عِدّه
س: «عدّه» چیست؟ و چرا «عدّه» به چنین عنوانی نامگذاری شده است؟
ج: هر گاه مردی، همسرش را طلاق «رجعی» یا طلاق «بائن» و یا «طلاق مغلّظ» (طلاق ثلاثه) بدهد؛ یا بدون طلاق در بین زن و مرد جدایی انداخته شود؛ و یا شوهر زن وفات نماید و چهره در نقاب خاک بکشد؛ در این صورتها برای زن درست نیست که با مردی دیگر ازدواج کند، مگر آن که مدّت معیّنی بر آن زن سپری گردد. و این مدّت معیّن، برحسب وضعیّت ماهها و حیضهایی که زنان حساب میکنند، متفاوت میباشد؛ و (علماء و صاحبنظران اسلامی به) همین «مدّت معیّن» (که زن پس از وفات شوهر یا بعد از جدایی از او، برای ازدواج با مردی دیگر منتظر میماند،) «عدّه» میگویند.
و چون زن مطلّقه (یا زنی که شوهرش از او به نحوی از انحاء جدا شده، و یا زنی که شوهرش وفات نموده)، ماهها یا حیضهایی را (پس از طلاق یا بعد از مردن شوهر) میشمارد، «عدّه» را به چنین عنوانی نامگذاری کردهاند.
[به دیگر سخن این که: «عدّه»: از عدد و شمردن گرفته شده است. یعنی روزها و حیضهایی که زن حساب میکند. «عدّه»، نام مدّت زمانی است که زن بعد از وفات شوهرش یا جدایی از او برای ازدواج منتظر میماند؛ و این انتظار با زایمان یا گذراندن حیضها یا سپری کردن ماهها تحقق مییابد.
رعایت عدّه از طرف خانمی که طلاق داده شده یا شوهرش فوت کرده، واجب است؛ امّا خانمی که پس از عقد و قبل از عروسی و ایجاد روابط زناشویی طلاق داده شود، عدّه ندارد و بلافاصه میتواند شوهر کند.
و حکمتهای مراعات عدّه عبارتند از:
۱. فراهم شدن فرصتی برای شوهر که بتواند در آن مدّت، همهی فکرهای خود را بنماید و بدون مخارج و هزینه در طلاق رجعی بتواند برای ادامهی زندگی مشترک، همسرش را بازگرداند.
۲. مشخص گردیدن وضعیت حامله بودن یا حامله نبودن زن تا از قاطی شدن نسلها با یکدیگر جلوگیری بشود.
۳. چنانچه شوهر فوت نموده باشد، زن به عنوان وفاداری نسبت به شوهر خود و اظهار همدردی با خانوادهی او، آن مدّت را از ازدواج امتناع مینماید.
و عدّه دارای انواع مختلفی است که عبارتند از:
۱. عدّهی زنی که طلاق داده شده و معمولاً دچار عادت ماهیانه میشود، سه بار عادت ماهیانه و پاک شدن است.
۲. عدّهی زن طلاق داده شدهای که به خاطر خردسالی یا سالمندی عادت ماهیانه ندارند، سه ماه کامل است.
۳. عدّهی زنی که در ایام بارداری طلاق داده شده، با وضع حمل او پایان مییابد.
۴. عدّهی خانمی که به خاطر علّتی معلوم مانند: شیر دادن یا بیماری، یا به سبب علّتی ناشناخته، عادت ماهیانهاش قطع شده، تا عود کردن عادت ماهیانه - هر چند به طول بیانجامد - صبر میکند. و براساس آن عدّهاش را کامل مینماید. و اگر معلوم نبود که به چه علّتی عادت او قطع گردیده، یک سال کامل را به عنوان عدّه مراعات مینماید، نُه ماه آن به خاطر قضیهی حاملگی و سه ماه از آن به خاطر عدّه.
۵. عدّهی زنی که شوهرش وفات نموده، چهار ماه و ده روز است.
۶. خانمی که «مستحاضه» است؛ یعنی عادت او قطع نمیشود، براساس عادت پیشین خود سه مدت عادت را به عنوان عدّه مراعات میکند، و چنانچه پیشتر، عادت مشخّصی نداشته، مانند زنانی که اولین بار دچار عادت ماهیانه میشوند، یا زنانی که به خاطر سالمندی دچار آن نمیگردند، تنها سه ماه رابه عنوان عدّه رعایت مینماید.
