احادیث مربوط به تعمیر و تجدید بنای قبور
اگر بخواهيم همهی رواياتي را که در مذمت ساختمان و تزيين قبور وارد شده ذکر کنيم مطلب بسيار مفصل و طولاني خواهد شد، ليکن به مقداري که براي مردمِ منصف، حقجو و بيداري آنان و اتمام حجّت لازم است در اينجا ذکر میکنیم: [۲۴]
۱- شيخ صدوق و نيز مؤلف «وسائل الشيعه» روايت کردهاند که رسول خداصفرمود: «لا تتخذوا قبري قبلة ولا مسجداً، فإن الله تعالى لعن اليهود حيث اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد»:«قبرم را قبله گاه و محل توجه و مسجد قرار ندهيد، همانا خداي متعال يهود را لعنت نمود، زیرا قبور پيغمبران خود را مساجد قرار دادند». (وسائل الشيعه، ج ۲، باب ۶۵، صفحه ۸۸٧). بنابراين احاديثي که در کتب زيارت وارد شده و دلالت بر قبله قرار دادن قبر امام دارد، ساختهی يهود صفتهایی است که آنها را به دروغ بر ائمه †چسپاندهاند!
۲- محدث نوري در «مستدرک الوسائل» نقل کرده که علامهی حلي در کتاب نهايه از رسول خدا صروايت کرده: «نهى النبي أن يجصص القبر أو يبنى عليه أو يكتب عليه لأنه من زينة الدنيا فلاحاجة بالميّت إليه»:«پيامبرصاز گچکاری قبر و نوشتن روی آن نهي فرموده، [۲۵]زيرا اينها زينت دنيا است و ميت نيازي به آن ندارد». (مستدرک الوسائل، چاپ سنگي، ۱/۱۲٧).
۳- و باز محدث نوري روايت کرده: «عن أمير المؤمنين قال: سمعت رسول الله ص يقول: لاتتخذوا قبري عيداً ولا تتخذوا قبوركم مساجدكم ولا بيوتكم قبوراً»:؛ یعنی علي÷فرمود: شنيدم که رسول خدا صميفرمايد: قبرم را محل رفت و آمد قرار ندهید و قبرهايتان را مساجد خويش قرار ندهيد و خانههايتان را محل دفن مردههايتان قرار ندهيد.(مستدرک الوسائل، ج ۱، باب ۵۵ از ابواب دفن، ص ۱۳۲).
۴- شيخ «حر عاملي» از موسي بن جعفر÷روايت کرده که فرمود: «لا ترفعوا قبري أكثر من أربع أصابع مفرجات»یعنی قبر مرا بيش از چهار انگشت باز از هم بیشتر بالا نبرید. (وسائل الشيعه، ج ۲، باب ۳۱ از ابواب دفن، ص ۸۵۸).
۵- در «بحارالانوار» ج ۲۲ و کتب معتبر ديگر از امام صادق ÷روايت کردهاند که فرمود: «لا تشرب وأنت قائم ولا تطف بقبر ولا تبل في ماء نقيع»:یعنی هرگز ايستاده آب منوش و هيچ قبري را طواف مکن و در آب پاک ادرار مکن. (وسائل الشيعه، ج ۱۰، باب ٩۲، از ابواب المزار کتاب الحج و ج ۱، ص ۲۴۱ و سفينه البحار، ج ۲، ص ٩٩).
۶- زيد بن علي بن الحسين ÷از جدش علي بن ابي طالب روايت کرده که فرمود: «نهى رسول الله صعن لحوم الأضاحي أن تدخروها فوق ثلاثة أيام ... ونهانا عن زيارة القبور»:یعنی رسول خداصما را از ذخيرهکردن گوشتهاي قرباني بيش از سه روز نهي فرمود .... و ما را از زيارت قبور نهي نمود. (مسند الامام زيد، کتاب الحج، باب الأکل من لحوم الأضاحي).
٧- حديث معروفي است از پيامبر صکه خدا فرموده: «أنا عند القلوب المنكسرة و القبور المندرسة»یعنی من نزد دلهاي شکسته و قبرهاي ويرانم. پس حضرت حق جل جلاله به قبرهاي زينت داده شده و تجديد بنا شده و آيينهکاري و طلاکاري شده عنايتي ندارد و از آنها بيزار است.
۸- از امام صادق ÷روايت شده که فرمود: «قبر رسول الله صمحصب حصباء حمراء»یعنی قبر رسول خدا صاز شن قرمز رنگ است. (وسائل الشيعه، ج ۲، باب ۳٧، از ابواب دفن، ص ۸۶۴) که معلوم ميشود تا زمان آن بزرگوار قبر رسول خدا صزينت و بنايي نداشته است.
