۱۸۹- دعای ابراهیم÷(۶)
از جمله دعاهایی که خداوند در کتاب ارجمندش از ابراهیمخلیل÷نقل کرده، طلب بخشش او برای پدرش است، مانند این دعای او که گفت:
﴿وَٱغۡفِرۡ لِأَبِيٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ ٨٦﴾[الشعراء: ۸۶].
«و پدرم را که از گمراهان است بیامرز».
و یا میفرماید:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١﴾[إبراهیم: ۴۱].
«پروردگارا! مرا و پدر و مادر مرا و مؤمنان را بیامرز و ببخشای در آن روزی که حساب برپا میشود».
خداوند در کتابش بیان داشته که دعای ابراهیم برای پدرش و درخواست بخشش او از خداوند به خاطر وعدهای بود که ابراهیم به پدرش داده بود بدان امید که او ایمان آورده و بدان ترغیب شود، اما وقتی که پدرش بر شرک اصرار ورزید تا آنگاه که بر همین اعتقاد مرد، در این هنگام بود که ابراهیم خلیلالله÷از پدرش بیزاری جست و از آمرزشخواهی برای او دست کشید چرا که خداوند میفرماید:
﴿لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ﴾[النساء: ۴۸].
«شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهانِ جز آن را از هرکس که خود بخواهد، میبخشد».
و در همین باره است که خداوند میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ ٱسۡتِغۡفَارُ إِبۡرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوۡعِدَةٖ وَعَدَهَآ إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُۥٓ أَنَّهُۥ عَدُوّٞ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنۡهُۚ إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِيمٞ ١١٤﴾[التوبة: ۱۱۴].
«طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش، به خاطر وعدهای بود که بدو داده بود، ولی هنگامی که برای او روشن شد که پدرش دشمن خدا است، از او بیزاری جست واقعا ابراهیم بسیار مهربان و دست به دعا و بردبار بود».
ابن عباس بمیگوید: «ابراهیم÷پیوسته برای پدرش طلب آمرزش نمود تا اینکه پدرش مرد، وقتی پدرش مرد برایش آشکار شد که او دشمن خداوند است» و همچنین میگوید: «تا زمانی که زنده بود برایش طلب بخشش کرد و چون مُرد از این کار دست کشید» [۶۰]و ضحاک/میگوید: «ابراهیم÷امیدوار بود تا زمانی که پدرش زنده است ایمان بیاورد اما وقتی پدرش در حال شرکورزی از دنیا رفت از او بیزاری جست» [۶۱]نظر به اینکه این حقیقت آمرزشخواهی ابراهیم÷برای پدرش است، خداوند متعال مؤمنین را با تأسی جستن از ابراهیم÷در این باره، از طلب آمرزش برای مشرکین نهی نموده است. و به آنان دستور داده تا در تمسک جستن به توحید و برائت جستن از شرک و اهل آن به ابراهیم خلیل÷اقتدا نمایند. آنجا که میفرماید:
﴿قَدۡ كَانَتۡ لَكُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنكُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ كَفَرۡنَا بِكُمۡ وَبَدَا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ إِلَّا قَوۡلَ إِبۡرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسۡتَغۡفِرَنَّ لَكَ وَمَآ أَمۡلِكُ لَكَ مِنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖۖ رَّبَّنَا عَلَيۡكَ تَوَكَّلۡنَا وَإِلَيۡكَ أَنَبۡنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ ٤﴾[الممتحنة: ۴].
«[رفتار و کردار] ابراهیم و کسانی که بدو گرویده بودند، الگوی خوبی برای شما است، بدانگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و از چیزهایی که به غیر از خدا میپرستید، بیزار و گریزانیم، و شما را قبول نداریم و در حق شما بیاعتناییم، و دشمنانگی و کینهتوزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است، تا زمانی که به خدای یگانه ایمان میآورید و او را به یگانگی میپرستید. مگر سخنی که ابراهیم به پدر خود گفت: من قطعا برای تو طلب آمرزش میکنم، و در عین حال برای تو در پیشگاه خدا هیچ کار دیگری نمیتوانم بکنم. [این سخن، چیزی نیست که بدان اقتدا کنید]. پروردگارا! به تو توکل میکنیم، و به تو روی میآوریم، و بازگشت به سوی تو است».
