تناقض در امام شناسی!
نویسنده محترم در ادامه میفرماید: «شناخت هویت و شخصیت و دستیابی به معرفت امام و آگاهی از منزلت رفیع امامت که وظیفه هر مؤمن است از عهده و توان امت اسلامی خارج است و از آنجا که معرفت امام و آگاهی از قدر و منزلت امامت بر هر مسلمانی فرض است ناگزیر به سراغ نهج البلاغه میرویم و دست به سوی این کتاب دراز میکنیم....». (ص/۲۴).
در این پاراگراف دقت کنید، نویسنده محترم میفرماید: امام شناسی «وظیفه هر مؤمن است»! بلکه «بر هر مسلمان فرض است»! اما در عین حال «از عهده و توان امت اسلامی خارج است»! آیا میتوانیم بپرسیم چیزی که وظیفه مسلمان است و بلکه برهر مسلمان فرض است چیزی که جز با پذیرش و ایمان و باور قلبی به آن بهشتی در کار نیست و بلکه منکر آن مستحق دوزخ است، چنین چیزی چگونه از عهده و توان امت اسلام خارج است؟!!.
سپس میگوید: «ناگزیر به سراغ نهج البلاغه میرویم و دست نیاز به سوی این کتاب دراز میکنیم تا مگر در پرتو فیض کلام امیرالمؤمنین از زبان امام، به معرفت امام دست یابیم». (ص/ ۱۴). باشد موافقیم.
واضافه میکند: «امام علی ÷که کلامش الهام گرفته از قرآن است و ندای رسایش در نهج البلاغه شریف صدای خداست! و آوای دلنشین گفتارش یاد و عطر سخنان هدایـت بخش رسول الله را در خاطرهها زنده میکند...» (ص/ ۲۷).
اینجا دیگر باید از نهج البلاغه کمک میگرفت اما نه هنوز تجلی امامت در نهج البلاغه شروع نشده در عوض ملاحظه فرمایید: