آزادی اندیشه یا خدا قرار دادن آن
گرایش به پدیدۀ خود را خدا خواندن نزد بعضی از انسانها – به نام آزادی اندیشه . بوضوح مشاهده میشود، گروه دیگری آشکارا بنام اجتهاد تمامی تلاشهای مشکوک خود را در راه کسب لذت هرچه بیشتر و رسیدن به قدرت بذل مینمایند، اما خداوند سبحان میفرماید:
﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا٨٣﴾[النساء: ۸۳].
«و هنگامی که (خبر) کاری که موجب ترسیدن یا نترسیدن است، به آنان میرسد آن را پخش و پراکنده میکنند اگر اینگونه افراد، سخن گفتن در این باره را به پیغمبر و فرماندهان خود واگذارند تنها کسانی از خبر ایشان اطلاع پیدا میکنند که اهل حل و عقدند و آنچه بایست از آن درک و فهم مینمایند. اگر فضل و رحمت خدا شما را دربر نمیگرفت جز اندکی از شما همه از اهریمن پیروی میکردید».
این نویسندگان متأثر از مستشرقین [۴٧]؛ مستشرقینی که به قول نویسنده مشرق زمین آقای «گریگوار منصور» ملتهای ما را بر سر یک دوراهه قرار دادهاند که راه سوّمی فرا روی آنها وجود ندارد. یا غرب را الگوی پیشرفت و تکامل قرار دادن و تغییر تمامی افکار اندیشه و احکام خودی، در راستای مطابقت با الگوهای غربی و تسلیم محض مؤسسات و کنفرانسهای غربی گشتن، یا پذیرش اتهام جمود و عقبماندگی و عقبگرایی، و مهر ثابتگرایی و جمود را بر پیشانی خود زدن ... بویژه گرایش تفکیکی و ویرانگر مبتنی بر «هرمونتیک» دینستیز و گمراهگر معاصر که پدیدآورندگان آن یهودیان مطرود هستند و خواستهاند از این طریق انتقام خود را از یونانیهای به ظاهر مسیحی بگیرند. مسیحیانی که پیروان و سردمداران آن میپنداشتند نقطه ثابت نهایی [نزد آنها] وجود دارد و حرف نهایی را آنها گفتهاند.
رهبری این بدعتگزاران را امثال فروید که غریزۀ جنسب میل به (گمراهب در ذات انسان را) کشف کرد و ترویج داد، و ژاک دیرید که در برابر تفکیکگرایان به ویرانب پایههاب فلسفه غربب همت گماشت، و هارولد بلوم که تلاش میورزید تقالید ادبیات غربی و فلسفه غربی را خرد و متلاشی کند، بعهده داشتند ... همگی میپنداشتند که توانستهاند بر اصل نصوص و توضیح نقاط تاریک آنها پیروز شوند و آنها را از اسارت رها گردانند، و از سلطه عناصر مقدسی چون پاپها و نگرش ثابت به آنها نجات دهند [۴۸].
[۴٧] مستشرق: کسی که آشنا و دانا به اوضاع و احوال ملل مشرق زمین است، خاورشناس. «فرهنگ عمید» [۴۸] مأزق الحداثة والخطاب الفلسفی لما بعد الحداثة، إسلامیة المعرفة، شماره ۶، سال دوم.