خرافات وفور در زیارات قبور

فهرست کتاب

آیا ساختن مرقد و بارگاه سنت انبیاء بوده است؟

آیا ساختن مرقد و بارگاه سنت انبیاء بوده است؟

سلاطين خودخواه، مستبد، ستمگري كه از دين و آيين الهي به كلي بي‌خبر بودند و از پول حرام و غارت اموال مردم، اين مرقدها و گنبدها و ضريح‌ها را ساختند و مردم را به اين زر و زيورها جذب كرده و مرقدها و مقبره‌ها را پر كردند و مساجد الهي را خالي نمودند كساني از قبيل سلاطين صفويه و قاجاريه بودند كه جز عياشي و قتل و غارت ملت و خدمت به اجانب و ترويج خرافات، كاري نداشتند ‌و ايران به واسطه‌ي حكومت آنان از عقب افتاده‌ترين ممالك روي زمين شد. سلاطين از گرفتن رشوه‌ها و ماليات‌ها پول‌ها جمع مي‌كردند و به منظور كسب آبرو در ميان مردم به عوض رسيدن به رعيت و آبادي مملكت ‌در اطراف مقبره‌هاي بزرگان تا توانستند كاخ‌ها و گنبدها و گلدسته‌هاي سر به فلك كشيده ساختند كه تمام آن تبذير و اسراف و افراط بوده، ‌خصوصاً در مملكتي كه اكثر ساكنانش خانه و لانه ندارند و بسياري از دهات آن آب ندارد و اكثر روستاهايش مخروبه شده و بسياري از مردمش بيكارند. در چنين اوضاعي اين ستمگران بي‌دين ميلياردها خرج مقبره‌ها كردند، از سنگ‌هاي مرمر و نقاشي گرفته تا نقره كاري و طلا كاري و آئينه كاري. يكي از سلاطين خون‌ريز كه بسياري از وزراء و اولاد و كسانِ خود را كشت، شاه صفي نواده‌ي شاه عباس است كه مدفن او در سمت قبله‌ي مرقد حضرت معصومه قرار گرفته و سقف و ديوارهاي آن‌جا مزين به كاشي‌هاي مُعرّق شده است. و ديگري قبر شاه عباس ثاني كه قبر او جنب مقبره‌ي همان شاه صفي واقع شده كه از سنگهاي مرمر بسيار عالي ممتاز بنا گرديده و صندوق‌هاي مُذهّب و الماس نشان بر آن ساخته‌اند و شعراء براي تملق او را نعوذ بالله از پیامبر بالاتر برده‌اند. شاعري در تعريف او چنين گفته:

در ايام خاقانِ جم بارگاه
خديو جهانگير عباس شاه
سليمان غلامي زخيل درش
به اقبال شه ساخت اين بارگاه
بهشت برين بود مأواي او
همين گشت تاريخ آن قبله گاه

سلاطين ستم مي‌كردند ولي مداحان وشعراء و ادباء، بلكه عالم نمايان به طمع پولشان با مداحي‌هاي كفر آميز آنان را تطهير مي‌كردند. تمام ساختمان‌هاي بارگاه‌ها و رواق ها و گنبد و گلدسته‌ها ساخته‌ي دست سلاطين ستمگر و وزراي خيانتگر است. پهلوي كه اصلا دين نداشت، براي بارگاه حضرت رضا ÷در ساخته است، ‌اتابك اعظم وفرزندش امين السلطان همان كسي است كه چهار صد هزار ليره از انگلستان گرفت تا قرار داد انحصاري رژي را با انگلهاي انگلستان منعقد سازد، يعني بدون اطلاع و رضايت ملت، قرار داد تنباكو و دخانيات را بست، تا اين‌كه ملت قيام كرد و با رنج و زحمت بسيار توانست آن را باطل كند. آري همين وزير خائن صحن بزرگ حضرت معصومه را در قم ساخته و فقط صدهزار تومان خرج قبر خودش كرد و اديب متملقي او را نعوذبالله با حضرت خليل الرحمن ÷كه خانه‌ي كعبه را تجديد بنا كرده هم‌رديف قرار داده و در شعرش مي‌گويد:

زمين شد از دو بنا رشك آسمان برين
يكي بناي خليل و يكي بناي امين
خليل رحمان گشت او بدان بناي قويم
امين سلطان گشت اين بدين بناي متين