۷. عدّهی خانمی که شوهرش مفقود الاثر است و هیچ کس از مکان و مرگ و زندگی او خبر نداشته باشد، آن است که چهار سال به انتظار او بماند، و پس از آن، چهار ماه و ده روز را به عنوان عدّهی فوت شوهرش بگذراند، و پس از آن میتواند ازدواج بنماید].
س: جزئیات و تفاصیل «عدّه»ای را که پیشتر به طور اجمالی بدان اشاره کردید، بیان نمایید؟
ج: [در مورد «عدّه»]، احکام و مسائل زیر را به خاطر بسپار:
۱. اگر زنی که طلاق داده شده، از زمرهی زنان آزاد و زنانی که دچار حیض و قاعدگی (عادت ماهیانه) میشوند باشد؛ در آن صورت عدّهی وی «سه حیض کامل» میباشد. [به تعبیری دیگر، عدّهی زنی که طلاق داده شده و معمولاً دچار عادت ماهیانه میشود، سه بار عادت ماهیانه و پاک شدن است. به دلیل فرمودهی خداوند متعال: ﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٖ﴾[البقرة: ۲۲۸]. «و زنان مطلّقه باید پس از طلاق، به مدت سه بار عادت ماهیانه انتظار بکشند». و «قُرء» همان حیض است؛ به دلیل حدیث عایشه لکه گوید: امحبیبه لمستحاضه (دائم الحیض) بود؛ از پیامبر جسؤال کرد؛ پیامبر جبه او دستور داد که در ایام حیض (ایام اَقرائها) نماز نخواند. ابوداود].
۲. عدّهی زن طلاق داده شدهای که به خاطر خردسالی یا سالمندی عادت ماهیانه ندارند، «سه ماه کامل» است. [به تعبیری دیگر، اگر زن مطلّقه، به علّت کم سن و سالی یا پیری و یائسگی، دچار حیض و قاعدگی نشود، عدّهی او سه ماه کامل است. خداوند میفرماید: ﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ وَٱلَّٰٓـِٔي لَمۡ يَحِضۡنَ﴾[الطلاق: ۴]. «و زنانی که از عادت ماهیانه ناامید هستند و همچنین زنانی که هنوز عادت ماهیانه را ندیدهاند، اگر در عدّهی آنها متردّد بودید، بدانید که عدّهی آنان سه ماه است»].
۳. عدّهی زنِ آزادِ شوهر مرده که حامله نیز نباشد، چهار ماه و ده روز است. [خداوند بلند مرتبه میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوۡنَ مِنكُمۡ وَيَذَرُونَ أَزۡوَٰجٗا يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَعَشۡرٗا...﴾[البقرة: ۲۳۴]. «و کسانی که از شما مردان میمیرند و همسرانی از پس خود به جای میگذارند؛ همسرانشان باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند»].
۴. زنِ (آزادِ) شوهر مرده یا طلاق داده شده که حامله نیز باشد، عدّهاش وضع حمل او میباشد. [خداوند بلند مرتبه میفرماید: ﴿وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّ...﴾[الطلاق: ۴]. «و عدّهی زنان باردار، وضع حمل آنان است».
مسور بن مخرمه سگوید: «سبیعهی اسلمیه چند شب پس از وفات شوهرش، فرزندی به دنیا آورد. نزد پیامبر جآمد و از او اجازه خواست که شوهر کند. پیامبر جبه او اجازه داد و ازدواج کرد». بخاری و مسلم.
ناگفته نماند، زنی که قبل از همبستر شدن طلاق داده شود، عدّه ندارد. خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَكَحۡتُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمۡ عَلَيۡهِنَّ مِنۡ عِدَّةٖ تَعۡتَدُّونَهَاۖ ...﴾[الأحزاب: ۴۹].
«ای مؤمنان! هنگامی که با زنان مؤمن ازدواج کردید و قبل از همبستری، آنان را طلاق دادید، برای شما عدّهای بر آنان نیست تا حساب آن را نگاه دارید».
خلاصه این که زنان از لحاظ نگاه داشتنِ عدّه، به دو دسته تقسیم میشوند:
۱. زنانی که شوهرانشان بمیرند. این گروه به دو دسته تقسیم میگردند:
الف) زنانی که حاملهاند. ایشان تا وضع حمل، عدّه نگاه میدارند.
ب) زنانی که حامله نیستند. اینان چه با ایشان همبستری شده باشد و چه با آنان همبستری نشده باشد، چهار ماه و ده روز عدّه نگاه میدارند.
