پیروی از کتاب، سنت و فهم سلف صالح

فهرست کتاب

دلایل در این زمینه زیاد است

دلایل در این زمینه زیاد است

۱- خداوند می‌فرماید:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥[النساء: ۶۵].

امام ابن القیم/ در تفسیر این آیه می‌فرماید: خدا قسم به نفسش می‌خورد که ما تا زمانیکه پیامبرش را در تمام آنچه میان مسلمانان اختلاف می‌افتد به عنوان حکم قرار ندهیم و دل‌هایمان نسبت به حکم او راضی نگردد و هیچ‌گونه ناخشنودی در آن باقی نماند، و به‌گونه‌ای واقعی تسلیم حکمش نشویم و از لحاظ عقلی و فکری و سرشتی مخالفتی نداشته باشیم، به عنوان ایماندار محسوب نمی‌شویم. خداوند پاک و منزه با قسم خوردن به نفسش از کسانی که عقلشان را بر آنچه پیامبر ج با آن آمده ـ قرآن ـ ترجیح می‌دهند و عقلشان را مقدم‌ می‌دانند، نفی ایمان کرده است. و حقیقتاً این چنین کسانی در عالم ارواح ـ خلقت ـ بر خودشان شهادت نفی ایمان واقعی به قرآن داده‌اند، هرچند که از لحاظ لفظی به آن ایمان داشته باشند. [۲۵]

۲- خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا ٦٠ وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودٗا ٦١ فَكَيۡفَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ ثُمَّ جَآءُوكَ يَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّآ إِحۡسَٰنٗا وَتَوۡفِيقًا ٦٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُ ٱللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ وَعِظۡهُمۡ وَقُل لَّهُمۡ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَوۡلَۢا بَلِيغٗا ٦٣ وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ إِذ ظَّلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ جَآءُوكَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡتَغۡفَرَ لَهُمُ ٱلرَّسُولُ لَوَجَدُواْ ٱللَّهَ تَوَّابٗا رَّحِيمٗا ٦٤[النساء: ۶۰-۶۴].

در این آیات، خداوند بندگانش را نسبت به حالت منافقان به تعجب و حیرت وا می‌دارد و آنها را از دچار شدن به اینگونه حالات آگاه می‌کند، منافقان کسانی‌اند که به گمانشان به آنچه پیامبر ج با آن آمده ـ قرآن ـ و به کتاب‌های آسمانی پیشین ایمان آورده‌اند، در حالیکه با وجود این می‌خواهند در داوری کردن به سوی طاغوت بروند ـ طاغوت شامل هر کسی می‌شود که به غیر شریعت خدا حکم کند ـ در حالی که به آنها امر شده به طاغوت کفر ورزند و از طاغوت روی گردانند.

پس چگونه این عمل با ایمان در یک جا جمع می‌شود؟!

لازمۀ ایمان، اطاعت و فرمانبرداری از شریعت خدا و حکم کردن به این شریعت در تمامی امورات زندگی است، پس کسی که ادعای ایمان‌داری می‌کند، ولی در عین حال حکم و دستور طاغوت را بر دستور و حکم خدا برگزیند، این چنین شخصی در ادعای ایمانش دروغگو است. و حکم کردن به طاغوت از گمراهی‌های شیطان است که انسان‌ها به آن دچار شده‌اند. و به همین دلیل است که خداوند می‌فرماید:

﴿وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا[نساء: ۶۰].

«و شیطان می‌خواهد که آنها را در نهایت گمراهی و دوری از حق قرار دهد».

پس چگونه است حال این گمراهان ﴿إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ«زمانی که آنها به سبب آنچه که انجام داده‌اند، دچار مصیبتی می‌شوند»مصیبتی از نوع گناه یا حکم کردن به طاغوت ¬﴿ثُمَّ جَآءَكُمۡ«سپس به سوی تو می‌آیند» در حالی که از آنچه روی داده معذرت می‌خواهند و شرمنده‌اند. ﴿يَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّآ إِحۡسَٰنٗا وَتَوۡفِيقًا«به خدا قسم می‌خورند که فقط قصد نیکوکاری و توفیق به هم رساندن داشتند»، فقط قصد نیکوکاری به مخالف‌شان و توفیق رساندن به آنها را داشتند. در حالی آنها در این ادعای‌شان دروغ گویند. چون نیکوکاری، حاکم قرار دادن خدا و رسولش و پیروی کردن از دستورات خدا و رسولش است. و چه کسی بهتر از خداوند در میان قومی که یقین و ایمان واقعی دارند، حکم می‌کند و دستور می‌دهد.

