دین حق

فهرست کتاب

سيزدهم: در مورد اهداف عالى و حيات سعاتمند

سيزدهم: در مورد اهداف عالى و حيات سعاتمند

هدف عالى مسلمان در زندگى حیات این دنیا و بهره مند شدن از مغریات فانى آن نیست، بلکه هدف عالى زندگى در اسلام آماده گیرى براى سعادت حقیقى و حیات جاودانى است، و آن همان زندگى بعد از مرگ و حیات آخرت است، مسلمان صادق دنیا را بعنوان وسیله مورد استفاده قرار می‌دهد، و آن را مزرعه آخرت می‌داند که غایه و هدف مسلمان نمی‌باشد. مسلمان همیشه این قول خداوندأ را بیاد آورد که:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦[الذاریات: ۵۶].

«و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند».

واین هدایت خداوندى را تکرار می‌کند که:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٨ وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١٩ لَا يَسۡتَوِيٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۚ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠[الحشر: ۱۸-۲۰].

یعنى: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید، از خدا پروا دارید؛ و هر کسى باید بنگرد که براى فردا ى [خود] از پیش چه فرستاده است؛ و [باز] از خدا بترسید. در حقیقت، خدا به آنچه مى‌کنید آگاه است. و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى کرد؛ آنان همان نافرمانانند. دوزخیان با بهشتیان یکسان نیستند؛ بهشتیانند که کامیابانند».

و در آیه دیگرى می‌فرماید:

﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨[الزلزلة:٧-۸].

«پس هرکه هموزن ذرّه‌اى نیکى کند [نتیجه‌] آن را خواهد دید. و هرکه هموزن ذرّه‌اى بدى کند [نتیجه‌] آن را خواهد دید».

مسلمان چون آیات امثال آن را می‌خواند در می‌یابد که هدف او در این زندگى چیست لذا به خاطر آینده و حیاتی که در انتظار اوست آماده گیرى نموده و خداوند جل‌جلاله را به اخلاص عبادت می‌کند، و عملى را انجام می‌دهد تا موجب رضاى او گردد تا در فضاى پر فیض و برکت عبادت در این جهان احساس راحت نموده در دنیاى دیگرى فضل و اکرام خداوندى شامل حالش گردد، همان است که خداوندأ او را در این جهان در پناه لطف خود و رعایت خود قرار می‌دهد، پس عبادات مفروضه را مطابق اوامر خداوندأ انجام می‌دهد، و از آن احساس لذت می‌کند، مناجات خداوند دل او را منور می‌سازد، و با ذکر خدا اطمینان قلبى برایش حاصل می‌گردد، به مردم نیکى می‌کند و مردم از او راضى شده در حقش دعاى خیر می‌کنند، و چون دعاى آن‌ها را می‌شنود انشراح صدر و مسرت برایش حاصل می‌گردد، و چون با انسان‌های پست و دونان برخورد کند که قیمت نیکى و احسان را نشناخته کفران نعمت می‌کنند احساس ناراحتى نمى‌کند؛ زیرا نیکى را او به خاطر رضاى خداوندأ انجام داده است پس مردم از او خوش باشند و یا نباشند براى او تفاوت نمی‌کند، و این مسلمان چون سخن گمراهان و عناصر فاسد را بشنود که علیه دین تاخت و تاز می‌کنند، و به متدینین توهین و استهزاء مى‌کنند این چیزها هنوز هم عشق و علاقه او را در تمسک به دین قوت می‌بخشد، او در اداره و یا مزرعه و یا فابریکه و یا تجارتخانه کار مى‌کند تا مسلمانان از ثمره عمل او نفع بردارند، و در عین حال مایه اجر اخروى او مى‌گردد، و خودش هم از ثمره کسب و عمل خویش حیات آبرومندانه را کمائی می‌کند.

