سخنان علی ÷درباره اموات
از كلمات حضرت علي ÷معلوم ميشود كه عالم پس از مرگ عالمي خالي از حركات حياتي بوده و مقامي است كه ارتباطش با دنيا قطع گشته و در آنجا از وقايع دنيا خبري نيست.
آن حضرت فرموده: «تحمله حفدة الولدان وحشدة الإخوان إلى دار غربته ومنقطع زورته»: «جنازهي ميت را فرزندان مهربان و برادرانش به دوش ميگيرند و او را تا خانهي غربتش و جايي كه زيارتش قطع ميشود ميبرند» [۱۴].
و فرموده: «فهم جيرة لايجيبون داعياً ولا يمنعون ضيماً ولايبالون مندبةً، إن جيدوا لم يفرحوا، وإن قحطوا لم يقنطوا جميع وهم آحاد، وجيرة وهم أبعاد، متدانون لا يتزاورون»: «رفتگان همسايگاني هستند كه هرگاه آنان را بخوانند پاسخي نميدهند و ظلم و ستمي را دفع نميكنند، و متوجه نوحهسرايي و مداحي نميشوند، اگر در حق ايشان نيكي شود شاد نگردند، و اگر قحطي شود نااميد نميشوند، با هم هستند در حالي كه تنها هستند و همسايه هستند در حالي كه از هم دورند، به زيارت يكديگر نميروند» [۱۵].
و در حال احتضار به فرزندان خود و دیگران فرموده: «أنا بالأمس صاحبكم، وأنا اليوم عبرة لكم، وغداً مفارقكم»:«من ديروز همنشين شما بودم، و امروز براي شما عبرتم، و فردا از شما جدا ميگردم» [۱۶].
گويا شيعهنمايان سخن آن حضرت را قبول ندارند و او را نزد خود خصوصاً در بارگاهش حاضر ميدانند كه گهگاه به ملاقات او ميروند!
و فرموده: «أصبحتْ مساكنهم أجداثاً، وأموالهم ميراثاً، لا يعرفون من أتاهم، ولا يحفلون من بكاهم، ولا يجيبون من دعاهم»:«رفتگان گورشان خانههايشان گشت و اموالشان به ميراث رفت، كسي را كه بر سرگورشان ميآيد نميشناسند، و به كسي كه برايشان گريه ميكند توجهي ندارند و هر كس كه ايشان را بخواند جواب نميدهند» [۱٧].
امير المؤمنين ÷بر سر قبر حضرت زهرا عليها السلام مينالد و ميگويد:
مالي وقفت على القبور مُسلِّماً
قبر الحبيب فلم يـردَّ جوابي
أحبيب ما لك لا ترد جـوابَنا
أنسيتَ بعدي خلّة الأحباب
چه شده كه من در حالي بر قبرها ايستادهام كه بر آنها سلام ميگويم، بر سر قبر دوستي كه جواب مرا نداد، اي دوست من تو را چه شده كه جواب مرا نميدهي؟
آيا پس از جدايي، دوستي دوستان را فراموش كردي؟
در اينجا آن حضرت فرموده كه حضرت زهرا عليها السلام جواب مرا نميدهد، با اين حال چگونه شيعهنمايان حقه باز توقع شنيدن جواب را از مردگان دارند؟ و در مقابل مرقد امام يا امام زاده ايستاده و به دروغ ميگويند: أشهد أنك ترد جوابي، شهادت ميدهم كه تو جواب مرا ميدهي.
با توجه به آنچه در روایات آمده جابر بن عبدالله روز اربعين به زيارت قبر امام حسين ÷رفته و سلام ميكند و چنانكه در كتب محدثين آمده سه بار ايشان را صدا زده و ميگوید یا حسین، سپس اينچنین میگوید: «حبيب لا يجيب حبيبه»:دوستي كه جواب دوست خود را نميدهد، سپس میگوید: چگونه میتواني جواب مرا بدهي در حالي كه رگهاي گردن تو پاره شده و سرت از تنت جدا گشته است.
آيا جابر به اندازهي شيعهنمايان زمان ما اطلاع ندارد كه ميگويد امام حسين جواب سلام او را نميدهد.
آيا گفتهی امير ÷كه میفرمايد زهرا عليها السلام جواب مرا نميدهد صحيح بوده يا خير؟ ما ميگوييم صحيح بوده است.
مورد ديگر آنكه چون كوفيان مسلم بن عقيل را دستگير كردند و به دار الاماره بردند و خواستند او را شهيد نمايند، فرمود: «من وصيتي دارم و به عمر بن سعد گفت: وصيت من اين است كه امام حسين ÷از كوفه خبر ندارد برايش بنويسيد كه به كوفه نزديك نشود!
جاي سوال است كه آيا مسلم كه نايب خاص امام بوده نميدانسته كه امام از همه جا باخبر است و جواب همه را ميدهد، و شيعهنمايان زمان ما بيشتر ميدانند؟!
اگر كسي به دعاهاي ائمه †در صحيفهي سجاديه و صحيفهي علويه كه كمتر در آنها مخالف لغت قرآن يافت ميشود، مراجعه نمايد تعجب ميكند چگونه ائمه †نسبت به احوال خود در روز قيامت بسيار بيمناك بوده و مرتب از خدا سلامتي خود را در آن روز تقاضا ميكنند، و اين در حالي است كه در آن دعاها از حيات خود در قبر و عالم برزخ و يا اطلاع از دنيا تقريبا ساكت بوده و بر آن تأكيدي نكردهاند.
به هر حال مقصر، آن راويان دروغگویی هستند كه بدون اطلاع از قرآن و سخنان ائمه †بر عليه آنها زيارتنامه جعل كردهاند!
[۱۴] نهج البلاغه، خطبهی ۸۳. [۱۵] نهج البلاغه، خطبهی ۱۱۱. [۱۶] نهج البلاغه، خطبهی ۱۴٩. [۱٧] نهج البلاغه، خطبهی ۲۳۵.