۲. زنانی که شوهرانشان ایشان را طلاق داده باشند. اینان نیز دو گروهند:
الف) زنانی که حاملهاند. چنین زنانی تا وضع حمل عدّه نگاه میدارند.
ب) زنانی که حامله نیستند. اینان هم دو دسته هستند:
۱. زنانی که با آنان همبستری نشده است؛ اینان عدّهای ندارند.
۲. زنانی که با ایشان همبستری شده است. اینان اگر کسانی بوده که دارای عادت ماهیانه باشند، تنها سه عادت ماهیانه عدّه نگاه میدارند، و اگر کسانی بوده که دارای عادت ماهیانه نباشند؛ یعنی یائسه و یا صغیره باشند، سه ماه تمام عدّه نگاه میدارند].
س: به چه علّت در قضیهی «عدّه»، زن را به «آزاد بودن» مقید نمودید؟ آیا در احکام و مسائلِ پیشین، حکم کنیز با زن آزاد فرق میکند؟
ج: در قضیّهی «عدّه»، زن را بدان خاطر به «آزاد بودن» مقیّد نمودیم که عدّهی کنیزی که دچار حیض و قاعدگی (عادت ماهیانه) میشود، دو حیض و کنیزی که به خاطر خردسالی یا سالمندی و یائسگی، دچار حیض و قاعدگی نشود، عدّهی او یک و نیم ماه، و کنیزِ شوهر مرده [که حامله نیز نباشد]، عدّهاش دو ماه و پنج روز، و کنیز شوهر مرده یا طلاق داده شده که حامله نیز باشد، عدّهی او وضع حملش میباشد.
س: اگر مردی، همسرش را در حال حیض طلاق داد، در این صورت آیا حیضی که در آن طلاق صورت گرفته، از جملهی سه حیض عدّه محسوب میگردد؟
ج: آن حیضی که در آن، طلاق زن صورت گرفته، از زمرهی سه حیض عدّه، به شمار نمیآید؛ بلکه بر زنِ طلاق داده شده لازم است که پس از حیضی که در آن، طلاق وی صورت گرفته، سه حیض کاملِ دیگر، عدّه نگاه دارد.
س: اگر مردی در بیماری وفاتش، همسر خویش را طلاق داد؛ سپس شوهر در ایّام عدّهی زن وفات کرد، در این صورت زنِ طلاق داده شده، کدام یک از دو عدّه (عدّهی طلاق یا عدّهی وفات) را نگاه دارد؟
ج: امام ابوحنیفه /و امام محمد /بر این باورند که در این صورت بر زن لازم است تا طولانی ترین و دورترین یکی از این دو عدّه را نگاه دارد [۵۸](یعنی هر کدام از این دو عدّه - عدّهی طلاق یا عدّهی وفات - که بیشتر و طلانی تر بود، همان را به عنوان عدّه، نگاه دارد).
س: مراد از «طولانیترین و دورترین یکی از دو عدّهی طلاق یا وفات» چیست؟
ج: مراد این است که اگر چنانچه عدّهی وفات، طولانی و بیشتر بود، عدّهی وفات را نگاه دارد؛ و اگر چنانچه عدّهی طلاق طولانی و بیشتر بود، در آن صورت عدّهی طلاق را نگاه دارد [۵۹].
س: در سپری نمودن طولانی ترین و بیشترین یکی از دو عدّهی وفات یا طلاق، چه فایدهای برای زن وجود دارد؟
ج: فایده و فلسفهی سپری نمودن طولانیترینِ یکی از دو عدّهی وفات یا طلاق، در این قضیّه نهفته است که زن تا زمانی که در عدّه باشد، از شوهرش ارث میبرد؛ از این رو طولانی شدن عدّه برای زن، مفیدتر و سودمندتر میباشد.
س: اگر فردی، همسر کنیزش را طلاق رجعی داد؛ سپس در حالی که او در حال گذراندن عدّهاش بود، پیش از سپری شدن عدّهاش، اربابش او را آزاد ساخت؛ در این صورت آن کنیز کدام نوع از عدّه را نگاه دارد؟ عدّهی زن آزاد یا عدّهی کنیز؟
ج: در این صورت عدّهی کنیز به عدّهی زن آزاد تغییر میکند؛ از این رو بر او لازم است که عدّهی زن آزاد را کامل نماید [۶۰].