اینکه خداوند میفرماید: ﴿إِلَّا قَوۡلَ إِبۡرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسۡتَغۡفِرَنَّ لَكَ وَمَآ أَمۡلِكُ لَكَ مِنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖۖ﴾امام طبری میگوید: «خداوند بلندمرتبه میفرماید: ﴿قَدۡ كَانَتۡ لَكُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ﴾به راستی که برایتان در ابراهیم و آنان که با او همراه بودند، سرمشقی نیکوست در این کارهایی که آنها را بیان کردهایم:
۱- فاصله گرفتن از کفار.
۲- دشمنی با آنها.
۳- ترک دوستی آنان.
اما اینکه ابراهیم به پدرش گفت: «برایت آمرزش خواهم خواست» در این ]مورد [برای شما سرمشقی وجود ندارد، زیرا این سخن و وعدهی ابراهیم به پدرش مربوط به زمانی است که هنوز برایش روشن نشده بود که پدرش دشمن خداوند است اما وقتی که برایش آشکار شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست. خداوند بلندمرتبه میفرماید: شما نیز ای مؤمنین به خداوند، از دشمنان خدا و مشرکین به او بیزاری جوئید و با آنان دوستی ننمایید تا به خداوند ایمان میآورند و از شرکورزی دست میکشند، و دشمنی و کینه خود را برایشان آشکار میسازند».
در همین راستا خداوند میفرماید:
﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن يَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِكِينَ وَلَوۡ كَانُوٓاْ أُوْلِي قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ ١١٣﴾[التوبة: ۱۱۳].
«پیامبر و مؤمنان را روا نیست که برای مشرکان –و هر چند خویشاوند باشند ـ پس از آنکه برایشان روشن شد که آنان دوزخیاند، آمرزش خواهند».
در صحیحین آمده که سعیدبن مسیب از پدرش نقل میکند که گفت: چون زمان وفات ابوطالب فرارسید پیامبر خداجنزد وی آمد دید ابوجهل و عبدالله بن ابیامیه نیز نزد او هستند. پیامبرخداجفرمود: «عمو، بگو لا اله الا الله، تا پیش خداوند برای تو حجت آورم».
ابوجهل و عبدالله بن ابیامیه گفتند: ابوطالب، آیا از دین عبدالمطلب روی برمیتابی؟ و این سخن را آنقدر تکرار کردند تا اینکه آخرین چیزی که ابوطالب به آنان گفت این بود، که وی بر دین عبدالمطلب است، پیامبرخداجفرمود: «مادامی که ممنوع نشدهام، برای تو آمرزش خواهم خواست.» سرانجام خداوند این آیه را نازل فرمود:
﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن يَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِكِينَ وَلَوۡ كَانُوٓاْ أُوْلِي قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ ١١٣﴾[التوبة: ۱۱۳].
«شایسته پیامبر و مؤمنان نیست که برای مشرکان آمرزش طلب کنند، هر چند [آن مشرکان از] خویشاوندان باشند، پس از اینکه برایشان روشن شد که آنان اهل دوزخند».
دربارهی ابوطالب نیز خداوند آیهای نازل کرد و فرمود:
﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ﴾[القصص: ۵۶].
«در حقیقت تو نمیتوانی هرکس را دوست میداری هدایت کنی بلکه خداوند است که هرکس را بخواهد هدایت میکند» [۶۲].
در مسند از علی بن ابی طالبسروایت شده که: «شنیدم شخصی برای پدر و مادرش طلب آمرزش میکرد در حالی که آن دو مشرک بودند، گفتم: آیا شخصی برای پدر و مادرش طلب آمرزش میکند در حالی که آن دو مشرکاند؟ آن شخص گفت: آیا مگر ابراهیم برای پدرش طلب آمرزش نکرد؟ [علیسگوید:] این مطلب را برای پیامبرجبیان کردم سپس این آیه نازل شد که:
﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن يَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِكِينَ وَلَوۡ كَانُوٓاْ أُوْلِي قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ ١١٣ وَمَا كَانَ ٱسۡتِغۡفَارُ إِبۡرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوۡعِدَةٖ وَعَدَهَآ إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُۥٓ أَنَّهُۥ عَدُوّٞ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنۡهُۚ﴾[التوبة: ۱۱۳-۱۱۴].
