موضع او نسبت به جنگ میان مسلمانان
حضرت عبدالله بن عمروبتمام زندگیاش را در عبادت زهد و تقوی گذراند تا این که آشوب برپا شد. و مسلمانان به نزاع، اختلاف و جدایی کشانده شدند و درمیان سیدنا علیسو معاویهساختلاف و دودستگی ایجاد شد که هریک از خود رأی و اجتهاد و یارانی داشتند.
عمرو بن العاصسپدر حضرت عبداللهساز یاران معاویهسبود، ولی فرزندش کنارهگیری را لازم میدانستند، او چون جایگاه فرزندش را در میان مسلمانان با محبت و اعتماد میدید، دوست داشت که حضرت عبداللهسدر این جنگ ویرانگر از طرفداران معاویهسباشد که با پایان یافتن جنگ جمل پیش حضرت عبدالله آمد و گفت: خویشتن را جهت مبارزه در جنگ صفین آماده کنید، چون جنگ به زودی شروع میشود. حضرت عبداللهسگفت آیا من میجنگم و حال آنکه رسول اکرم جاز من پیمان گرفتهاند که شمشیر بر گردن مسلمان نزنم؟!.
هرچه عمرو سعی کرد حضرت عبدالله جواب رد داد، ولی او اصرار داشت که حضرت عبداللهسدر جنگ همراهش شود، بالآخره از سیاست و تجربه کار گرفت، از حضرت عبدالله پرسید: آیا تو آخرین عهد و پیمانی را که با پیامبر جبستی به یاد داری؟ آنگاه که دست تو را در دستم نهادند و فرمودند:
پدرت را اطاعت کن. پس حالا من از تو میخواهم در این جنگ با ما همراه شوی، با شنیدن این کلمات حضرت عبداللهسغافلگیر شد و رأی صائب خویش را رها کرد و خویش را مجبور به اطاعت و پیروی پدر دانست و با ناراحتی و عزم این که در مقابل هیچ مسلمانی شمشیر نمیکشم و در این جنگ ویرانگر بهرهای نداشته باشم، به همراهی او حرکت کرد و در میدان جنگ رو به پدرش نگریست و گفت: اگر پیامبر جدستور به فرمانبرداری از تو را نمیدادند هرگز این مسیر را همراه تو نمیآمدم و خودش را از میدان معرکه کنار زد و سوگند یاد نمود که من در آن تیری نیانداختهام و نیزه و شمشیری نزدهام و من فقط به دستور پدرم شرکت کردم، چون پیامبر جمرا گفتند: از پدرت اطاعت کن و تمام زندگانی را با صراحت گفتار و صداقت کردار، محبت برادران مسلمان، شهامت دینی و پایبندی بر عهدی که با پیامبر جبسته بود به پایان رساند. و همیشه خویشتن را بر شرکت در جنگ صفین ملامت میکرد و میگفت: چگونه وارد جنگ شدم؟
چرا در جنگ با مسلمانان همراه شدم؟
سوگند بخداوند دوست داشتم که ده سال جلوتر از آن میمردم و میگفت: سوگند بخدا نه تیری انداختم و نه با شمشیر و نیزه کسی را مجروح کردم، کاش! حاضر نمیشدم، خدایا، در این مورد از شما طلب آمرزش و استغفار میکنم و به تو روی میآورم.