نقد وحی: ریشهها و آثار
یکی از نویسندگان که نسبت به وحی به خود جرأت گستاخی داده، و به زعم خود آن را به زیر لبۀ تیغ تیز نقد کشیده است آقای دکتر حسن حنفی است. نامبرده از دیرزمان در ترجمه کتاب «لاهوت و سیاست» نوشته «اسپینوزا» - که در آن به نقد اسفار تورات پرداخته است - آرزو کرده که روزی بیاید «نصوص مقدسۀ» اسلام نیز به زیر تیغ نقد بروند، و شکی در این نیست که «قرآن» مهمترین این «نصوص» است.
آقای حسن حنفی در پی انسانی کردن دین و زدودن نشانۀ وحیانی از آنست و در این زمینه میگوید: «هیچ دین مستقل و بالذات وجود ندارد [بلکه آنچه بعنوان دین وجود دارد] میراث برجای مانده از گروهی معین است که در یک مقطع تاریخی معین ظهور کرده و میتوان برای لحظهها و مقطعهای تاریخی آینده، آن را تکامل بخشید» [۱۴].
نامبرده درصدد است که اسلام را از محتوای اصلیش خارج کند، و آن را منحل کرده و از درون و داخل از ریشه درآورد. به عبارت دیگر اسلام را زیر سایه و نام اسلام به نابودی بکشاند و از کانال فراخوانی به طرح «تغییر چهارچوبهای نظری دینی به ارث گرفته شده از پیشینیان طبق نیاز زمان»، که از ایجاد تغییر در علم اصول دین - علمی که پایه و اساس چهارچوبهای نظری نگرش مسلمانان به کائنات را تشکیل میدهد و تصورات ما از هستی را محدود و مشخص میکند - شروع میگردد. [او میگوید] باید از تغییر ساختار ساختمان اصول شروع کنیم و به تبعیت آن طبیعت و شکل فروع را نیز تغییر دهیم، مثلاً در مفاهیم اصلی زیر چنین تغییر بوجود آوریم، از عقل به طبیعت روی آوریم، از روح به ماده، از خدا به جهان، از نفس به جسم و از وحدت عقیده به وحدت سلوک و رفتار روی آوریم [۱۵].
رسالت اصلی فرایند تجدید دین نزد دکتر حسن حنفی رهایی از یوغ سلطههاست؛ «رهایی از یوغ تمامی سلطهها، سلطۀ گذشته، سلطه موروثات گذشتگان، طوری که اقتدار و سلطه تنها از آن عقل، و از آن ضرورتهای واقعی که در آن بسر میبریم باشد و وجدان معاصر خود را از خوف و رهبت و اطاعت و گردنکجی برای هر نوع تسلطی خواه موروث یا منقول رها و آزاد گردانیم» [۱۶].
از جمله سلطههایی که آقای حسن حنفی ندای رهایی از آن را سرمیدهد، سلطۀ خداوند متعال است. خدایی که به عقیدۀ نامبرده، نام مبارکش «الله» قبل از اینکه تعبیر از یک واقعیت باشد «تعبیری است ادبی نه بیان وصفی برای یک واقعیت، و بیش از اینکه یک وصف خبری باشد، تعبیریست انشائی» [۱٧].
نامبرده از باب بازی با مدلول الفاظ و تحریف کلمات از جایگاه خویش میگوید: «الحاد معنای اصلی ایمان است» [۱۸].
[۱۴] التراث و التجدید، حسن حنفی، ص ۲۲. [۱۵] مرجع قبلی، ص ۶۱. [۱۶] مرجع قبلی، ص ۵۵. [۱٧] مرجع قبلی، ص ۱۲۸-۱۲۰. [۱۸] مرجع قبلی، ص ۶٧.