پیروی از کتاب، سنت و فهم سلف صالح

فهرست کتاب

آثار صحابه و علمای سلف

آثار صحابه و علمای سلف

۱- امام مالک فرموده: «هرکس چیزی را در امور دینی این امت بوجود آورد که سلف صالح این امت بر آن نبوده‌اند، حقیقتاً گمان خیانت در رسالت دین را به پیامبر ج برده است، زیرا خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا[المائدة: ۳].

پس آنچه که در آن روز به عنوان دین قلمداد نشده، امروز نیز به عنوان دین محسوب نمی‌شود و قابل قبول نیست. [۵۵]

۲- امام شافعی فرموده: هر چیزی که برای انسان‌ مسلمان پیش می‌آید حکم مشخصی در مورد آن و یا اشاراتی در بیان راه حق در مورد آن مسأله در قرآن و سنت وجود دارد، و بر انسان مسلمان واجب است که اگر در مورد آن مسأله حکم مشخصی وجود داشت از آن پیروی کند، و اگر حکم مشخصی وجود نداشت، از طریق آن اشارات به وسیله اجتهاد و تفحص دنبال بیان راه حق در حکم آن مسأله باشد [۵۶]

۳- ابن القیم (/) می‌گوید: پیامبر ج در حالی فوت کرد حتی پرنده‌ای نبود که در آسمان بال زند مگر آنکه در مورد آن علمی به امتش یاد داده و امتش را از همه چیز باخبر کرده، حتی آداب قضای حاجت، آداب نزدیکی با همسر، آداب خوابیدن، بیدار شدن، شستن، خوردن، نوشیدن، سوار شدن، پایین آمدن، سفر کردن، اقامت گزیدن، ساکت شدن، سخن گفتن، خلوت کردن، دوستی کردن، ثروتمند بودن، فقیر بودن، سالم بودن، مریض بودن، تمام مسائل مربوط به زندگی و مرگ، و پیامبر ج برای امتش، عرش، کرسی، ملائکه، جن، جهنم، بهشت، روز قیامت و آنچه در آن اتفاق می‌افتد را به گونه‌ای که با چشم دیده می‌شود، توصیف و بیان کرد، و به امتش، معبود و خدای‌شان را به بهترین شیوه، شناساند، مثل اینکه آنها او را با چشم دیده و تمام اوصاف کمال و صفات بزرگش را مشاهده کرده باشند، پیامبر ج، پیامبران و امت‌هایشان و آنچه که به سودشان یا به ضررشان پیش آمد، و ظریف و بزرگ و مهمشان را به‌گونه‌ای به امتش شناساند که تا قبل از او هیچ پیامبری اینگونه به امتش معرفی نکرده بود، پیامبر ج احوال مرگ، آنچه بعد از آن در عالم برزخ روی می‌دهد و آنچه را در عامل برزخ از لحاظ نعمت‌ها و عذاب‌ها دچار روح و بدن انسان می‌شود، به‌گونه‌ای به امتش معرفی کرد که تا قبل از او هیچ پیامبری اینگونه آگاهی نداشته بود.

همچنین دلایل و نشانه‌های دال بر یکتاپرستی، پیامبری و برانگیختن و چگونگی رد بر تمامی فرق کافر و گمراه را به‌گونه‌ای که بعد از او هیچکس نیاز به معرفی کردن آنها نداشته باشد برای امتش بیان کرد.

همچنین، حقه و نیرنگ‌های موجود در جنگ‌ها، طرز برخورد با دشمن، راه‌های نصر و پیروزی را به‌گونه‌ای به امتش شناساند که اگر در آن بیاندیشند و به آن عمل کنند و بر آن مواظبت داشته باشند، هرگز دشمن نمی‌تواند بر آنها حکومت کند.

همچنین دسیسه‌ها و حقه‌های شیطان، و راه‌های نفوذ شیطان به درون امتش، و آنچه که امتش می‌تواند بوسیلۀ آن از حقه و نیرنگ شیطان خودش را حفظ کند و شر شیطان را از خودش دفع کند، برای امتش شرح داده است.

همچنین حالات نفسانی امتش و چگونگی آنها و فتنه‌ها و تله‌های موجود در نفسیات امتش را بگونه‌ای برای‌شان شرح داد که دیگر نیازی به کسی غیر از پیامبر نداشتند.

همچنین، مسائل مربوط به زندگی روزمره‌شان و آنچه را که اگر بدانند و به آن عمل کنند، دنیایشان دارای ثبات و آبادانی می‌شود، را به آنها آموخت.

و خلاصه پیامبر ج با خودش خیر دنیا و آخرت را تماماً برای امتش آورد، و خداوند آنها را به کسی غیر از پیامبر ج نیازمند نکرد، پس چگونه گمان برده می‌شود که آئین و شریعت کامل پیامبر ج که شریعتی کامل‌تر از آن به فکر جهان خطور نکرده، شریعتی ناقص و ناتمام است و برای کامل کردن آن نیاز به سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های خارج از آن است؟ یا نیاز به قیاس یا حقیقت یا عقلی خارج از آن است؟ هر کس چنین گمانی داشته باشد مثل شخصی است که گمان می‌کند انسان بعد از پیامبر ج نیاز به پیامبر دیگری دارد، و سبب همگی این طرز فکرها، شبهات موجود در ذهن کسی است که این گمان‌ها را می‌برد، و همچنین بهرۀ کم چنین شخصی از فهمیست که خداوند یاران پیامبرش را بر آن موفق گرداند، آن کسانی به آنچه که پیامبر برای‌شان آورد بسنده کردند و از غیر آن احساس بی‌نیاز کردند، و به وسیلۀ آن درهای قلب‌ها و سرزمین‌ها را باز کردند، و گفتند: این عهد و پیمان پیامبران با ماست و آن عهد و پیمان ما با شماست.

و امام عمرس بخاطر ترس از اینکه مردم ممکن است به احادیث مشغول و از قرآن دور شوند، روایت حدیث از پیامبرس را ممنوع کرد. پس به امام عمر چه حالتی دست می‌داد اگر می‌دید که مردم به جای مشغول شدن به قرآن و حدیث، مشغول آراء، نظرات، تراوشات فکری و زباله‌های اذهانشان هستند؟ فقط خداوند یاری‌دهنده است.

و خداوند می‌فرماید:

﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٥١[العنکبوت: ۵۱].

﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ [۵٧][النحل/ ۸٩].

[۵۵] شاطبی در الإعتصام (۱/۴٩۴). [۵۶] الرسالة (ص ۴٧٧)، تحقیق احمد شاکر. [۵٧] أعلام الموقعین (۴/۳٧۵، ۳٧۶). در آنچه گذشت، باطل بودن تمام آنچه که قوانین وضعی بشری بر آن تأکید دارند، معلوم است. به عنوان مثال گفته‌اند : (شریعت به عنوان منبع اصلی قانون‌گذاری در کنار سایر منابع محسوب می‌شود) و این اشتباه است، چون القا کننده‌ی این مفهوم است که دین اسلام، دینی نیست که بتواند نیازمندی‌های زندگی انسان را چه از لحاظ عقیدتی و چه از لحاظ قانون‌گذاری تأمین نماید و از سایر منابع قانون‌گذاری بی‌نیاز باشد.