منبر رفتن هم هنر است
آقای حجازی مثل اینکه زیاد منبر میروند و وقتی شروع به موعظه میفرمایند دلیل و برهان اصلا لازم نمیبینند کنند، چون معمولا کسانی که پای منبر روضه مینشینند اهل دلیل پرسیدن نیستند و حوصله دلیل شنیدن هم ندارند، چه مصباح خاموش باشد و چه روشن؟ فرق نمیکند، برای تشویق آقای حجازی هم که شده بنده و خوانندگان محترم پای منبر ایشان مینشینیم و به مواعظ ایشان گوش جان میسپاریم! در ادامه چون صحبت از تجلی امامت در نهج البلاغه است میفرمایند: «خدای توانا چراغ امامت را همواره روشن و تابنده داشته است!!» چقدر جالب و گیرا موعظه میکنند ملاحظه فرمایید: «و امروز که عصر غیبت است آخرین حجت و بقیه خاندان رسول الله صرا در کنف (پناه) حمایت و عنایت خویش (تا اینجا که عادی است جلوتر ملاحظه کنید). از چشم ناپاک نا اهلان و نا محرمان پنهان کرده است!!» الله اکبر چشم حسود کور، اما از چشم پاک اهلان و محرمان چرا پنهان شده است؟! اینها چه گناهی کردهاند، این اهل سنت نواصب و وهابی که سزایشان بدتر از این بود اما عاشقان چشم انتظار چرا؟ دلیل دارد ملاحظه کنید «او بقیه الله و ذخیره پروردگار، برای روزگار رهایی همه انسانها از زندان شرک و کفر و فساد و گناه و انحراف میباشد».
ما بالآخره نفهمیدیم که علت پنهان شدن یا پنهان ماندن ایشان چیست؟ هدف تنبیه و سزا دادن نا اهلان و نا محرمان است! یا اینکه خداوند ایشان را ذخیره کرده تا اینکه در زندانهای شرک و کفر و فساد و گناه را بشکند؟! شاید هم هر دو علت باشد. اینک به اصل دلیل یعنی اولین دلیلی که نویسنده محترم برای اثبات تجلی امامت ائمه معصومین از نهج البلاغه آورده میپردازیم، قبل از اینکه محل شاهد را باز خوانی کنیم ابتدا خطبه هشتاد و شش را که شاهد مورد نظر نویسنده از این خطبه گرفته شده معرفی میکنیم در بعضی نسخهها این خطبه شماره ۸۷ به خود گرفته است، قبل از آغاز خطبه، سید شریف رضی گرد آورنده نهج البلاغه خطبه را چنین معرفی میکند: در این خطبه صفات پرهیزگاران و فاسقان بیان میشود، و به جایگاه عترت پاک و گمان بد بعضی مردم اشاره میشود.
سپس خطبه چنین آغاز میشود: عباد الله! «ای بندگان خدا! از محبوترین بندگان خدا در پیشگاه پروردگار بنده ایست که .....» کل خطبه دو و نیم تا حدود سه صفحه است، بخش عمده آن قسمت اول است که در بیان صفات پرهیزگاران است، سپس صفات فاسقان که کمتر از آن است، سپس مطلبی در باره عترت پیامبر صو جایگاه آنان، و در پایان مطلبی کوتاهی هم در باره گمان بد آمده است. کل این خطبه و طبعا مطلبی که در باره عترت فرمودهاند از قرائن و شواهدی که در خود این خطبه وجود دارد.
اولا: خطاب به رعیتی است که حضرت علی سو ÷مدتی بر آنها حکومت کردهاند و ظاهراً در پایان دوران حکومت شان آنرا ایراد فرمودهاند. اینک کل این مطلب را ما در اینجا خدمت شما خوانندگان عزیز میآوریم تا شما قضاوت کنید و ببینید که بعضیها برچه اساسی «امت اسلامی» را «غاصب و ظالم و لجوج و منحرف و گمراه و مرتد و منافق و سرانجام بدتر از کفار دوران جاهلیت و خارج از دائره اسلام و مستحق دوزخ محروم از بهشت» میدانند!!.
