آثار صحابه و علمای سلف
۱- از مجاهد روایت است که، بشیر عدوی پیش ابن عباسس آمد، و شروع به سخن گفتن کرد و گفت: رسول خدا ج فرمود، رسول خدا ج فرمود ـ حدیث روایت میکرد ـ ابن عباس به سخنانش گوش نداد و از او روی گرداند، بشیر گفت: ای ابن عباس! چه شده که میبینم به سخنم گوش نمیدهی؟ از پیامبر ج برایت سخن میگویم و تو گوش نمیدهی. ابن عباس گفت: زمانی اگر میشنیدیم مردی میگوید: رسول خدا ج فرمود: با چشمانمان به او خیره میشدیم و با گوشهایمان به او گوش فرا میدادیم، ولی زمانی که مردم دچار سختی و آسانی شدند ـ مردم به سوی راههای درست و نادرست کشیده شدند ـ هیچ فردی از مردم را قبول نمیکنیم مگر آنکه بدانیم واقعاً سخن رسول الله ج است. [۱۱۳]
۲- از محمد بن سیرین روایت است که: این علم، دین است، مواظب باشید از چه کسی میخواهید دینتان را بیاموزید. [۱۱۴]
و منظور از علم در اینجا، سخنان پیامبر ج است، که فقط از اشخاص قابل اعتماد و صادق و امانتدار دریافت شود.
۳- از محمد بن سیرین روایت است که گفته: در گذشته از سند حدیث سؤال نمیکردند، ولی وقتی فتنه در میان مسلمانان به وقوع پیوست ـ و هر گروهی به نفع خود احادیثی جعل میکرد ـ میگفتند: سند حدیث، اشخاصی که به ترتیب این حدیث را از همدیگر روایت کردهاند را برایمان نام ببرید، اگر آن اشخاص در عقیده جزو اهل سنت و جماعت بودند، حدیثشان قابل قبول بود و اگر جزو فرق ضاله و متبدع بودند حدیثشان قبول نمیشد. [۱۱۵]
۴- از سلیمان بن موسی روایت است که: طاووس را دیدم به او گفتم: فلانی پشت سر هم حدیث از پیامبر ج روایت میکند، در جوابم گفت: اگر آن شخص قابل اعتماد است حدیثش را قبول کن. [۱۱۶]
۵- ابن حزم/ میگوید: اگر در آنچه که اهل مشرق و مغرب، یا جمعی از جمعی دیگر یاشخص قابل اعتمادی از شخص قابل اعتماد دیگری روایت میکنند تا به پیامبر ج میرسد، در سندشان مردی وجود داشته باشد که به دروغگویی یا نادانی یا ناشناس بودن، متهم باشد برای ما روایت آن حدیث، تصدیق یا قبول کردن آن جائز نیست. [۱۱٧]
۶- حافظ ابن رجب حنبلی در شرح سنن ترمذی میگوید: از ظاهر آنچه که امام مسلم در مقدمۀ کتابش ـ صحیح مسلم ـ بیان کرده، این گونه استدالال میشود که ایشان احادیث باب ترغیب و ترهیب را فقط از کسانی روایت میکرد که احادیث احکام شرعی را از آنها روایت کرده باشد. و این حقیقتی است که پیشوایان به حق ما در طول تاریخ از آن پیروی کردهاند و هر حدیثی که صحیح بوده به آن استناد کرده و ملزم به پیروی از آن بودهاند و هر حدیثی که نادرست بوده آن را دور انداختهاند و اگر اینطور نبود این فرمودۀ امامان چهار گانه ـ ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد بن حنبل ـ که گفتهاند: «إذا صح الحدیث فهو مذهبی»: «حدیث صحیح مذهب من است» دیگر معنایی نداشت، و این نزد اهل علم و آگاهان به علم حدیث مسألهای واضح و آشکار است.
حدیث ضعیف در بردارندۀ ظن و گمان پایینی نسبت به قابل اعتماد بودن آن است، و اگر این سخن یک واقعیت باشد، پس چگونه به درست بودن عمل به حدیث ضعیف فتوی داده میشود؟ در حالیکه خداوند در خاطب به کافران فرموده:
﴿قُلۡ هَلۡ عِندَكُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ﴾[الانعام: ۱۴۸].
یعنی آیا شما به اینکه خداوند بر آنچه انجام میدهید از شما راضی است، علم و دلیلی دارید، به ما نشان دهید؟ جوابش نه است، زیرا آنها در گمان و خیالات واهی به سر میبرند. و خداوند میفرماید:
﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا ٢٨﴾[النجم: ۲۸].
خداوند خبر داده به اینکه گمان و وهمیات خیالی دربردارندۀ هیچگونه علم و حقیقتی نیستند. و پیامبر ج میفرماید: «إیاکم و الظن فإنّ الظن أکذب الحدیث»: «شما را از ظن و گمان برحذر میدارم، زیرا که گمان و توهم دروغترین سخنانند». (متفق علیه).
عمل به حدیث ضعیف به طور مطلق در احکام و اعمال مستحبی، جایز نیست، زیرا مستحبات جزو احکام تکلیفیاند و حکم تکلیفی فقط با دلیل صحیح قابل اثبات است، همچنانکه علامۀ محقق جلال الدین دوانی میگوید: «اتفاق علما بر این قرار گرفته که احکام پنجگانه شرعی ـ واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح ـ با حدیث ضعیف غیر قابل اثباتند».
و با وجود این مسأله جای تعجب است که گروهی ادعا میکنند: جمهور اهل علم بر عمل به حدیث ضعیف در باب فضائل اعمال متفقند!!!
