پیروی از کتاب، سنت و فهم سلف صالح

فهرست کتاب

آثار صحابه و علمای سلف

آثار صحابه و علمای سلف

۱- از عمر بن خطابس روایت است که گفته: در زمان رسول خدا ج از طریق وحی در مورد مردمان قضاوت می‌شد، و وحی قطع شده است، و اکنون ما از روی ظاهر اعمالتان در مورد شما قضاوت می‌کنیم، از هر کس عمل خیر ببینیم، او را در پناه خود قرار می‌دهیم و به خودمان نزدیک می‌کنیم، و کاری هم به نیتش نداریم، چون خداوند در مورد نیتش او را محاسبه خواهد کرد، واز هر کس عمل شری ببینیم، او را در پناه خود قرار نداده و تصدیقش نمی‌کنیم، هرچند که بگوید نیتش صحیح، درست و خیرخواهانه است. [۱۰٩]

۲- از عمروبن سلمه روایت است که: ما بر در منزل عبدالله بن مسعود قبل از نماز صبح منتظر نشسته بودیم، تا اگر بیرون بیاید همراه او به مسجد برویم، ابوموسی اشعریس نزدمان آمد و گفت: ابوعبدالرحمن هنوز خارج نشده؟ گفتیم: نه، با ما نشست تا عبدالله بن مسعود خارج شد، هنگامی که بیرون آمد همگی به سوی او رفتیم، ابوموسی به او گفت: ای ابوعبدالرحمن، من همین حالا در مسجد چیزی را دیدم که آن را زشت شمردم، ولی بحمدالله فقط خیر در آن دیدم، عبدالله بن مسعود گفت: آن چه بود؟ ابوموسی گفت: اگر زنده بمانی آن را خواهی دید؛ در مسجد گروه‌هایی را دیدم که به صورت حلقه‌ای به انتظار نماز نشسته‌اند و در وسط هرحلقه‌ای مردی نشسته و در دست‌هایشان سنگ‌‌ریزه‌هایی وجود دارد، آن مرد می‌گوید: ۱۰۰ بار الله اکبر بگویید، آنها هم ۱۰۰ بار الله اکبر می‌گویند، می‌گوید: ۱۰۰ بار لا اله الاالله بگویید، آن هم صد بار لااله الا الله می‌گویند، می‌گوید: ۱۰۰ بار سبحان الله بگویید، آنها هم ۱۰۰ بار سبحان الله می‌گویند.

عبدالله بن مسعود گفت: چه چیزی به آنها گفتی؟ ابوموسی گفت: چیزی به آنها نگفتم و منتظر نظر شما ـ یا منتظر دستور شما ـ ماندم، عبدالله بن مسعود گفت: آیا به آنها دستور ندادی تا گناهانشان را بشمارند، و ضمانتشان می‌کردی که از حسناتشان کم نمی‌شود، سپس به راهمان ادامه دادیم تا به یکی از این حلقه‌ها رسیدیم، عبدالله بر بالای سر یکی از این حلقه‌ها ایستاد و گفت: این چه چیزی است که می‌بینیم شما انجام می‌دهید؟ گفتند: ای ابا عبدالرحمن، سنگ‌ریزه‌هایی هستند که، الله اکبر، لااله الا الله، و سبحان‌الله را با آن می‌شماریم، عبدالله گفت: گناهانتان را بشمارید، من ضمانت این را می‌کنم که از کارهای خیرتان چیزی کم نشود، هلاک شوید ای امت محمد! چه زود به هلاکت افتادید! آنها صحابۀ پیامبرتانند ـ اشاره به ابوموسی و عمر بن سلمه و همراهانشان کرد ـ هنوز زنده‌اند، و این لباس پیامبر است که هنوز نپوسیده و این ظرفش است که هنوز نشکسته ـ منظور این است که زمان چندانی از فوت پیامبر نگذشته ـ قسم به کسی که جانم در دست اوست، یا شما بر دینی بهتر و درست‌تر از دین محمد ج هستید یا بازکنندۀ درهای گمراهی هستید، در جواب گفتند: قسم به خدای ای ابوعبدالرحمن ما قصدی جز خیر و نیکی نداشتیم! عبدالله گفت: و چه بسیار افرادی که قصد خیر دارند اما به آن نمی‌رسند، پیامبرج به ما گفت که قومی می‌آیند، و قرآن می‌خوانند در حالی که قرآن از گلوی‌شان پایین‌تر نمی‌رود و به خدا قسم، شاید که اکثر شما جزو آن قوم باشید، سپس از آنها روی گرداند، عمر بن سلمه می‌گوید: اکثر افراد موجود در آن حلقه‌ها را در جنگ‌ نهروان همراه خوارج دیدم در حالی که از ما بدگویی می‌کردند. [۱۱۰]

[۱۰٩] بخاری (۵/۲۵۱). [۱۱۰] سنن دارمی (۱-۶۸-۶٩).