«أَيُّهَا النَّاسُ، خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ ص: «إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَلَيْسَ بِمَيِّت، وَيَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَلَيْسَ بِبَال»، فَلاَ تَقُولُوا بِمَا لاَتَعْرِفُونَ، فَإنَّ أَكْثَرَ الْحَقِّ فِيَما تُنْكِرُونَ، وَاعْذِرُوا مَنْ لاَ حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ ـ وَأَنَا هُوَ ـ أَلَمْ أَعْمَلْ فِيكُمْ بِالثَّقَلِ الأكْبَرِ! وَأَتْرُكْ فِيكُمُ الثَّقَلَ الاَْصْغَرَ! وَرَكَزْتُ فِيكُمْ رَايَةَ الاِْيمَانِ، وَوَقَفْتُكُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلاَلِ وَالْحَرَامِ، وَأَلْبَسْتُكُمُ الْعَافِيَةَ مِنْ عَدْلِي، وَفَرَشْتُكُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلي وَفِعْلي، وَأَرَيْتُكُمْ كَرَائِمَ الاَخْلاَقِ مِنْ نَفْسِيْ؟ فَلاَ تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْيَ فِيَما لاَ يُدْرِكُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ، وَلاَ تَتَغَلْغَلُ إِلَيْهِ الْفِكَرُ» (خطبه/ ۸۶). «ای مردم، این حقیقت را از خاتم پیامبران بیاموزید که فرمود: هر که از ما میمیرد، در حقیقت نمرده است و چیزی از ما کهنه نمیشود. پس آنچه نمیدانید، نگویید، زیرا بسیاری از حقایق در اموری است که ناآگاهانه انکار میکنید. مردم! عذرخواهی کنید از کسی که دلیلی بر ضد او ندارید، و آنکس من میباشم، مگر من در میان شما بر اساس (ثقل اکبر) عمل نکردم؟ و (ثقل اصغر) را در میان شما باقی نگذارم؟ مگر من پرچم ایمان را در بین شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهیتان ندادم؟ مگر پیراهن عافیت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم؟ و نیکیها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج ندادم؟ و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان ندادم؟ پس وهم و گمان خود را در آنجا که چشم دل ژرفای آن را مشاهده نمیکند، و فکرتان توانایی تاختن در آن راه را ندارد، بکار نگیرید».
حالا با توجه به این بخش از خطبه به صرف نظر از اینکه سند آن چیست؟ و آیا نسبت آن به امیر المؤمنین علی سثابت میشود یا نه؟ ما فرض میکنیم این خطبه قطعا از فرمودههای حضرت علی است.
ثانیا: نحوه خطاب با توجه به دهها و شاید صدها نمونه و شاهدی که در خود نهج البلاغه وجود دارد اینگونه سخنان غالبا خطاب به اهل کوفه است که گاهی لحن سخن از این هم تندتر بوده است.
ثالثا: هیچگونه سخنی دال بر امامت و ولایت ائمه معصومین که برادران شیعه امامی و پیروان اسلام ناب محمدی!! ادعای منصوص بودن و بلا فصل بودن آنرا محکم دارند در این خطبه مشاهده نمیشود.
رابعا: نه امت اسلامی در این خطبه مورد خطاب امیرالمؤمنین است و نه پیشگامان امت بویژه خلفای راشدین ابوبکر صدیق و عمر فاروق و عثمان ذی النورین شاجمعین که نویسنده محترم نه جام که بشکه غضب شان را براین اولیای خدا بیسود و بیفایده خالی کرده است بلکه قرآن میگوید:
﴿تِلۡكَ أُمَّةٞ قَدۡ خَلَتۡۖ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَلَكُم مَّا كَسَبۡتُمۡۖ وَلَا تُسَۡٔلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٣٤﴾[البقرة: ۱۳۴].
ترجمه: «این گروهی است که در گذشت وی راست آنچه کسب کردند و شما را است آنچه کسب کردید، و شما پرسیده نخواهید شد از آنچه آن گروه میکردند».
﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَيۡهَاۗ وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ ٤٦﴾[فصلت: ۴۶].
ترجمه: «هرکه بکند کار نیک پس نفع او راست و هرکه بدکاری کند پس وبال بر ویست و نیست پروردگار تو ستم کنند بر بندگان».