مثلاً شاه عباس اول چه قدر قتل نفس (كشتار) كرده، از آن جمله به هرات كه يك شهر اسلامي بوده حمله و آنجا را چهار ماه محاصره كرده و سپس با لشكر قزل باش خود تقريبا چهل هزار مسلمان هراتي را به قتل رسانيد و پس از فتح دستور داد شهر را غارت كنند و آنچه درهم و دينار و سيم و زر بود جمع كرده و به حضور شاه آوردند و در جوال‌ها (كيسه‌هاى بزرگ) ريختند، در كتاب عالم آراي عباسي و ساير تواريخ آورده‌اند كه جوال‌ها (كيسه‌هاى بزرگ) را بر اشتران و استران حمل كردند و از هرات به مشهد آوردند و پس از ورود به شهر، علماء و بزرگان حاضر شدند، شاه مشورت كرد كه با سيم و زرها چه بكند؟ گفتند خوب است ضريحي از سيم و زر و گلدسته و گنبد زريني با ايوان طلا و بارگاه و صحني از آن‌ها بسازند. شاه دستور داد از همان سيم و زر غارتي صحن و سراي بارگاه و گنبد و گلدسته‌هايي بنا كنند و نام شاه را در اطراف مرقد و گنبد منقوش نمايند [۲۲]. حال آيا شاهي كه چهل هزار مسلمان را كشته چگونه او را بهشتی می‌دانند، مگر خدا نفرموده:

﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا ٩٣[النساء : ٩٣] «هر که به عمد مؤمنی را بکشد کیفرش دوزخ است که جاودانه در آن بماند و خداوند بر او خشم گیرد و او را لعنت کند و برایش عذابی دردناک فراهم سازد»؟

و جاي سؤال است كه اگر اطاقي دو عدد آجر آن غصبي و از اموال زور باشد نماز در آن باطل است، پس چگونه در بارگاه و رواقي كه از مال غارت و غصب ساخته شده مي‌توان نماز خواند؟ و چرا دانشمندان در آن‌جا اقامه‌ي نماز جماعت مي‌كنند؟ مگر در حکم شرع مرقد امام با خانه‌ي‌ ساير مسلمين فرق دارد؟ و همچنین گنبد صحن طلاي حضرت معصومه را فتحعلي شاه ساخته و بارگاه مُذّهب (طلا كاري شده) على ÷را در نجف نادرشاه از اموال غارتي كه در جنگها از جمله حمله به مناطق شمالي عراق به دست آورده ساخته است. آيا خدا و انبياء و اولياء از اين كاخها و بارگاها خشنود مي‌شود يا شياطين و سلاطين؟ آيا هر شاه و وزيري كه بايد مملكت را آباد و ماليات ها را صرف ترقي و صنعت و فلاحت (كشاورزي و ايجاد محيط كار براي جوانان) مملكت نمايد ‌حق دارد اين كارهاي لغو و بيهوده را انجام دهد؟ آيا زماني كه اروپا مشغول تحقيق و اختراع و تهيه‌ي قوا و ساختن توپ و هواپيما بود، سزاوار بود سلاطين ايران ثروت مملكت را صرف گنبد و گلدسته هاي طلا كنند و آنوقت ايران براي داشتن يك تفنگ محتاج به اروپا باشد؟ آيا اين شاهان و دانشمندان، مطيع عقل و شرع بودند و يا مطيع هوي و هوس؟ آيا اين شاهان و علماء با آن همه جنايت و خيانت كردند و انحطاط به صرف اين‌كه اظهار ارادت به قبر امامان و امامزادگان و با احترام به شاهزاده عبدالعظيم و شاهزاده حمزه و شاهزاده جعفر و شاهزاده قاسم و شاهزاده يحيي ميتوانند ‌جبران زشتي‌هاي كارشان را بكنند يا خير؟ اگر از شيخيه و صوفيه و يا از مداحان و روضه‌خوانان و خادمان و فراشان و متوليان بپرسي مي‌گويند آري ولي قرآن مي‌گويد خير. (حال اختيار با خود شماست كه پيرو قرآن باشي يا پیرو خرافات).

احمد بن موسي معروف به شاه‌چراغ (كه در شهر شيراز است) كه ادعاي امامت كرده و با ابو السرايا خروج كرده و جمعي از مردم را به كشتن داده، ميتوان براي او صحن و بارگاه بنا كرد و براي او زيارتنامه ساخت و خلقي را به اين كار مشغول كرد؟ متأسفانه چون وي داراي گنبد و بارگاه زرين است از بزرگان دين به شمار ميرود!

