پیروی از کتاب، سنت و فهم سلف صالح

فهرست کتاب

دلایلی از قرآن کریم

دلایلی از قرآن کریم

۱- خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا[المائدة: ۳].

ابن کثیر می‌گوید: این آیه بزرگترین نعمت خداوند متعال بر این امت است، از این جهت که دینشان را برای‌شان تکمیل کرد و احتیاج به دین دیگری ندارند و همچنین به غیر از این پیامبر ـ محمد ج ـ احتیاج به پیامبر دیگری ندارند، و به همین دلیل است خداوند این پیامبر ـ محمد ج ـ را به عنوان آخرین و ختم‌کنندۀ پیامبران قرار داده و او را به سوی انسان‌ها و جنیان مبعوث کرده است، پس هر چه را حلال کند، حلال است و هر چه را حرام کند، حرام شمرده می‌شود، و هر چه او به عنوان دین مشروع بداند، دین شمرده می‌شود، در مورد هر چیزی که خبر دهد، خبرش حقیقت دارد و تصدیق می‌شود و هیچ دروغ و خلافی در آن نیست، همچنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِ[لانعام/ ۱۱۵].

«و کلام خداوند به راستی و عادلانه به انجام رسید و هیچ تغییر و تبدیلی بر آن نیست».

یعنی: صداقت و راستی در اخبارش و عادل بودن در اوامر و نواهیش.

پس زمانی که دلیل بر مردم کامل گردید، نعمت نیز بر آنها تمام گردید، به همین دلیل خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ[المائدة: ۳].

یعنی: شما نسبت به این دین راضی شوید، زیرا که این دین، دینیست که خداوند آن را دوست دارد و به آن راضی است و بزرگترین فرستادۀ گرامی را برای آن مبعوث کرده و شریف‌ترین کتاب را برای آن نازل کرده است. [۴۳]

ابن القیم/ می‌گوید: حقیقتاً خداوند از این لحاظ که در این دین بر انجام فرائض، فضائل، سنت‌ها و هر چیزی که سبب اصلاح قلب و دینمان می‌شود، امر کرده و از مکروهات و محرمات و هر چیزی که سبب فساد قلب و دینمان می‌شود نهی کرده، این دین را بر ما تکمیل گردانیده است. [۴۴]

۲- خداوند پاک و منزه می‌فرماید:

﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖ[الانعام: ۳۸].

قرطبی می‌فرماید: یعنی، ما هیچ چیزی را در لوح المحفوظ از قلم نینداخته‌ایم، خداوند تمام حوادث و وقایع را در لوح المحفوظ ثبت و نگهداری می‌کند، و در روایتی گفته شده که در اینجا منظور قرآن است، یعنی ما هیچ چیزی را که مربوط به امور دینی باشد در قرآن از قلم نینداخته‌ایم و حتماً در قرآن در مورد آن یا به صورت مفصل و جزء به جزء یا به صورت کلی و مجمل دلایل وجود دارد. که بیان و شرح دلایل کلی و مجمل را نیز می‌توان از پیامبرج یا از اجماع یا از قیاس که با نص قرآن ثابت شده، اخذ کرد.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ[النحل: ۸٩].

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ[النحل: ۴۴].

﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ[الحشر: ٧].

خداوند در این دو آیۀ آخر، اشاره به مواردی دارد که نصی بر آنها در قرآن نیامده، اما برای آگاهی از آنها باید به پیامبر رجوع کرد و و او شرح مفصل و مشروح در مورد آنها دهد. پس به این ترتیب این خبر خداوند که فرموده ما هیچ چیز را به جا نگذاشته‌ایم مگر اینکه در قرآن خبری در مورد آن یا به صورت مفصل و مشروح و یا به صورت کلی و مجمل داده‌ایم، درست و صادق است. و به همین دلیل خداوند در پایان فرموده:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُم[المائدة: ۰۳].

«امروز دینتان را بر شما کامل گردانیدم». [۴۵]

۳- خداوند می‌فرماید:

﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ[النحل: ۸٩].