س: اگر کنیزی از قید بردگی آزاد شد، و این آزادی وی در حالی صورت گرفت که او در حال گذراندن عدّهی طلاقِ «بائن»، یا عدّهی طلاق «مغلّظ» (طلاق سه گانه)، و یا عدّهی وفات بود؛ در آن صورت پس از آزادی، چگونه باید عدّهی خویش را سپری نماید؟
ج: در این صورت عدّهی کنیز را کامل نماید؛ [۶۱]و عدّهاش به عدّهی زنان آزاد، تغییر نمییابد.
س: اگر زنی از حیض و قاعدگی ناامید شد (یعنی یائسه شد)؛ و شوهرش او را طلاق داد؛ از این رو عدّهاش را با شمارش ماهها سپری نمود؛ سپس خون را دید (یعنی حیض شد)؛ در آن صورت چگونه باید عدّهی خویش را سپری نماید؟
ج: در این صورت بر چنین زنی لازم است که عدّهاش را بر مبنای «حیض» از سر بگیرد؛ و بدین ترتیب آن چه از عدّهاش (به وسیلهی شمارش ماهها) سپری شده، باطل و بیاعتبار میگردد.
س: اگر فردی با «نکاح فاسد» [۶۲]، زنی را در عقد زناشویی خویش درآورد؛ و در این نکاح فاسد، با او جماع و آمیزش جنسی نمود؛ سپس قاضی آنها را از یکدیگر جدا نمود؛ و یا شوهر وفات نمود؛ در این صورت زن چگونه باید عدّهی خویش را سپری نماید؟
ج: اگر این زن از زنانی باشد که دچار حیض و قاعدگی میشوند [۶۳]؛ عدّهی او سه حیض است؛ و اگر (به علّت کم سن و سالی یا پیری و یائسگی)، دچار حیض و قاعدگی نمیشود، در آن صورت عدّهی او سه ماه است؛ و اگر از شوهرش حامله باشد، در آن صورت عدّهی او وضع حملش است. و هر گاه چنین زنی وضع حمل نمود؛ عدّهاش نیز به پایان میرسد.
س: اگر با زنی از روی شبهه (یا اشتباه) جماع و آمیزش جنسی شد؛ سپس فرد جماع کننده وفات نمود، یا قاضی در میان آن زن و مردِ جماع کننده، جدایی انداخت؛ در آن صورت آیا این زن عدّه دارد؟
ج: آری؛ چنین زنی عدّه دارد و بر او لازم است که سه حیض را برای عدّه نگاه دارد.
س: اگر اربابِ «اُمّ وَلد» [۶۴]وفات کرد و یا او را آزاد ساخت، در این صورت آیا آن «امّ ولد» عدّه دارد؟
ج: آری؛ بر این «امّ ولد» لازم است که عدّه بگذراند؛ و عدّهی وی سه حیض میباشد.
س: اگر ولیّ و سرپرست نوجوانی، او را به عقد نکاحِ زنی درآورد؛ سپس آن نوجوان در حالی وفات نمود که همسرش حامله بود؛ در آن صورت آن زن چگونه باید عدّه نگاه دارد؟
ج: اگر چنانچه آن زن به هنگام وفاتِ شوهرش باردار باشد، در آن صورت عدّهاش وضع حمل او است؛ و اگر بارداریاش پس از وفات او رونما گردد، در آن صورت عدّهاش، چهار ماه و ده روز میباشد.
س: شما پیشتر احکام و مسائلی را پیرامون «عدّه» بیان نمودید؛ حال بفرمایید که شروع «عدّه» از چه زمانی آغاز میگردد؟
ج: شروع «عدّه» در «طلاق»: پس از طلاق؛ و شروع «عدّه» در «وفات شوهر»: پس از وفات؛ و شروع «عدّه» در «جدایی انداختن میان زن و مرد به خاطر فساد در نکاح»: پس از جدایی یا پس از تصمیم مرد جماعکننده بر ترک جماع و آمیزش با آن زن میباشد.
س: اگر مردی همسرش را طلاق داد؛ یا شوهرِ زن وفات کرد؛ و این در حالی است که آن زن نسبت به طلاق خود یا وفات شوهرش چیزی نمیدانست؛ و این موضوع (عدم اطلاع از طلاق یا وفات شوهر) تا پس از به پایان رسیدن مدّت عدّهی آن زن ادامه یافت؛ در این صورت تکلیف عدّهی وی چیست؟
ج: در این صورت با سپری شدن مدّت عدّه، عدّهی زن نیز به پایان میرسد و پس از آن که آن زن نسبت به طلاق خود یا وفات شوهرش اطلاع حاصل نمود، بر او لازم نیست که عدّهی دیگری را نگاه دارد.