٩- عبدالرزاق صنعاني که از قدماي شيعه است روايت کرده: «عن ابن طاوس أن رسول الله صنهى عن قبور المسلمين أن يبني عليها أو تجصص أو تزرع، فإن خير قبوركم التي لا تعرف» یعنی ابن طاووس روايت کرده که پيامبر صاز اينکه بر قبر مسلمين بنايي ساخته شود و يا گچکاري و يا بر روی آن زراعت شود، نهي نموده و فرمودهاند که بهترين قبور شما قبري است که شناخته نشود. (المصنف، ۳/۵۰۶).
۱۰- مرحوم آيت الله شريعت سنگلجي از «ذکري» نقل کرده که: «رسول اکرمصقبر فرزندش ابراهيم را مسطح نمود و نيز ميگويد قاسم بن محمد گفت: قبر نبياکرمصو شيخين را در حالی دیدم که مسطح بود و نيز ميگويد قبر مهاجرين و انصار در مدينه منوره مسطح بود». (توحيد عبادت، انتشارات دانش، ص ۱۴٩).
۱۱- امام صادق ÷فرمود: «لا تطينوا القبر من غير طينه»یعنی قبر را از گِل غير خودش گِلکاري نکنيد. (وسائل الشيعه، ج ۲، باب ۱۶، از ابواب دفن، ص ۸۶۴).
۱۲- علي بن ابي طالب ÷روايت کرده «أن رسول الله صنهي أن يزاد علي القبر تراب لم يخرج منه»یعنی رسول خدا صاز اينکه بر قبر خاکي ریخته شود که از خودش نیست نهی فرمود». (مستدرک، ج ۱، باب ۳۴ از ابواب دفن، ص ۱۲۶).
ملاحظه فرماييد رسول خدا صتا چه حد دقيق بوده که حتي مقداري خاک بر قبر نيفزايند، چه رسد به سيمان و گچ و سنگ مرمر و ديگر سنگهاي قيمتي!
اما امت ما به اين اوامر اعتنا نمیکنند بلکه بر قبرهاي بزرگان دين از جهت مخارج چقدر افراط و اسراف میکنند و کذابان و جعالان براي تخريب اسلام و سرگرم کردن مردم روايتي براي تعمير قبور جعل کردهاند که ما متن و سند آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد:
در کتاب وسائل الشيعه باب ۲۶ از کتاب مزار روايت شده از عبدالله البلوي از عماره بن زيد از ابيعامر واعظ اهل حجاز و او از امام صادق ÷که فرمود رسول خدا صبه علي ÷گفت: «يا علي من عمَّر قبوركم و تعاهدها فكأنما أعان سليمان بن داود على بناء بيت المقدس، ومن زار قبوركم عدل ذلك له ثواب سبعين حجة بعد حجة الإسلام وخرج عن ذنوبه حتى يرجع من زيارتكم كيوم ولدته أمه»یعنی: «اي علي! هر کس قبور شما را تعمير کند و مجاور آنها گردد، گويا سليمان بن داوود را در ساختن بيت المقدس ياري داده و هر که قبور شما را زيارت نمايد ثوابش معادل است با هفتاد حج پس از حجهی اسلام و وقتي که از زيارت شما بر ميگردد مانند روزي که مادرش او را زائيده از گناهانش پاک ميشود»!.
اين حديث هم سند و راويانش و هم متن و مضمونش مورد انتقاد است. راوي اول آن عبدالله بن محمد البلوي است که علماي رجال او را ضعيف شمردهاند و او را دروغگو و جعال و مورد طعن دانسته و گفتهاند نبايد به حديث او اعتناء کرد. او روايت کرده از عماره بن زيد که به تصريح علماي رجال چنين مردي وجود نداشته و آنچه از اين شخص نقل شده تماماً دروغ است، حتي از خود عبدالله بن محمد البلوي که از او روايت کرده پرسيدند اين «عماره» کيست؟ گفت: مردي بود از آسمان آمد اين حديث را گفت و به آسمان بازگشت!. اين موجود فضايي! روايت کرده از ابو عامر واعظ حجازي که او نيز مجهول الحال و مهمل است. شما را به خدا ملاحظه کنيد از برکت اين حديث که تنها حديث تعمير قبور نيز هست و کذاب جعالي روايت کرده از فردي ناموجود و او از فردي مجهول، ممالک شيعه پر شده از گنبد و بارگاه و صحن و رواق و طلاکاري و موقوفاتي که در آمدهاي کلانش براي حفظ آنها بايد صرف شود و دکاني براي عدهاي مفتخور و بيبند و بار شده است، با اينکه اکثر مردم به تکه ناني محتاجاند و فاقد مايحتاج اوليهی زندگی هستند و از نظر صنعت هم عقب افتاده و از بيچارهترين کشورها هستند.