«شایسته پیامبر و مؤمنان نیست که برای مشرکان آمرزش طلب کنند؛ هر چند [آن مشرکان از] خویشاوندان باشند، پس از اینکه برایشان روشن شد که آنان اهل دوزخند و آمرزش خواستن ابراهیم [هم] برای پدرش، تنها به خاطر وعدهای بود که به او داده بود و آنگاه که برای او روشن شد که پدرش دشمن خداست، از او بیزاری جست» [۶۳].
در همهی این آیات و احادیث مؤمنین ارشاد و راهنمایی میگردند که برای مشرکین طلب آمرزش نکنند چرا که چنین دعا و طلب آمرزشی تا زمانی که آنان بر شرک اصرار و پافشاری دارند سودی به حالشان ندارد زیرا خداوند شرک را نمیبخشد اما شخص میتواند برای آنان دعای هدایت یافتن و توفیق پذیرش ایمان و اسلام را نماید همچنان که امام بخاری در صحیح خود میگوید: «باب دعای هدایت خواستن برای مشرکان تا به این وسیله آنان به اسلام هدایت یابند».
سپس حدیثی از ابوهریرهسنقل میکند که: طفیل بن عمرو دوسی و یارانش نزد رسول خداجآمدند و گفتند: یا رسول اللهج، قبیله دوس [از پذیرفتن اسلام] سر پیچیدند و انکار ورزیدند پس آنان را نفرین کن، گفته شد: دوس هلاک گشت، پیامبرجفرمودند: «پروردگارا! دوس را هدایت کن و آنها را [به سوی ما] بیاور» [۶۴]. در ترمذی و مسند [۶۵]از جابر سنقل شده که: گفتند: ای رسول خداجتیرها [و آهنپارهها]ی داغ قبیله ثقیف ما را سوزانده [و از پای درآورده]اند از خداوند درخواست هلاکتشان را نما، پیامبرجفرمود: «خداوندا اهل ثقیف را هدایت فرما».
همچنین در صحیح مسلم [۶۶]از ابوهریرهسروایت شده که او مادرش را -در حالی که مشرک بود- به اسلام فرا خواند و از پیامبرجدرخواست کرد که برای مادرش دعای هدایت نماید و پیامبرجفرمودند: «پروردگارا مادر ابوهریره را هدایت فرما» خداوند دعای پیامبرجرا پذیرفت و مادر ابوهریرهسرا هدایت نمود.
همچنین جایز است که برای مشرکین دعای طلب رزق و روزی یا باران نمود و به این شیوه قلبهایشان را به سوی هدایت متمایل نمود همچنان که در صحیح بخاری آمده که چون از پیامبرجخواستند که برای قبیلهی مُضَر طلب باران نماید ایشان جپذیرفته و برای آنها طلب باران کرد [۶۷].
این کار جزو لطف و احسانی است که خداوند اجازه داده تا در حق کفاری که با مسلمانان نجنگیدهاند و آنان را از خانههایشان بیرون نکردهاند، انجام شود. این احسان به خاطر ترغیب آنان به هدایت و متمایل ساختن قلبهایشان به ایمان است، آنجا که خداوند میفرماید:
﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٨﴾[الممتحنة: ۸].
«خداوند شما را از کسانی که با شما در [کارِ] دین نجنگیدهاند و شما را از خانههایتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد که به آنان نیکی کنید و در حق آنان به داد رفتار کنید. بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد».
[۶۰] این دو مطلب را ابنجریر در تفسیرش (۱۲/۳۰) بیان داشته است. [۶۱] این مطلب را ابنجریر در تفسیرش نقل کرده است (۱۲/۳۱) [۶۲] صحیح بخاری (شماره: ۴۶۷۵) و صحیح مسلم (شماره: ۳۹) [۶۳] مسند شماره (۷۷۱) و آلبانی در «أحکام الجنائز» اسناد آن را حسن دانسته است [۶۴] صحیح بخاری شماره (۶۳۹۷)، و صحیح مسلم شماره (۲۵۲۴) [۶۵] ترمذی (۳۹۴۲)، و مسند (۳/۳۴۳). آلبانی/در «ضعیف سنن ترمذی» (ص ۴۸۰) آن را ضعیف دانسته است. [۶۶] صحیح مسلم شماره (۲۴۹۱) [۶۷] صحیح بخاری شماره (۴۸۲۱)