س: اگر زنی، طلاق داده شد؛ سپس در حالی که عدّهاش را سپری میکرد، مردی از روی اشتباه با او جماع و آمیزش جنسی نمود؛ در این صورت آیا بر آن زن لازم است که عدّهاش را از سر بگیرد؟
ج: در این صورت عدّهاش را از سر نگیرد؛ بلکه بر او لازم است که عدّهی دیگری را نگاه دارد؛ و در این صورت هر دو عدّه، با هم تداخل میشوند.
س: صورت «تداخل دو عدّه» چگونه است؟
ج: صورت «تداخل دو عدّه» بدین ترتیب است که: حیضی را که زن میبیند، از هر دوی آنها (هم از طلاق و هم از جماع و آمیزش جنسی) محسوب میگردد؛ از این رو هرگاه عدّهی اول به پایان برسد، و عدّهی دوم تکمیل نگردد، در آن صورت بر زن لازم است تا باقی ماندهی آن را به اتمام برساند [۶۵].
[در اینجا بر خود لازم میدانم تا دربارهی «تداخل چند عدّه» نکاتی را بیان دارم: گاهی ممکن است چند عدّه همزمان با هم پیش بیایند:
۱. خانمی که به صورت طلاق رجعی از همسرش جدا شده، چنانچه همسر او پیش از پایان عدّهی طلاق، وفات نماید، عدّهی طلاق به عدّهی وفات تغییر پیدا میکند؛ یعنی چهار ماه و ده روز را به عنوان عدّهی وفات رعایت مینماید؛ زیرا در طلاق رجعی، زن حکم همسر را دارد و از شوهرش ارث میبرد؛ اما در طلاق «بائن» چنانچه شوهر فوت نماید، عدّهی طلاق به عدّهی وفات تبدیل نمیگردد؛ زیرا زنِ طلاق داده شده به صورت «بائنه» از شوهرش ارث نمیبرد.
۲. خانمی که میخواهد به وسیلهی عادت ماهیانه، عدّه را مراعات کند، و پس از یکی یا دو بار عادت ماهیانه، برای بار سوم عادت ماهیانهی او قطع میشود و بار دیگر تکرار نمیگردد، در این صورت به جای سه بار عادت ماهیانه، سه ماه کامل را به عنوان عدّه رعایت مینماید.
۳. دختر خانمی که تا هنگام طلاق، عادت ماهیانه به خود ندیده و میخواهد با سه ماه صبر کردن، عدّهاش را رعایت کند، اما پس از یکی دو ماه دچار عادت ماهیانه گردید، عدّهی ماهیانه به عادت ماهیانه تبدیل میشود.
۴. هر گاه خانم طلاق داده شدهای به وسیلهی عدّهی سه ماهه، یا سه بار عادت ماهیانه، میخواست عدّه را نگاه دارد، اما در اثنای آن متوجه حامله بودن خود شد، از آن به بعد، بایستی عدّه را تا وضع حمل مراعات نماید].
س: اگر مردی همسرش را طلاقِ «بائن» داد؛ سپس در ایام عدّهاش دوباره با او ازدواج نمود؛ و پیش از آن که با او همبستری و آمیزش جنسی نماید، طلاقش داد؛ در این صورت آیا بر زن لازم است که عدّهاش را از سر بگیرد؟
ج: امام ابوحنیفه /بر این باور است که باید عدّهاش را از سر بگیرد؛ ولی امام محمد /بر آن است که برای آن زن، اتمام عدّهی اول کافی است و لازم نیست که عدّهاش را از سر بگیرد.
س: در مسئلهی پیشین، آیا برای زن مهریّهای نیز واجب میگردد؟
ج: آری؛ از دیدگاه امام ابوحنیفه /برایش مهریّهی کامل واجب میگردد؛ و امام محمد /بر آن است که برای این زن، نصف مهریّه تعلّق میگیرد.