جای تعجب از علمايي است که ناقل اين حديث مفتضحاند! و بنگريد که چه بلاها بر سر اسلام آوردهاند. مسلمين بعدي گمان کردند اين گنبد و بارگاهها با اين تشکيلات بيحساب نبوده و مدرکي دارد. «ابوعامر» مجهول، اين حديث را به دروغ بر امام صادق بسته است که مردم عوام و بي اطلاع از کتاب خدا باور کنند، ولي دزد ناشي به کاهدان زده زيرا در زمان امام صادق ÷قبر حضرت اميرالمؤمنين ÷مخفي بود و هیچگونه آثاري نداشت و جایش نیز معلوم نبود، در نتيجه ساختماني نداشت تا کسي آن را تعمير کند تا با حضرت سليمان در ثواب شريک شود! تعمير کردن چیزی زمانی متصور میشود که ساختمان کهنهاي وجود داشته باشد. و اما مضمون اين حديث اين است که شایستهی مردم است که مجاور قبر امام شوند و از کسب و کار و صنعت باز مانند تا محتاج به ممالک ديگر شده و در نتیجه فقط مصرفکننده باشند، چنانکه شعراء و مداحان سلاطين نيز اين خيانت را ترويج دادهاند. از جمله در ديوان حافظ غزلي است که در آن آمده است:
قبر امام هشتم و سلطان دین رضا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
[۲۶]
***
شاعر پنداشته که دين، شاه و سلطان و دربار دارد که هر کس به دربار او رفته و بر در آن بارگاه مجاور شده ثواب ياري سليمان براي ساختن بيت المقدس و ثواب هفتاد حج دارد، در صورتي که هیچ دليل شرعي که شرکت در ساختن بيتالمقدس ثواب يک حج را دارد وجود ندارد.
باري این حديث مجعول به کاري بيهوده ترغيب کرده و مردم را بر معاصي حمل نموده به گونهای که اگر به زیارت قبر فلان امام رفتي تمام گناهانت از بين رفته و مانند روزي خواهي شد که بيگناه از مادر زاییده شدي! اگر گناه به اين آساني ريخته ميشود، پس چندان خطرناک نخواهد بود، هر جنايتي بکنيم با يک زيارت استخوان از بار گناه سبک میشويم زيرا مذهب چنين است که با يک زيارت، گناهان ناديده گرفته ميشوند، و ديگر هیچ ترس و واهمهای از روز جزاء و کيفر نبايد داشت، و جهنم مخصوص کساني است که مقبره و گنبد و بارگاه ندارند!
جای سوال است که اگر تعمير قبر اين همه فايده داشت و مشروع بود چرا رسول خدا صبراي عمويش حضرت«حمزه» سيدالشهداء ويا فرزند خودش ابراهيم و يا ساير شهداء ساختماني بنا نکرد، وحتي روي قبر او یک آجر هم نگذاشت، آيا بايد به سنت رسول خدا صاقتدا کرد يا به سنت شاهان و مردم عوام فريب؟
[۲۴] در «احکام القرآن» (ص ۴۴۰ به بعد) نیز مطالبی را در این باب آوردهام. [۲۵] جای تأسّف است که نه تنها به مفاد این حدیث عمل نمی شود، بلکه برای جلب توجهی عوام، بر سنگ علما و بزرگان جملات طولانی اغراق آمیزی در مدح و تمجید ایشان مینویسند! و بدتر از آن اطاقی را به قبر اختصاص میدهند که اگر مخارج چنین بنایی صرف فراهم کردن سکن و سایر ما یحتاج ضروری برای محرومین و مستمندان میشد قطعاً خشنودی حق متعال را به دنبال می داشت. [۲۶. ] ـ مطلع این غزل چنین است:
ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت لطف اله باش
در کتاب «حافظ شکن » به شاعر جوابی داده ام که برخی ابیات آن چنین است:
شاعــر اگـر غـلام شـدی بـی پنــاه بـاش
دور از ثـواب و همــدم افغــان و آه باش
رو بنـدگــی حــق بنمـــا نی امیر طـوس
عزت سزای بنده بود هــر کـه خـواه باش
شاعر غلام او ز زر و سیــم و جــاه باش
شاه جهان کـه بـود؟ یکی از شهان طـوس
حافـظ غلام شـاه جهـان گشتــه از طمــع
شـاه جهـان رهـا کــن و عبــد الـه باش
حافظ چو دید شاه جهان شیعه مذهب است
گفتـا غلام او شـو و زر گیـر و شـاه باش
گاهی تو شـه پرستی و گاهـی هوی پرست
خواهـی اگر بـه کشـور دل خسـروی کنـی
بـر مـردمـان بـی کس و مضطـر پناه باش
قبر امـام را تـو مکـن بت چـو بت پرست
دنبـال کـار بـاش نــه در بـارگــاه بـاش