۱۸۵- دعای ابراهیم ÷(۲)
از جمله دعاهای عظیم و مهم انبیاء که در قرآن کریم بیان شده است دعایی است که در سیاق سرگذشت ابراهیم خلیل با قومش، و فراخواندنشان به سوی توحید خداوند و پرستش خالصانهی او و اعلان بیزاری از معبودهای باطل و دروغین آمده است. معبودان دروغینی که مالک هیچ نفع و ضرری برای خود نیستند چه برسد به اینکه بتوانند برای دیگران کاری بکنند، خداوند میفرماید:
﴿قَالَ أَفَرَءَيۡتُم مَّا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ ٧٥ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ ٧٦ فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٧٧ ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ ٧٨ وَٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَيَسۡقِينِ ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠ وَٱلَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحۡيِينِ ٨١ وَٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيَٓٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ ٨٢ رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ٨٣ وَٱجۡعَل لِّي لِسَانَ صِدۡقٖ فِي ٱلۡأٓخِرِينَ ٨٤ وَٱجۡعَلۡنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ ٨٥ وَٱغۡفِرۡ لِأَبِيٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ ٨٦ وَلَا تُخۡزِنِي يَوۡمَ يُبۡعَثُونَ ٨٧ يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ ٨٩﴾[الشعراء: ۷۵-۸۹].
«گفت: آیا اندیشیدهاید در آنچه میپرستیدید، شما و نیاکان پیشینتان؟ [بدانید] که آنها دشمنِ مناند. برخلاف پروردگارِ جهانیان. کسی که مرا آفریده است همو مرا هدایت میکند و کسی که او به من غذا میدهد و به من [آشامیدنی] مینوشاند و چون بیمار شوم همو مرا شفا میدهد و کسی که مرا میمیراند آنگاه زندهام میگرداند و کسی که امیدوارم گناهانم را در روز جزا برایم بیامرزد. پروردگارا، به من حکمت ببخش و مرا به شایستگان پیوستهدار و برایم در پسینیان آوازه نیک بگذار و مرا از وارثان بهشت پرناز و نعمت قرار ده و پدرم را بیامرز. بیگمان او از گمراهان بود و روزی که [همگان] برانگیخته میشوند، مرا رسوا مکن. روزی که مال و فرزندان سود نبخشد بلکه کسی [فائده میبیند که] دلی پاک نزد خداوند آورد».
در این آیات مبارک خداوند از بنده و خلیلاش ابراهیم÷و از اینکه او قومش را به توحید خداوند و اختصاص عبادت به او فرمیخواند، خبر میدهد. ابراهیم÷به بیان بطلان معبودهایی جز خدا که قومش برگزیدهاند میپردازد و اینکه او ÷از همهی آن معبودان به جز خداوند که معبود به حقی است که پروردگار جهانیان است، بیزاری میجوید، سپس ابراهیم÷به بیان تعدادی از صفات خداوند که بیانگر عظمت و جلال و کمال او است میپردازد و اینکه تنها او سزاوار پرستش است، نه آن معبودهای باطلی که وقتی فراخوانده شوند نمیشنوند و هیچ نفع و ضرری به دستشان نیست. پس از آنکه ابراهیم صفات والا و ارجمند و عظیم پروردگارش را برشمرد به بیان دعا و طلب و نیازمندی به درگاهش روی آورده و میگوید:
﴿رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ٨٣﴾[الشعراء: ۸۳].
تا پایان دعاهای مبارکی که بیان نموده است. اینها دعاهایی عظیماند که دربردارنده درخواستهایی ارجمند از مصالح دینی و دنیوی و اخرویاند.
اینکه میگوید: ﴿رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا﴾یعنی: پروردگارا علم فراوانی به من ارزانی دار تا به واسطه آن احکام و حلال و حرام را بدانم و با آن میان مردمان داوری نمایم.
اینکه میگوید: ﴿وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ٨٣﴾یعنی: مرا در دنیا و آخرت همراه نیکوکاران گردان و مرا در رتبه و جایگاه به پیامبران پیش از خود ملحق نما.
این جمله تاکیدی بر جملهی قبلی اوست که فرمود: ﴿رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا﴾، امام طبری/میگوید: «ابراهیم÷میفرماید: مرا فرستادهای به سوی آفریدههایت قرار ده تا با این کار مرا در شمار رسولانی درآوری که به سوی آدمیان فرستاده، و آنان را امین وحی خود نموده، و برای خود برگزیدهای» [۴۱].
اینکه میفرماید:
﴿وَٱجۡعَل لِّي لِسَانَ صِدۡقٖ فِي ٱلۡأٓخِرِينَ ٨٤﴾[الشعراء: ۸۴].
یعنی: برای من در میان مردمی که در سدههای پس از من پدیدار میآیند نام نیک و آوازه نیکو بر جای دار.
ابن زید میگوید: «لسان صدق به معنی ذکر خیر و نام نیک در میان دیگر آدمیان از دیگر امتهاست» [۴۲].
