مقام سیاسی
ایشان چهارمین خلیفه از خلفاء راشدین هستند و در دوران خلافت خلفاء سهگانهشعضو مجلس شوری بودند و خلفاء ثلاثه با ایشان در امور سیاسی و دینی مشورت میکردند، و در معضلات بر رأی ایشان اعتماد میکردند.
و حضرت عمرسهمیشه میگفت: «لولا علي لهلك عمر»«اگر علی نمیبود عمر هلاک میشد».
پیامبر جایشان را به عنوان فرماندار و قاضی یمن منصوب کردند تا در میان مردم قضاوت کند، حضرت علیسعرض کرد یا رسول الله! من با علم قضاوت آشنائی ندارم. پیامبر جدست مبارک خویش را بر سینه او نهادند و فرمودند: خداوند قلبش را راهنمائی کن و سخنش را راست بگردان.
حضرت علیسمیگوید: به خدا قسم بعد از آن من در صحت هیچ قضاوتی تردید نداشتم.
و در زمان مجروحشدن امیرالمؤمنین حضرت عمر فاروقسایشان عضو مجلس شورای انتخاب خلیفة المسلمین بودند، و اعضای شوری عبارت بودند از: حضرت علی، حضرت عثمان، حضرت طلحه، حضرت زبیر و حضرت عبدالرحمن بن عوفش.
آنگاه که حضرت فاروق اعظمسگفتند چه خوب بود که امر خلافت بر عهده حضرت علیسنهاده میشد و شما میدیدید که چگونه از عهدهاش برمیآمد، اگرچه همیشه شمشیر همراهش بود.
و چون حضرت عثمان شهید شد مردم به سوی ایشان شتافتند و با ایشان بیعت کردند و بر بیعت ایشان حضرات انصار و مهاجرینشمتفق شدند.
و گروهی بیعت نکردند، نه ناراحت شد و نه آنان را مورد هجو و سرزنش قرار داد.
در رابطه با کسانی که بیعت نکردند از او پرسیدند؟
فرمود: ایشان آن جمعی هستند که از پیروی حق خودشان را باز داشتهاند و با باطل هم همراه نشدهاند [۶].
[۶] پنچ روز بعد از شهادت حضرت عثمانسدر روز سه شنبه بیست و دوم ذی الحجه سال ۳۵ هجری مردم با ایشان بیعت کردند (المنتظم لابن جوزی) و در سحرگاه هفدهم ماه رمضان سال چهل در سن شصت و سه سالگی در مسیر راه مسجد به دست ابن ملجم عبدالرحمن مرادی کندی ملعون به شهادت رسیدند، مدت خلافت ایشان چهار سال و نه ماه بود، و نماز جنازه ایشان به امامت فرزندش حضرت حسنسخوانده شد و در دارالامارة کوفه مدفون گردید. إنا لله وإنا إلیه راجعون. (المرتضی للاستاد ندوی، ص ۱۶۸) (مترجم).