آري سلاطين ستمگر براي دور ساختن مسلمين از حقايق دين، آنان را با چنين خرافاتي، به بازي گرفتند تا از مردم سواري بگيرند، و روحاني نمايان و دكانداران نيز اين كارها را ترويج دادند. از آن طرف احكام روح بخش و ضروري و حيات آور اسلام از قبيل امر به معروف و نهي از منكر و جهاد با كفار و وحدت و اتحاد مسلمين و مساوات و برادري و برابري به كلي تعطيل شد و اخباري رواج يافت پر از وعده‌هاي گزاف كه يك زيارت مرقد امام برابر با صد هزار حج يا هزار حج با رسول خدا است، در حالي كه رسول خدا پس از هجرت بيش از يك حج به جاي نياورده ولي زائر فلان قبر، گويي هزار حج به جا آورده است. آري جمعي از كذابان و جعالان و مفسدان و غاليان براي سست كردن اسلام و كندن بنياد شرع و استهزاء به قوانين الهي به جعل حديث و نشر بدعت‌ها پرداختند، تا كساني كه از قيامت و عذاب و حساب و كتاب ترس دارند به اين اعمال بيهوده مشغول شده و خود را از خوف و ترس حساب قيامت نجات دهند و با اين طاعات و حسنات موهوم مغرور شوند و به عصيان گستاخ‌تر گردند و ديگر خود را به فراگيري حقايق دين الهي و بذل جان و مال در جهاد في سبيل الله ملزم ندانند و با اعمالي كه جز تملق و چاپلوسي نيست و جز نكبت و عقب ماندگي بهره‌ي دیگری ندارد خود را قانع سازند و اميدوار شوند كه در قيامت ائمه وامام زادگان از آنان طرفداري خواهند كرد. با اينگونه روايات جعلي قصد داشتند از عظمت حج كه وسيله‌ي ارتباط مسلمين با يكديگر است كاسته و يك زيارت يا سوگواري از تمام سنن شرعي برتر قرار گيرد.

هر چه بود اين سياست استعماري كار و اثر خود را كرد، به طوري كه امروز بزرگترين عمل در چشم ملت ما زيارت قبر يا مجلس سوگواري شده و چيزي كه بر معارف ملت ها افزوده همان جملات شرك آميز و وزير و شريك براي خداوند متعال تراشيدن و امامان را عين الله الناظرة و يده الباسطةخواندن و حساب و كتاب قيامت را در دست هم مذهبان خود دانستن است!

بايد دانست كه اسلام حقيقي كه موجب بيداري و عزت و شهامت و كسب دانش است سد راه سلاطين و فرمانروايان بود لذا از اسلام راستين وحشت داشتند و به همين سبب مردم را از آن دور و به ذلت قبرپرستي و تملق از مزارها و چاپلوسي اموات وادار كردند.

باري از زمان عباسيان ساختن مشاهد و مقابر در ميان مسلمين آغاز شد و قافله‌هاي بسيار از يمين و يسار براي زيارت قبور اولياء و صلحاء به راه افتادند و ابتدا گنبد گلين و كم كم آجري و آنگاه سيمين و زرين از هر سو به آسمان قد كشيد و هر فقير و بيچاره‌اي يك سال كار كرد و دسترنج خود را خرج سفر زيارت نمود و يا بابت اجاره و سر قفلي موقوفات بي مدرك پرداخت کرد و يا ميان ضريحها ريخت و مفت‌خوران و عياشان با عنوان هيئت امناء و نظار و توليت امور موقوفات(آستان قدس رضوى) وهمچنين به عناوين ديگر بردند و در جاهايي مثل جزيره‌ي كيش و امثال آن خرج هوسراني و عياشي كردند. آري سلاطين ستمگر و دكانداران مذهبي مردم را به اين كارها سرگرم و جيب ايشان را خالي كردند و چنان مردم غرق اين خرافات شده‌اند كه هر كس مانند نگارنده چيزي بر خلاف آنان بگويد و بنويسد بي‌دين و واجب القتل شمرده مي‌شود و لا اقل نانش آجر مي‌گردد و از نظر بعضي‌ها ملعون و مطرود خواهد بود!

[۲۲] برای اطلاع از اعتقادات شاه عباس اول به صفحۀ‌ ۱۰۱«سفرنامه‌ی برادران شرلی» (انتشارات منوچهری)مراجعه كنید كه شاه به برادران «شرلی گفته است: من تقریبا عیسوی هستم » و چنانكه در صفحه‌ی ٧۲ همین كتاب آمده، ‌در حضور آن‌دو شراب نوشیده است . همین شاه عباس كه باید رعیت را بنوازد و این كار فراهم آورد و خرابی را آباد كند، در عوض این كارها با شش هزار قشون و حرم و خرگاه برای عوام فریبی پیاده به زیارت مشهد می‌رود و بر سر هر دو فرسخ باید خیمه بر پا كنند و حرمسرا را در میان خیم‌ها جای دهند تا شب در آغوش شاه باشند. و فردا دو فرسخ دیگر طی كنند، شش ماه این همه لشكریان را معطل كرده تا وارد مشهد شده چون می‌خواهد ملك پاسبان حضرت رضا ÷باشد و شمعهای بارگاه را مقراض(قیچی) اصلاح کند. آیت الله زمانش به او تذکر می‌دهد که این مرقد مهبط فرشتگان است مبادا با مقراض پرهای ملائكه آسیب ببیند! آری چنین كسانی به منظور فریب عوام برای مرقد ائمه ضریح و بارگاه ساخته‌اند! فاعتبروا یا اولی الابصار. پس عبرت بگیرید ای صاحبان عقل.