علماء میگویند: خداوند دعای ابراهیم خلیل÷را پذیرفت، «و به او دانش و حکمت بخشید که به سبب آن از برترین پیامبران گردید، و به برادران پیامبرش پیوست و خداوند ابراهیم را دوستداشتنی و مقبول گردانید، به گونهای که در میان همه ملتها و در همه اوقات مورد بزرگداشت و ستایش قرار میگیرد» [۴۳].
و همانگونه هم شد، چنان که خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ حَنِيفٗا وَلَمۡ يَكُ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٢٠ شَاكِرٗا لِّأَنۡعُمِهِۚ ٱجۡتَبَىٰهُ وَهَدَىٰهُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٢١ وَءَاتَيۡنَٰهُ فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗۖ وَإِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ١٢٢﴾[النحل: ۱۲۰-۱۲۲].
«به راستی ابراهیم امتی نیایشگر برای خداوند [و] پاکدین بود و از مشرکان نبود (۱۲۰) سپاسگزار نعمتهایش [بود]. او را برگزید و به راه راست هدایتش کرد (۱۲۱) و در دنیا به او نیکی دادیم و بیگمان او در آخرت از شایستگان است».
و باز میفرماید:
﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ أَجۡرَهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَاۖ وَإِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٢٧﴾[العنکبوت: ۲۷].
«و پاداشش را در دنیا [نیز] به او دادیم و او در آخرت از شایستگان است».
علماء از این دعا تشویق به کار نیک را دریافتهاند؛ کار نیکی که آدمی به واسطهی آن نام نیک و آوازهی نیکو به دست میآورد. چرا که چنین چیزی زندگی دوم است چنان که گفته شده: «گروهی مردهاند در حالی که در میان آدمیان زندهاند» یعنی به واسطه یاد نیکو و سرگذشت عطرآگینی که از آنان بر جای مانده است.[یادشان زنده است] اینکه میفرماید:
﴿وَٱجۡعَلۡنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ ٨٥﴾[الشعراء: ۸۵].
یعنی: از کسانی که بهشت را به او ارزانی میداری و او را بدان وارد میگردانی، پس خداوند دعایش را پذیرفت و مقامش را در باغهای پرناز و نعمت بهشت بالا برد.
اینکه میفرماید:
﴿وَلَا تُخۡزِنِي يَوۡمَ يُبۡعَثُونَ ٨٧ يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ ٨٩﴾[الشعراء: ۸۷-۸۹].
یعنی: پروردگارا روزی که همه مردم برانگیخته میشوند مرا از خواری و زبونی روز قیامت مصون دار، بلکه مرا در آن روز عظیم خوشبخت گردان روزی که اموال و اولاد [هیچ] سودی نمیرسانند. بلکه تنها کسی [نجات مییابد و سود میبیند] که با دلی پاک نزد خداوند بیاید این همان چیزی است که نزد تو سودمند است و آدمی به واسطه آن از عذاب تو رهایی مییابد و به پاداش والا و سرانجام نیک دست مییابد. دل سالم یعنی دلی که از شرک و شک و محبت غیرخدا، و اصرار ورزیدن بر بدعت و گناهان به دور باشد. و باید ضمن سالم بودن از امور مذکور، به اخلاص و علم و یقین و محبت خدا متصف باشد و گرایش و محبت او تابع آن چیزی باشد که خدا میخواهد و چیزی را پیروی نماید که از سوی خدا آمده است.
علامه ابن قیم/میگوید: قلب سالم، قلبی است که از شرک و خیانت و کینه و حسد و بخل و کبر و حب دنیا و ریاست در امان باشد و از هر آفتی که او را از خداوند دور میکند سالم بماند و از هر شبههای در ایمان و هر شهوتی در امورش و از هر خواستهای که با هدف اصلیاش در تضاد باشد سالم بماند. چنین قلب سالمی در بهشت دنیا و در بهشت برزخ و در بهشت آخرت ساکن میشود.
سلامت قلب کامل نمیشود مگر با سالم ماندن از پنج چیز: از شرکی که توحید را نقض کند و بدعتی که مخالف سنت باشد و شهوتی که نافرمانی کند و غفلتی که یاد خدا را فراموش سازد و هوی و هوسی که اخلاص را به باد دهد. این پنج چیز پردههایی هستند که انسان را از دیدن خداوند محروم میکنند و هر کدام شامل انواع دیگری است که نمیتوان همهی آنها را برشمرد.
ما عاجزانه از خداوند کریم میطلبیم که ما را به بندگان نیکوکارش ملحق گرداند و در زمرهی کسانی قرار دهد که بهشت پرنعمت را به دست میآورند، و از او میطلبیم که در قیامت ما را خوار و رسوا نسازد آن روزی که اموال، و اولاد، سودی نمیرساند بلکه تنها کسی [نجات پیدا میکند] که با دل سالم به پیشگاه خدا آمده باشد.
[۴۱] تفسیر طبری (۱۷-۵۹۳) [۴۲] طبری در تفسیرش (۱۷/۵۹۴) آن را روایت کرده است. [۴۳] تفسیر سعدی (ص: ۶۹۴)