و روایت حدیث ضعیف را بدون ذکر دلایل ضعف آن جایز دانستهاند!!!
٧- علامۀ محقق احمد شاکر در کتاب الباعث الحیثیت میگوید: «آنچه که مشخص است، بیان ضعیف بودن حدیث در هنگام روایت حدیث ضعیف در هر حالی واجب است. زیرا ترک بیان آن، باعث میشود در ذهن شنونده این گمان ایجاد شود که ممکن است آن حدیث صحیح باشد، خصوصاً اگر نقلکنندۀ آن حدیث از جملۀ علمای محدث ـ کسانی که سخنشان در اینگونه موارد برای مردم حجت است ـ باشد».
بعضی از علما روایت حدیث ضعیف را در بحثهای مربوط به موعظه، تشویق و ترساندن مردم برای نزدیکی آنها بر انجام اعمال صالح جایز دانستهاند، و از جملۀ این علمای سلف که در روایت احادیث ضعیف آسانگیر بودهاند میتوان: سفیان ثوری، عبدالرحمن بن مهدی و احمد بن حنبل را نام برد.
در اینجا لازم است بگوییم: علمای بعد از آنها گفتهاند که آسانگیری آنها نسبت به روایت احادیث، مربوط به احادیث حسن بوده نه احادیث ضعیف و مردود.
علامه احمد شاکر در الباعث الحثیث میگوید: «اما احمد بن حنبل، عبدالرحمن بن مهدی و عبدالله بن مبارک که گفتهاند: «در روایت احادیث مربوط به بحثهای حلال و حرام سختگیری میکنیم و در روایت احادیث مربوط به فضائل اعمال و امثال آنها آسانگیری میکنیم» منظورشان این بوده که ـ والله اعلم ـ در قبول کردن احادیث حسن آسانگیری میکنند، احادیث حسن، احادیثیاند که به درجۀ صحیح نرسیدهاند، و دو اصطلاح صحیح و حسن در عصر آن بزرگواران دارای مفهومی دقیق و جامعی نبودهاند و هر دو در یک گروه قرار داده میشدند، حتی اکثر علمای موجود، قبل از دوران تدوین حدیث ـ قرن سوم هجری ـ احادیث را به دو دستۀ عمده صحیح و ضعیف تقسیم میکردند و حدیث حسن را جزو احادیث صحیح قرار میدادند.»
۸- حافظ ابن رجب حنبلی در شرح علل ترمذی (ص ۲۵٩) قبل از احمد شاکر این سخن را گفته: «امام احمد به حدیث ضعیفی که خلافش ثابت نمیشد، استناد میکرد، اما در اینجا منظور امام احمد از حدیث ضعیف با منظور ترمذی از حدیث حسن، نزدیکی و همخوانی دارد». و بحمدالله این مسألهای آشکار و واضح است.
سپس حافظ ابن رجب حنبلی در همین کتاب (ص۸۵) میگوید: «و احمد بن حنبل و أئمه مثل او هیچگاه بر اینگونه احادیث در مسائل شرعی استناد نکردهاند، و هر کس از امام احمد نقل کند که ایشان به حدیث ضعیفی که نه صحیح و نه حسن بوده استناد میکرده، حقیقتاً بر امام احمد دروغ بسته است».
٩- علامۀ محقق و احیاگر سنت نبوی در عصر حاضر شیخ محمد ناصر الدین الآلبانی/ بعد از آنکه سخن گذشتۀ علامه احمد شاکر را نقل میکند در ادامۀآن میفرماید: «و خلاصۀ کلام: ما برادران مسلمانمان را در گوشه و کنار جهان نصیحت میکنیم به اینکه از عمل به احادیث ضعیف به طور مطلق دست بکشند و در عمل کردن به احادیث صحیحی که از پیامبر ج به ثبوت رسیده است همت گمارند تا از عمل کردن به احادیث ضعیف بینیازی حاصل و از دچار شدن به دروغ گفتن بر رسول خدا ج نجات یابند.
ما از روی تجربه فهمیدهایم، کسانی که در این مورد ـ عمل نکردن به حدیث ضعیف ـ مخالفت میکنند (دچار دروغگویی بر پیامبر ج) شدهاند، زیرا به هر حدیثی که به میدان میآید و در صحنه ظاهر میشود عمل میکنند، و پیامبرج این سخنش اشاره به این مسأله کرده: «کفی بالمرء کذباً أن یحدث بکل ما سمع»: «دروغگویی مرد همین بس که همۀ آنچه را که میشنود نقل میکند».
و بر پایۀ این حدیث، میگویم: گمراهی مرد همین بس است که به همۀ آنچه که میشنوند، عمل میکند.
و برای جامۀ عمل پوشاندن به این نصیحتی که کردهام، گردهآوری کردهام و پیوسته در حال نوشتن و گردآوری کتابهایی هستم که خوانندگان بتوانند بوسیلۀ آنها احادیثی را که بر سر زبان مردم رواج دارد و یا در درون کتابها نوشته شده مورد بازبینی قرار دهند و صحیح را از ضعیفش و پاک را از ناپاکش تشخیص دهند. [۱۱۸]
[۱۱۳] مسلم در مقدمه کتابش (۱/۱۳). [۱۱۴] منبع قبلی. [۱۱۵] منبع قبلی. [۱۱۶] منبع قبلی. [۱۱٧] المفصل فی الملل و النحل. [۱۱۸] مقدمهی کتاب (الصحیح الجامع الصغیر) تألیف شیخ الألبانی.