سفیران اسلام

فهرست کتاب

راستگوئی و سخاوت

راستگوئی و سخاوت

او مانند همه یاران پیامبر جشخصی راستگو، امین، امانتدار و سخی بود. و این تعجب‌آور نیست، زیرا از رسول اکرم جشنیده بود که راستی انسان را به نیکی می‌رساند و نیکویی انسان را به بهشت راهنمائی می‌کند، و شخصی راست می‌گوید تا آن که نزد خداوند از گروه صدیقان می‌شود.

چون مرگش فرا رسید خواست به وعده‌اش عمل کند و خود را از نفاق پاک سازد به کسانی که در کنار او بودند، گفت مردی از قریش جهت خواستگاری دخترم آمده و من او را وعده داده‌ام.

اکنون شما گواه باشید من او را داماد نمودم، سوگند به خداوند نمی‌خواهم پروردگارم را با ثلث نفاق ملاقات کنم.

طبق روایتی گروهی از قاریان بصره حج کردند و قبل از برگشتن سوگند یاد کردند تا ما شخصی از یاران پیامبر جرا ملاقات نکنیم و برایمان حدیثی روایت نکند برنمی‌گردیم، شروع به جستجو نمودند تا این که به آنان گفته شد حضرت عبدالله بن عمروبدر پایین مکه مکرمه منزل کرده است، و چون به محل اقامت ایشان رسیدند بیش از سیصد شتر دیدند، پرسیدند این شتران از چه کسی هستند؟ گفتند از حضرت عبدالله بن عمروب، پرسیدند. آیا همۀ‌شان از آن خودش هستند حالان که ما شنیده‌ایم ایشان شخصی بسیار متواضع‌اند. گفتند: صد شتر برای حمل و نقل همراهان اوست، و دویست شتر دیگر برای ضیافت میهمانان و افرادی هستند که از جای دیگر به آنجا می‌آیند.

مردی از آنان گفت ما تعجب می‌کنیم! گفتند تعجب نکنید، زیرا حضرت عبداللهسشخصی سرمایه‌دار است که بر خود لازم می‌داند میهمانان را زاد و توشه فراوانی بدهد. پس از آن خواستند که آن‌ها را بر محل او راهنمائی کنند، گفتند: او الان در مسجدالحرام است، چون به آنجا رفتند دیدند که کنار کعبه در چادر و عمامه‌ای نشسته و کفش‌هایش بر کتف چپ او آویزانند و تمام دارائی‌هایش را در راه خداوند انفاق کرده و برای خود چیزی باقی نگذاشته است. چرا چنین کرده است؟ زیرا می‌ترسید که روز قیامت گفته می‌شود:

﴿أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا[الأحقاف: ۲۰].

ترجمه: «شما لذایذ و خوشی‌هایتان را در زندگی دنیا بهره‌برداری کردید».

و او می‌گفت: فقراء جلوتر از سرمایه‌داران وارد بهشت می‌شوند و مال‌داران در شدت حساب باقی می‌مانند.

اموالش را تقسیم می‌کرد و فقر را دوست داشت تا اگر روز قیامت شود بگوید من سرمایه‌دار نبودم.