خلافت
چون معاویهسوفات نمود یزید با نصب از جانب معاویه زمام خلافت را عهدهدار گشت. حضرت عبدالله بن زبیرسو حضرت امام حسینساز بیعتکردن بر دست او خودداری کردند، و هردو از مدینه منوره به مکه مکرمه رفتند و آنجا ساکن شدند که حضرت حسین بن علیببنا به درخواست مردم عراق به آنجا عزیمت نمودند و در عراق همراه با اصحابش در پی بیوفایی عراقیان، توسط سپاه شام و کوفه و به دستور حکومت وقت به شهادت رسید.
حضرت عبداللهسکه در مکه تشریف داشت مردم مکه بر دست او بعنوان امیر مکه مکرمه بیعت کردند.
یزید بن معاویه نامهای برای حضرت عبدالله بن زبیربنوشت که من یک زنجیر نقرهای و دستبند طلایی و گلوبند نقرهای برای تو فرستادم و سوگند خوردهام که اینها را بپذیری و بیایی تا خودم را از قسم بری کنم، نافرمانی مرا نکن.
حضرت عبدالله بن زبیربنامه را خواند و دور انداخت و فرمود.
لا ألين لغير الحق أسأله
حتى يلين لضرس الـمـاضغ الحجر
«از حقی که میخواهم دستبردار نیستم تا آنگاه که سنگ زیر دندان جونده نرم نشود».
بسیاری از مردم پیشنهاد دادند که سوگند یزید را برآورده نمائید. فرمود: سوگند بخداوند شمشیری که به عزت بر سرم بخورد از چوب ذلت بهتر است، و پس از آن مردم را به بیعت خویش فرا خواند و علناً مخالفت با یزید را آغاز نمود. و با مرگ یزید حکومت حضرت عبدالله بن زبیربگسترش یافت و در همه شهرها مردم به دست ایشانسبیعت کردند، ولی مروان بن حکم به مبارزه ایشان برخاست، و شام و مصر را از سلطه او خارج نمود.
و لشکرهای مجهز به عراق فرستاد، اما او را مرگ به کام خویش فرو برد، و پس از او پسرش عبدالملک بر تخت حکومت نشست که در میان او و حضرت عبدالله بن زبیربجنگهای شدیدی درگرفت. بویژه آنگاه که عبدالملک حجاج ثقفی را به مبارزه حضرت عبدالله بن زبیربفرستاد.
حضرت عبدالله بن زبیربفرمانروایی با هیبت، حاکمی عادل و باوقار متواضع، سیاستمداری با تجربه و عالمی بیهمتا و قهرمانی پیشتاز بود که بسیار پایبند نماز و روزه بود.
در زمان خلافتش برای کعبه خدمات ارزندهای انجام داد که ساختمان آن را براساس ابراهیمی بنا کرد و آن را با پارچه ابریشمی میپوشاند و همیشه آن را معطر میکرد. بطوری که از مسافتهای دور بوی خوش به مشام میرسید، و بعضی گفتهاند که حضرت عبدالله بن زبیربصد برده داشت که هریکی به یک زبان صحبت میکردند و وی با هرکدام به زبانشان سخن میگفت. و اگر ایشان را با دید اهل دنیا مینگریستی آنگاه میگفتی شخصی است که اصلاً با جهان آخرت ارتباطی ندارد، و چون با دید معنویت نظر میکردی میگفتی او شخصی است که با امور دنیا هیچگونه رابطهای ندارد و با این همه ایشان آرزو و طمع فرمانروایی را نداشت، و مدعی بیعت همه مردم هم نبود.
پس از مرگ یزید بن معاویه پیشوای شرعی و قانونی مسلمانان بود که مردم بر امارتش اجماع نمودند و در تمام کشور و بر دست ایشان بیعت کردند، چون ایشانسفرمانروای عادل و پیشوای درستکار و حاکمی محبوب و رهبری بیمثال بود.