید: برابری و همانندی زن و مرد از جهت «دین» (پارسایی و پرهیزکاری و صلاح و تقوا) معتبر نمیباشد؛ زیرا این مسئله از زمرهی امور آخرت میباشد؛ از این رو احکام و مسائل دنیوی بر آن مبتنی نمیگردد؛ مگر آن که مرد به خاطر بیبند و باریاش مورد تمسخر و استهزاء قرار گیرد، یا با مستی به بازار و کوچه و خیابانها برود و بچهها او را به بازی بگیرند؛ در این صورت چنین مردی هم کفو زن صالح و نیک سیرت نیست؛ زیرا چنین رفتاری، او را خوار و بیارزش میگرداند. [۲۷] بنابراین اگر فردی نتواند از عهدهی مهریه و نفقهی زن یا از عهدهی یکی از آنها برآید، در آن صورت هم کفو زن نمیباشد؛ زیرا «مهریه» بدل «جماع و لذّت حاصل کردن از زن» میباشد؛ از این رو بر مرد لازم است تا این بدل را به تمام و کمال به زن بپردازد. و نفقه نیز وسیلهی پایداری و مایهی پابرجایی زندگی زناشویی میباشد. و مراد از «مهریه» همان است که در بین مردم، تعجیل و زود پرداختن آن متعارف و معمول باشد؛ زیرا غیر از آن، مؤجل و مهلتدار میباشد. (به نقل از هدایه) [۲۸] دادن اختیار به اولیاء، بدان خاطر است که با این کار بتوانند ضرر ننگ و عار را از خویشتن دور نمایند. (به نقل از هدایه). و در صورتی که اولیاء خواستند تا زن و مرد را از یکدیگر جدا نمایند، در آن صورت شرط است که این جدایی، در حضور قاضی باشد. (به نقل از «الجوهرة النیرة»)