«اِحداد» (سوگ، و عبارت است از ترک آرایش و بوی خوش و عدم استفاده از جواهرات و لباسهای رنگارنگ و عدم به کار بردن حنا و سرمه و غیره)
س: آیا بر زن مطلّقه یا شوهر مرده، علاوه از نگاه داشتن عدّه، چیز دیگری نیز واجب است؟
ج: اگر زن مطلّقه یا شوهر مرده، بالغ و مسلمان باشد، در آن صورت بر وی لازم است تا در ایام عدّه، در سوگ («اِحداد») بنشیند.
س: «اِحداد» (سوگ) چیست؟
ج: «اِحداد» یا عزادار بودن: آن است که (خانمی که طلاق داده شده، یا شوهرش فوت نموده، بر او لازم است تا در مدت عدّهی چهار ماه و ده روز، یا تا وضع حمل، و یا تا پایان سه حیض یا سه ماه)، از بوی خوش و آرایش نمودن پرهیز نماید؛ بدون عذر، حناء نیز به کار نگیرد؛ لباسهای رنگ شده به «ورس» و «زعفران» را نپوشد؛ به موهایش روغن نمالد؛ و بدون عذر به چشمانش سرمه نکشد.
[به هر حال؛ «اِحداد» یا عزاداربودن آن است که: خانمی شوهرش فوت نموده، در مدّت عدّهی چهار ماه و ده روز، یا تا وضع حمل، از هر گونه خودآرایی و خودنمایی که زمینهی جلب توجه مردان را به او فراهم کند، پرهیز نماید.
و اِحداد و عزادار بودن خانم شوهر مرده، در طول مدّت عدّه، واجب است و بایستی از پوشیدن لباس زیبا و خودآرایی، و استفاده از عطر و بوی خوش و زیورآلات خودداری کند؛ زیرا رسول خدا جفرمودهاند: «زنی که به خداوند و روز قیامت باور دارد نباید بیش از سه روز عزادار باشد؛ اما خانمی که شوهرش فوت کرده، برای فوت شوهرش چهار ماه و ده روز را عزاردار میماند». بخاری.
همچنین لازم است که زنان شوهر مرده که در حال گذراندن عزا هستند، در طول مدت عدّه بدون ضرورت از منزل خود خارج نشوند؛ خلاصه این که: بر زن شوهر مرده واجب است که تا پایان عدّهاش، در سوگ (اِحداد) بنشیند. و «اِحداد» (سوگ) عبارت است از: ترک آرایش و بوی خوش و عدم استفاده از جواهرات و لباسهای رنگارنگ و عدم به کار بردن حناء و سرمه.
امّ عطیّه لگوید: «ما نهی میشدیم از این که برای مردههایمان بیش از سه روز اِحداد کنیم؛ مگر برای فوت شوهر که چهار ماه و ده روز احداد میکردیم؛ از سرمه و بوی خوش استفاده نمیکردیم و لباس رنگارنگ نمیپوشیدیم مگر لباس یمنی. و وقتی که از حیض پاک میشدیم و غسل میکردیم به ما اجازه داده میشد که تکهای بخور (مادهای خوشبو) به کار ببریم تا بوی بداثر خون را از بین ببرد و از تشییع جنازه نیز نهی میشدیم». بخاری و مسلم.
و ام سلمه لگوید: «زنی که شوهرش فوت کرده است باید از پوشیدن لباسهای زرد و قرمز و استفاده از جواهرآلات و حناء و سرمه خودداری کند.» ابوداود و نسایی].
س: شما در مسئلهی پیشین، زنِ طلاق داده شده یا شوهر مرده را مقیّد به این کردید که بالغ و مسلمان باشند؛ از این رو اگر زن طلاق داده شده یا شوهر مرده، کافر یا خردسال (نابالغ) باشند، در آن صورت آیا حکم آنها در این مورد با زن بالغ و مسلمان فرق میکند؟
ج: ما قضیّهی زنِ طلاق داده شده یا شوهر مرده را از آن جهت به «بلوغ» و «اسلام» مقیّد نمودیم که بر زنان کافر و نابالغ، «اِحداد» (و سوگ) نیست.
س: حکم «اِحداد» (سوگِ) کنیز در ایّام عدّهاش چگونه است؟
ج: اگر کنیزی که شوهرش وفات نموده و یا دو طلاق (طلاق مغلّظ) داده شده است، مسلمان و بالغ باشد، در آن صورت بر وی لازم است که (تا پایان عدّهاش) در سوگ (اِحداد) بنشیند، و از هر گونه خودآرایی و خودنمایی که زمینهی جلب توجّه مردان را به او فراهم کند، پرهیز نماید.
ولی اگر اربابِ آن کنیز وفات نمود و این در حالی بود که آن کنیز، «امّ ولد» وی میباشد، در آن صورت بر وی لازم نیست که در سوگ (اِحداد) بنشیند. [۶۶]
[۶۶] نویسندهی کتاب «درالمختار» گوید: بر هفت زن واجب نیست که تا پایان عدّهشان در سوگ (اِحداد) بنشینند: زن کافر؛ زن نابالغ؛ زن دیوانه؛ کنیزی که در عدّهی «عِتق» (آزادی) باشد؛ همانند این که ارباب آن کنیز وفات نماید و این در حالی باشد که آن کنیز، «امّ ولد» وی باشد؛ زنی که در عدّهی نکاح فاسد به سر میبرد؛ زنی که از روی اشتباه با او جماع و آمیزش جنسی صورت گرفته باشد؛ و زنی که در عدّهی طلاق رجعی باشد. ابن عابدین گوید: مراد از این قول نویسندهی «درالمختار»: «کنیزی که در عدّهی «عِتق» باشد»: همان کنیز امّ ولد است که اربابش او را آزاد نموده باشد؛ و همانند او کنیزی است که اربابش وفات نموده باشد، که در این صورت کنیز به سبب وفات اربابش آزاد میگردد. (۲/۶۱۸)