طبری می‌گوید: ای محمد این قرآن بر تو نازل شده تا شرح‌دهندۀ تمام نیازمندی‌های انسان از قبیل شناخت حلال و حرام و پاداش و عذاب باش. [۴۶]

۴- خداوند بلندمرتبه می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِي هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٖۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَكۡثَرَ شَيۡءٖ جَدَلٗا ٥٤[الکهف: ۵۴].

عبدالرحمن بن ناصر السعدی می‌گوید: خداوند از عظمت، بزرگی، شکوه و شمولیت قرآن و از اینکه او در قرآن در مورد هر چیزی سخن گفته، خبری می‌دهد.

در قرآن تمام راه‌های رسیدن به علوم سودمند و سعادت جاودانی و همیشگی و دوری از شر و بدی و هلاکت و بدبختی ابدی وجود دارد، در قرآن مثال‌هایی از حلال و حرام، پاداش و عقاب اعمال، تشویق و تحذیر، اخبار و دستورات صادق و سودمند برای اصلاح قلب از حیث اعتقادی و عملی وجود دارد. و این‌ها جملگی دلالت بر واجب بودن تسلیم شدن در مقابل این قرآن و پیروی و فرمانبرداری کردن از آن و عدم اختلاف و کشمکش بر سر آن را دارد. ولی با وجود این اکثر مردم با توجه به آشکار و واضح بودن حق و حقیقیت باز در مورد آن مجادله می‌کنند و برای از بین بردن و منحرف کردن حق بر باطل پافشاری می‌کنند، و به همین خاطر خداوند فرموده:

﴿وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَكۡثَرَ شَيۡءٖ جَدَلٗا[الکهف: ۵۴].

«و انسان بیشتر از هر چیز دیگری جنگ و جدال و سر و صدا دارد».

یعنی: داد و بیدا کردن، نزاع و ستیزه کردن در مورد چیزی، در حالی که اینگونه جنگ و جدال‌ها و داد و بیدادها در شأن انسان نیست و از عدالت و مروت انسانی بدور است، و چیزی که سبب این منازعات و مجادلات و عدم ایمان در انسان می‌شود، فقط ظلم و ستم و نافرمانی از دستورات الهی است که انسان دچار آنها می‌شود، در حالی که در مورد آنها در قرآن به صورت واضح و مفصل بحث و گفتگو شده و خداوند انسان‌ها را همواره از جنگ و جدال و ظلم و ستم باز داشته است. [۴٧]

۵- خداوند می‌فرماید:

﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٥١[العنکبوت: ۵۱].

طبری می‌گوید: روایت شده به خاطر اینکه دسته‌ای از اصحاب رسول خداج از روی بعضی از کتاب‌های اهل کتاب نسخه‌برداری می‌کردند و چیزهایی را می‌نوشتند، این آیه نازل شده است. [۴۸]

ابن کثیر در معنای این آیه می‌گوید: آیا این قرآن به عنوان نشانه و دلیل ما کافی نیست، ما این کتاب بزرگ را که شامل اخبار گذشتگان، آیندگان و احکاماتشان است بر تو نازل کردیم، در حالی که تو انسانی بی‌سوادی، نه می‌خوانی، نه می‌نویسی و نه با اهل کتاب نشست و برخواست داشته‌ای، با خود اخباری واضح، روشن و آشکار آورده‌ای که در آن راه حق بر سر آنچه دربارۀ آن اختلاف کرده‌اند، بیان و شرح داده شده و این اخبار در هیچ یک از کتاب‌های پیشین وجود نداشته است. [۴٩]

قرطبی می‌گوید: در مفهوم این آیه پیامبر ج به عمر بن خطابس می‌فرماید:«لو کان موسی بن عمران حیأ لما وسعه إلا إتباعی»«اگر موسی پسر عمران زنده بود هیچ چاره‌ای جز پیروی از من نداشت» و در جای دیگر می‌فرماید: «لیس منّا من لم یتغنّ بالقرآن»«کسی که با قرآن احساس بی‌نیازی نکند از ما نیست». یعنی: با قرآن از غیر قرآن احساس بی‌نیازی نکند، و این شرح و تفسیر بخاری در مورد این آیه است. [۵۰]

۵- خداوند می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡكُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِي ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ ٥٧[یونس: ۵٧].

