همراهی (مصاحبت)
حضرت عبداللهسیکی از خویشاوندان بسیار نزدیک پیامبر جاست که پدرش حضرت عباسسعموی پیامبر جو مادرش لبابه بنت حارث خواهر امالمؤمنین میمونهلاست.
بیشتر در منزل پیامبر جپیش خالهاش میماند. پس بنابراین، ارتباط نزدیک توانست، اخلاق حسنه و عادات نیکو پیامبر جرا تحصیل نماید و با فصاحت کلام و اصالت خویش توانست از ایشان جدانشی بزرگ و فهمی درست حاصل نماید.
حضرت عبدالله بن عباسبمیگوید: من شبی در خانه خالهام ماندم و آب برای وضوء ساختن پیامبر جآماده نمودم چون آبها را دیدند پرسیدند چه کسی آبها را نهاده است. پاسخ دادند: عبدالله، فرمودند: «اللَّهُمَّ فَقِّهْهُ فِي الدِّينِ وَعَلِّمْهُ التَّأْوِيلَ». «خداوندا! ایشان را فهم دین و علم تفسیر عنایت فرمایید».
و باری دیگر پیامبر جدر آخر شب مشغول نمازخواندن بودند که من آمدم و پشت سر ایشان جاقتدا کردم که دستم را گرفته مرا بسوی خویش کشانده و چون نماز را به پایان رساندند، پرسیدند: من شما را به کنار خود میکشیدم، چرا عقب رفته و فاصله گرفتی.
گفتم: شما پیامبر خداوند هستید و کسی توان ایستادن در کنار شما را ندارد.
از این پاسخ خوشنود شده و از خداوند دعا خواستند تا مرا علم و فهم بیشتری عنایت فرماید.
قبل از فتح مکه حضرت عبدالله با پدرش عباس بسوی مدینه در حرکت بودند و در محلی بنام جحفه [٩]با پیامبر جملاقات و برخورد نمودند. و چون دریافتند که ایشان جعازم فتح مکهاند از همان جا هردو پیامبر جرا جهت فتح مکه همراهی کردند، و در نوجوانی در فتح حنین و طائف نیز شرکت کرده بود.
[٩] محلی است در میان مکه و مدینه.