نظری به ابواب زیارت حسین ÷
حضرت امام حسين ÷سرور و سالار جوانان اهل بهشت و امام اهل تقوي و سيد الشهداء و الگوي مجاهدين في سبيل الله است. ولي متاسفانه عوض آنکه مردم به آن امام همام اقتدا و مانند او در راه حق و در راه بيان حقایق فداکاري کنند، شهادت او را براي کسب مال و جاه و شهرت و رياست تبدیل به دکانی کردهاند، و هر کس که بخواهد حقي از حقايق ديني را که سيد الشهداء براي اعتلاي آن شهيد شد بيان کند روضه خوانان سد راه او میشوند و او را با انواع تهمتها ميکوبند. مراجع و مجتهدين نيز اکثرشان ساکتند و با سکوت خود در واقع اين بدعتها را تصويب کرده و حقگويان را در مقابل عوام تنها ميگذارند! يکي از اين بدعتها «تطبير» يا «قمه زني» است که به تشويق روضه خوانان به وجود آمده است، به گونهای که هر کس قمه بزند اگر جوان است با حضرت علي اکبر و اگر کوچک است با علي اصغر محشور ميشود و بدين طريق عوام را به اين کارهاي زشت وادار کردهاند. [۱۱۳]قمه زني بدعتي است که به هيچ وجه با فطرت و عقل سليم سازگار نيست و هر انسان سالم و متعادلي از ديدن آن منزجر و بيزار ميشود و قطعاً دين فطري اسلام با چنين کاري موافق نيست.
خوانندهی محترم! لحظهاي بينديش که چگونه ممکن است شريعتي قمهزني را حرام نشمارد که همان شريعت بنا به قاعدهی «لاضرر» و يا قاعدهی «لزوم دفع ضرر محتمل» میفرمايد انسان بايد حتي از کاري که ضررش به حکم عقل و تجربه محتمل است نیز خودداري کند تا چه رسد به اينکه ضررش قطعي و يقيني باشد، مثلا اگر به احتمال عقلايي نه احتمال خيالي و بسيار ضعيف و غير عقلايي براي کسي روزه يا وضو و نظاير آن مضر تشخيص داده شود، نبايد روزه بگيرد و بايد با تيمم نماز بخواند؟ اما افسوس که علما چنانکه عادت کردهاند برای ملاحظهی حال عوام، حق را اظهار نميکنند. به نظر نگارنده اکثر مراجع و مجتهدين به سبب عدم مخالفت و ممانعت جدي و صريح از اين کار زشت، در اشاعهی آن ميان عوام مسئول هستند. بسياري از مراجع زمان ما يا نزديک به دورهی ما، از جمله آيت الله نائيني و کاشف الغطاء و شيخ هاشم عاملي و عبدالهادي شيرازي و سيد محسن حکيم و سيد احمد خوانساري و سيد ابوالقاسم خويني و سيد محمدرضا گلپايگاني و غيره نه تنها از اين بدعت ناپسند ممانعت نکردهاند بلکه برخي از آنها، آن را به طور ضمني تاييد کردهاند! آقاي «خميني» نيز دربارهی قمه زني گفته است: در وضع موجود صلاح نيست! خوانندهی عزيز خودت قضاوت کن، چه فرقي است ميان اين شخص با کسي که در جواب سؤال آيا قمار يا شرب خمر جائز است ميگويد: در شرايط فعلي جائز نيست؟!
عدهاي ديگر نيز به صورتي مبهم و عوام فريبانه به اين سؤال جواب ميدهند و ميگويند: قمه زني موجب وهن به تشيع بوده وجائز نيست. اين جواب هم با جواب بالا فرق چنداني ندارد. ولي ما سؤال ميکنيم که منظورتان را واضح بيان کنيد و بفرماييد که آيا قمه زني را از آن جهت که فعلي حرام است موجب وهن تشيع ميدانيد يا از آن جهت که موجب وهن تشيع در انظار دیگران است جائز نميدانيد؟!
البته مخفي نماند که برخي از علما نيز اين کار را حرام شمردهاند که البته در اقليت هستند. از جمله عالم لبناني «سيد محسن امين عاملي» جزوهاي مفيد به نام «التنزيه لأعمال الشبيه»تأليف کرده که اميدوارم مورد توجه شيعيان قرار گيرد. [۱۱۴]ولي ترديد ندارم که روضه خوانان و خطبا علاقهای به آشنايي مردم با اين جزوه ندارند. به همين سبب نيز اکثريت قريب به اتفاق مردم از مطالب آن بي اطلاع هستند، گرچه بسياري از معمّمين ما نيز اين جزوه را نخواندهاند!
«امين» علاوه بر اين جزوه، در جلد دهم از کتاب «أعيان الشيعه» نيز گفته است که قمه زني و نظاير آن به حکم عقل و شرع جائز نيست و مجروح ساختن سر، که نه سود دنيوي و نه اجر اخروي دارد، آزار رساندن به نفس بوده و حرام است واين عمل را از وساوس شياطين شمرده و تصريح کرده که موجب رضاي شرع نيست.
به هر حال اميدوارم که مردم ما در امر و شرع، روحانيت را بيش از اين مورد سؤال قرار دهند و به سادگي و بدون دليل هر سخني را نپذيرند. اما هزاران افسوس که چنين نميکنند و به همين سبب است که عدهای به نام مرثيه خوان و روضه خوان شب و روز کارشان ترغيب مردم به گريه کردن و بر سر خود زدن و به زيارت رفتن و نوحه خواندن شده است. مردم نيز اين کارها را براي نجات خود از آتش دوزخ کافي ميدانند! ديگر نه از معارف اسلام خبر دارند و نه از حقایق قرآن اثري است و مردم را به همين بهانه از آشنايي با قرآن و قوانين و معارف الهي دور داشتهاند. مثلا پنجاه هزار نفر دستهی سينهزن و زنجير زن ميآيند که هيچ کدام دو آيه از قرآن و دو عدد از معارف دين نميدانند و به جز تقليد كورکورانه چيزي فرا نگرفتهاند و شعارشان اين است که حسين دارم، چه غم دارم! و نويسندگان نيز از گويندگان و مبلغين بهتر نيستند. يکي از بزرگترين نويسندگان ايشان «محمد باقر مجلسي» است که سه جلد «بحار الأنوار» را به زيارت و زيارتنامه خواندن اختصاص داده است!
[۱۱۳] شنیدهام که سر دسته اراذل و اوباش اردبیل، مرد شرابخوار و ستمگر فاسق باجگیر و چاقوکشی بود که دهه عاشورا قمه میزد و مردم هر چه از او به دادگستری و مقامات دیگر شکایت میکردند کسی به دادشان نمیرسید، تا اینکه به یکی از رفقای او شکایت کردند. او گفت من امسال شر او را از سر مردم کم میکنم و این مرد از چوبدارانی بود که هنگام قمه زنی چوبداری میکرد یعنی چوبی بالای سر قمهزنها نگاه میداشت که در وقت هیجان قمه زدن، قمه بر چوب بزنند و بر فرق سر نخورد و آسیبی به بار نیاورد و قمهزن تلف نشود، چون روز عاشورا شد و در خیابان و میدان شهر قمه زنان به شور و هیجان آمدند، ناگاه در حین قمه زدن رفیقش چوب را از سر رفیق فاسقش برداشت و آن لوطی قمه را بر فرق خود کوبید و سقط شد و مردم شهر از شر او آسوده شدند. [۱۱۴] شنیدهام که آقای «جلال آل احمد» این جزوه را به نام عزاداریهای نامشروع ترجمه کرده است.