ابن القیم می‌گوید: چگونه کتابی به همراه آنچه که در سنت بیان و شرح داده شده و شامل شریعت نباشد می‌تواند شفا دهندۀ آنچه که در دل‌هاست، باشد؟ یا چگونه کتابی که توسط آن حتی کوچکترین یقینی نسبت به مسأله‌ای از مسائل خداشناسی و شناخت اسماء و صفات خداوند، حاصل نمی‌شود می‌تواند شفادهندۀ آنچه که در دل‌هاست باشد؟ یا اکثر مسائلش الفاظ ظاهری‌ای هستند که برای به سرانجام رساندن ده موردی به کار می‌رود که آن هم مشخص نیست که به نتیجه رسیده‌اند یا نه؟ خداوند از این بهتان بزرگ پاک و منزه مبراست!

حقیقتاً جای تعجب است! حال و اوضاع صحابه و تابعین قبل از بنیان‌گذاری این قوانین از طرف خداوند برای آنها و قبل از استخراج و بوجود آمدن این آراء و نظرات، و قیاس‌ها چگونه بود؟ آیا آنها هدایت شده و بی‌نیاز از نصوص الهی بودند یا اینکه وضعیت برخلاف این بود؟ تا اینکه متأخرانی که داناتر از آنها و هدایت‌شده‌تر و آگاه‌تر به شریعت الهی و داناتر به ذات، اسماء و صفات الهی آمدند.

قسم به ذات الهی اگر بندۀ خدا با تمام گناهان ـ به غیر از شرک ـ به ملاقات خداوند بیاید، بهتر از آمدنش به سوی خداوند با این گمان‌های فاسد و اعتقادات باطل است. [۵۱]و [۵۲]

٧-

﴿وَكَيۡفَ تَكۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتُ ٱللَّهِ وَفِيكُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٠١[آل عمران/ ۱۰۱].

[۴۳] تفسیر ابن کثیر (۲/۱۲). [۴۴] مسألة السماع (۱۱۰) و بدائع التفسیر (۲/۱۰۳). [۴۵] الجامع لأحکام القرآن (۶/۴۲۰)، أضواء البیان (۳/۳۳۵)، تیسیر الکریم الرحمن (۲/۱۸۴). [۴۶] جامع البیان، تفسیر البغوی (۵/۳۸). [۴٧] تیسیر الکریم الرحمن (۵/۲۶). [۴۸] تفسیر طبری (۲۱/۶)، روایت ضعیف است. [۴٩] تفسیر ابن کثیر (۳/۴۱۸). [۵۰] الجامع لأحکام القرآن (۱۳/۳۵۴)، بخاری، (٩/۶۸)، و تفسیر یتغنی به یستغنی (بی‌نیازی) از سفیان بن عینیه روایت شده، و ابو عبید نیز به این معنا راضی است. و عده‌ای دیگر یتغی را به خوش‌صدایی کردن در هنگام قرائت قرآن، معنا و تفسیر کرده‌اند، که این هم درست‌تر است، و الله أعلم. و برای شرح بیشتر این مسأله می‌توان به فتح الباری (٩/۶۸-٧۲) نگاه کرد. [۵۱] أعلام الموقعین (۴/۳٧٧). [۵۲] مترجم : آری باید بدانیم که صحابه و تابعین با همین قرآن به همراه سنت نبوی که تبیین‌کنندۀ تمام شریعت الهی بودند هدایت یافتند و توانستند دنیایشان را برای بدست آوردن آخرتشان آباد نمایند و بر حاکمیت الهی در روی زمین صحه گذارند و ثابت کنند که این قرآن به عنوان یک برنامه و قانون الهی کفایت‌کنندۀ زندگی بشری تا روز قیامت می‌باشد. و انسان تا زمانی که پیرو این کتاب باشد دین و دنیایش سالم می‌ماند و تمام گمراهی‌ها در دوری از دستورات این کتاب آسمانی می‌باشد.