او کار مى‌کند و زحمت می‌کشد، و می‌خواهد آبرومند با وقار زندگى کند زیرا که می‌داند خداوند جل‌جلاله مؤمن قوى و صاحب کار و پیشه را نسبت به مؤمن ضعیف و ناتوان دوست دارد مسلمان در خورد و نوش، خواب و بیدارى خویش جانب وسط را رعایت مى‌کند تا در اطاعت خداوند قوت و نیرو پیدا نماید، با همسر خود معاشرت مى‌نماید تا عفیف بماند اولاد می‌خواهد تا خداوندأ را پرستش کنند در مرگ و زندگى برایش دعاء کنند، و با وجود آن‌ها و امثالشان مسلمانان صالح زیاد کردند، و بدین‌وسیله از هم این چیزها برایش اجر و پاداش داده مى‌شود و در برابر هر نعمت از این نعمت‌ها شکر خدا را بجا مى‌آورد، و به لطف خداوندأ معترف گشته به یقین می‌داند که این‌ها همه اثر لطف و نعمت خداوندأ است و در برابر این شکرآن بار دیگر مستحق اجر و پاداش می‌گردد، و چون برایش تکلیفى چون بیمارى، گرسنگى، خوف و مصائب دیگرى عاید گردد بی‌قرارى از خود نشان نداده و معتقد مى‌شود که اینهم از طرف خداوندأ است لذا در برابر تقدیرات الهى رضامندى نشان داده و صبر کند و حمد خدا را بجا آورده یقین می‌نماید که این مصائب یک امتحان خداوندى است. پس در برابر این‌ها صبر و استقامت را از دست ندهد، اینجاست که حمد خدا را بجا مى‌آورد، و مشکل برایش آسان می‌گردد، و طورى آن را استقبال می‌کند قسمیکه مریض داروى تلخ را می‌خورد زیرا او می‌داند که دواء وسیله شفاى او می‌گردد، و چون مسلمان با این روحیه‌ی عالى در زندگى بسر برد به خاطر نیل سعادت حقیقى و جاودان کدورت‌هاى زندگى باعث ملامت خاطر او نمى‌گردد، او بدون شک در این زندگى احساس سعادت مى‌کند و سعادت جاودان در دنیاى دیگر هم به انتظار اوست. خداوند می‌فرماید:

﴿تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗاۚ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ ٨٣[القصص: ۸۳].

یعنى: «زندگى آخرت را براى آن‌هائی قرار داده‌ایم که اراده سرکشى و فساد را در روى زمین ندارند و عاقبت از پرهیزگاران است».

و نیز مى‌فرماید:

﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧[النحل: ٩٧].

«هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، بدو (در این دنیا) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و (در آن دنیا) پاداش (کارهای خوب و متوسّط و عالی) آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد».

در این آیه کریمه و امثال آن خداوند خبر می‌دهد مرد و زن مسلمانیکه بخاطر کسب رضاى خداوند عمل صالحى را انجام می‌دهد خداوند آن‌ها را هم در این دنیا و هم در جهان دیگر سعادتمند، و خوشبخت مى‌گرداند، و در این مورد رسول اکرم (ج) چه خوش فرموده‌اند: «عَجَباً لأمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ خَيْرٌ وَلَيْسَ ذَاكَ لأَحَدٍ إِلا لِلْمُؤْمِنِ إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْرًا لَهُ وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خَيْرًا لَهُ».

«تعجب است بر مسلمان که کارش همه خیر است، چون خوشى برایش برسد شکر مى‌کند پس برایش خیر می‌شود و چون ضررى برایش برسد صبر می‌کند پس این ضرر هم برایش بخیر تمام می‌شود».

از آنچه تا اینجا آمدیم به این نتیجه می‌رسیم که اسلام تنها مقیاس (معیار) صحیح براى نیک و بد بوده، و این یگانه برنامه نیک و عادلانه است و دیگر هرچه مذاهب فکرى و مکتب‌هاى بشرى وجود دارد چه در ساحه علم روانشناسى، و اجتماع، و تربیه باشد، و چه در ساحه سیاست و اقتصاد، این‌ها همه باید در روشنائی اسلام تصحیح شوند، و حقائق خود را از اسلام فراگیرند، و اگر نه ناممکن است که این‌ها مایه سعادتى گردند، بلکه بر عکس باعث بدبختى در این جهان و در آخرت می‌گردند.