و به همین خاطر خداوند می‌فرماید: ¬¬﴿أُوْلَٰٓئِكقَ ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُ ٱللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ«آنها کسانی‌اند که خداوند آنچه را که در قلب‌هایشان است می‌داند» یعنی از نفاق، دورویی و قصد نادرست¬﴿فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ«پس ای رسول روی گردان از آنها». یعنی به آنها اهمیت نده و در مقابل آنچه انجام می‌دهند و جنایت می‌کنند مقابله به مثل نکن ﴿وَعِظۡهُمۡ«و آنها را نصیحت کن». یعنی: حکم خدا را برای آنها تشریح کن، و همزمان آنها را بر فرمانبرداری از حکم خدا تشویق کن و از نافرمانی آن بترسان،﴿وَقُل لَّهُمۡ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَوۡلَۢا بَلِيغٗا«و با سخن دلنشین با آنها سخن بگو»یعنی: آنها را به صورت پنهانی نصیحت کن، تا به غرورشان بر نخورد و این کار سودمندتر است. و از آنچه انجام می‌دهند، به شدت نهی کن و در رد کارهایشان کوشا و توانمند باش. [۲۶]

۳- خداوند پاک، منزه و بلندمرتبه می‌فرماید:

¬﴿وَيَقُولُونَ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِكَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٤٧ وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ ٤٨ وَإِن يَكُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ يَأۡتُوٓاْ إِلَيۡهِ مُذۡعِنِينَ ٤٩ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ أَمۡ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥۚ بَلۡ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٥٠ إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢[النور: ۴٧-۵۲].

حافظ ابن کثیر، در تفسیر این آیات می‌فرماید: خداوند در این آیات از صفات منافقان خبر می‌دهد. کسانی که خلاف آنچه را در باطن‌شان است آشکار می‌کنند. و فقط با زبان می‌گویند ﴿ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ«به خدا و رسولش ایمان آوردیم و اطاعت کردیم، سپس دسته‌ای از آنها بعد از آن روی می‌گردانند». یعنی: زمانی که از آنها خواسته شود از این هدایتی که خدا بر پیامبرش فرستاده است، تبعیت کنند، روی بر می‌گردانند، و در وجودشان احساس خود‌بزرگ‌بینی و غرور می‌کنند و از پیروی قرآن و سنت رسول شرم‌شان می‌آید، همچنان که خداوند می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا ٦٠ وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودٗا ٦١[النساء: ۶۰-۶۱].

و در ادامه می‌فرماید: ﴿وَإِن يَكُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ يَأۡتُوٓاْ إِلَيۡهِ«و اگر داوری خدا و رسولش برای آنها سودمند باشد و نفع‌شان در آن باشد به حالت فرمانبرداری و مطیع بودن کامل به سوی آن می‌آیند». یعنی: اگر حکم خدا و رسول به نفع آنها بود و بر خلاف میل‌شان نبود به حالت سرافکنده و مطیع به سوی شریعت خدا می‌آیند. ولی اگر حکم خدا و رسول بر علیه آنها بود و نفع‌شان در آن نبود از شریعت خدا روی بر می‌گردانند و به سوی شریعت طاغوت روی می‌کنند، و دوست دارند که برای حکم کردن به سوی شخصی غیر از پیامبر ج بروند تا باطل‌شان را حق جلوه دهد. پس اگر گاهی حکم خدا و رسولش را می‌پذیرند به دلیل اعتقاد به آن نیست، بلکه به دلیل این است که نفعی در آن دارند، ولی اگر دیدند با حکم کردن به قانون خدا دچار ضرر و زیان می‌شوند از آن روی می‌گردانند. و به همین دلیل خداوند می‌فرماید: ﴿أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ«آیا دچار بیماری و مرض در دلشهایشان شده‌اند». یعنی: دچار یکی از این حالات شده‌اند، یا در دل‌هایشان مرض همیشگی وجود دارد که از آنها جدا شدنی نیست، یا نسبت به دین و دستورات آن دچار شک و شبهه هستند و یا از اینکه خدا و رسولش در حکم کرن بر آنها ظلم کنند، می‌ترسند؟! هر یک از این حالات را داشته باشند آنها، کافرند و حاکمیت خدا را قبول ندارند و خدا بر حال و اوضاع همۀ آنها آگاه و دانا است.

و خداوند می‌فرماید: ¬﴿بَلۡ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ«بلکه آنها، ظالم و ستمکارند». یعنی: بلکه آنها، ظالم و گناهکارند و خدا و رسولش از ظلم و بی‌عدالتی و ستمی که آنها گمان می‌کند و در مورد آن دچار توهم شده‌اند، بیزارند. [۲٧]

شیخ‌الاسلام ابن تیمیه(/) می‌فرماید: «هر کس با کتاب خدا و سنت گهربار پیامبرش و اجماع سلف مخالفت ورزد، و بر این مخالفتش هیچگونه عذر و بهانه‌ای نداشته باشد، با او معامله و رفتاری که با اهل بدعت می‌شود، انجام می‌گیرد.» [۲۸]

[۲۵] الصواعق المرسلة (۳ / ۸۲۸). [۲۶] تیسیر الکریم الرحمن (۲ / ۴۳). [۲٧] تفسیر ابن کثیر (۳ / ۲٩۸). [۲۸] مجموع الفتاوی (۲۴ / ۱٧۲).