[۵۸] امام ابویوسف /گوید: عدّهی چنین زنی، سه حیض میباشد. و این اختلاف امام ابوحنیفه /و امام محمد با امام ابویوسف در صورتی تبلور پیدا میکند که طلاق زن، طلاق بائن یا طلاق سه گانه (مغلّظ) باشد؛ ولی اگر طلاق رجعی باشد، در آن صورت همه بر این قضیه اتفاق نظر دارند که بر زن لازم است که عدّهی وفات را نگاه دارد. (به نقل از هدایه) [۵۹] تا جایی که اگر پیش از سپری شدن چهار ماه (و ده روز)، سه بار حیض شد، در آن صورت عدّهاش به پایان نمیرسد؛ بلکه عدّهاش زمانی به پایان میرسد که چهار ماه و ده روز را سپری نماید. [۶۰] در کتاب «درالمختار» چنین آمده است: کنیز، عدّهی خویش را همانند عدّهی زن آزاد کامل نماید. علامه ابن عابدین شامی گوید: نویسندهی «درالمختار» (در عبارت پیشین)، اشاره به این قضیه نموده که بر کنیزِ آزاد شده، لازم نیست که عدّهی زن آزاد را از سر بگیرد، بلکه عدّهاش به عدّهی زنان آزاد تغییر میکند. بدین معنی که عدّهاش را به مدتی که سپری شده است بنا نماید. و اگر چنانچه کنیز از زمرهی زنانی بود که (به خاطر خردسالی یا سالمندی و یا یائسگی) دچار حیض و قاعدگی نمیشد، در آن صورت سه حیض یا سه ماه را کامل نماید. (۲/۶۰۵) [۶۱] یعنی دو حیض، یا یک ماه و نیم و یا دو ماه و پنج روز را کامل نماید؛ بدون آن که عدّهاش به عدّهی زنان آزاد انتقال یابد. و این قضیه بدان خاطر است که در طلاق رجعی، عقد نکاح وجود دارد؛ در حالی که در طلاق بائن یا طلاق مغلّظ و پس از وفات شوهر، عقد نکاح وجود ندارد. و عبارت «در طلاق رجعی، عقد نکاح وجود دارد»: بیانگر و روشنگر تفاوت میان آنها میباشد. توضیح این که: پس از طلاق رجعی، عقد نکاح از همهی جوانب باقی و پابرجا است، و با آزاد شدن کنیز: ملکیّت شوهر بر او کامل میگردد؛ و مقدار شرعی عدّه نیز در ملکیّت کامل، سه حیض میباشد؛ بر خلاف طلاق بائن یا وفات شوهر؛ زیرا که ملکیّت نکاح در آنها پیش از آزادی کنیز به طور کلی از بین میرود. (ر.ک: درالمختار با ردالمختار ۲/۶۰۵ و ۶۰۶) [۶۲] مراد از این قول نویسنده که گفت: «زنی که با نکاح فاسد در عقد زناشویی کسی درآید»: این است که مردی با زنی بدون شاهد نکاح نماید؛ و یا این که همسر کسی دیگر را به عقد زناشویی خویش درآورد در حای که شوهر دوّم نداند که آن زن شوهردار میباشد. و اگر شوهر دوم میدانست که آن زن شوهردار است، و دانسته با او جماع و آمیزش جنسی نمود، در آن صورت نگاه داشتن عدّه بر زن واجب نمیگردد؛ زیرا او با آن زن زنا کرده است؛ از این رو بر شوهر (اول) آمیزش با آن زن حرام نمیباشد. و زنی که از روی «شبهه» با او جماع و همبستری صورت گرفته، همانند زنی است که از روی اشتباه شب را در بستر غیرشوهرش بگذراند. (یعنی به گمان آن که آن مرد شوهرش است، شب را در بستر او بگذارند ولی بعداً متوجه شود که آن مرد شوهرش نیست). به نقل از فتح القدیر. [۶۳] این موضوع در صورتی تبلور پیدا میکند که زن، آزاد باشد. ولی اگر زن، کنیز بود در آن صورت (اگر از زنانی باشد که قاعده میشوند)، عدّهاش دو حیض، و (اگر از زنانی باشد که به خاطر خردسالی یا سالمندی قاعده نمیشوند)، عدّهاش یک ماه و نیم، و (اگر از زنانی باشد که از شوهرش حامله است)، عدّهاش وضع حمل میباشد. و عدّهی وی برحسب اختلاف حالات زن، فرق میکند. [۶۴] «امّ ولد»: مادر فرزند. کنیزی که از مولایش آبستن شده و دارای فرزند باشد. [مترجم] [۶۵] مراد این است که اگر (در عدّهی طلاق) پس از حیض اول، با او جماع کرده شده بود؛ در آن صورت بر او لازم است تا برای تکمیل حیض اول، دو حیض دیگر را نیز سپری نماید، و آن دو حیض نیز از عدّهی دوم وی نیز محسوب میگردد. از این رو اگر پس از این دو حیض، یک بار دیگر حیض شود، عدّهی دومش نیز به پایان میرسد. (ردالمحتار به نقل از «النهر»)