۲۲۱- احادیث پناه جستن (۲)
۲- از ابن عباس بروایت شده که رسول اللهج[در دعا] میفرمودند: «اَللَّهُمَّ لَكَ أَسْلَمْتُ، وَبِكَ آمَنْتُ، وَعَلَیْكَ تَوَكَّلْتُ، وَإِلَیْكَ أَنَبْتُ، وَبِكَ خَاصَمْتُ، اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُ بِعِزَّتِكَ، لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ أَنْ تُضِلَّنِي، أَنْتَ الْحَیُّ الَّذِي لاَ يَمُوتُ وَالْجِنُّ وَالإِنْسُ يَمُوتُونَ: خدایا! تسلیم تو شدم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل کردم و به سوی تو برگشتم و به خاطر تو با دیگران دشمنی کردم. خدایا! هیچ معبودی جز تو نیست، به عزتت پناه میبرم که مرا گمراه نکنی، تو ذات جاویدی هستی که هرگز نمیمیرد در حالی که جن و انس میمیرند» [۲۶۱].
در این دعا از ضلالت و گمراهی به خدا پناه برده شده است، گمراهی همان انحراف از راه راست خداوند و دین حنیف او است.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ لَكَ أَسْلَمْتُ»یعنی: خدایا تسلیم تو شدم و به اوامر و نواهی تو گردن نهادم، جار و مجرور «لک» پیش انداخته شده تا بیانگر حصر و اختصاص باشد، یعنی: فقط تسلیم تو شدم، و نه کسی جز تو.
اینکه میگوید: «وَبِكَ آمَنْتُ»یعنی: به ذات والای تو و هر آنچه از صفات کمال که شایسته و برازنده آن است ایمان آورده و آن را تصدیق کردم، ایمان به هر آنچه که بندگانش را به ایمان بدان دستور داده مانند ایمان به فرشتگان و پیامبران و روز آخرت در [ذیل] ایمان به خداوند سبحان قرار میگیرد.
اینکه میگوید: «وَعَلَیْكَ تَوَكَّلْتُ»یعنی: کارم را به تو سپردم، و نه کس دیگری
اینکه میگوید: «وَإِلَیْكَ أَنَبْتُ»یعنی: به سوی عبادت تو و هر آنچه به تو نزدیک میکند بازگشتم، و از هر چه جز آن روی برگرداندم.
اینکه میگوید: «وَبِكَ خَاصَمْتُ»یعنی:به یاری تو دلیل آورده و ایستادگی میکنم و با دلایل و استدلالهایی که به من دادهای با دشمنانت و دشمنان دین کشمکش میکنم و با براهین قوی آنان را از پا درمیآورم و با دلایل درخشان دلایلشان را باطل میکنم و همه اینها به خاطر متمسک شدن به خداوند است.
﴿وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٠١﴾[آل عمران: ۱۰۱].
«و هر کس که به خدا تمسک جوید، در حقیقت به راه راست هدایت شده است».
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُ بِعِزَّتِكَ»خدایا به عزتت پناه میبرم، این پناه بردن به صفتی از صفات خدا -که همان عزت است- میباشد و «العز» در اصل یعنی: قدرت و شدت، چیرگی و شکستناپذیری، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ﴾یعنی: خداوند دارای قدرت و نیرو و سلطه است.
اینکه میگوید: «لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ»شهادت و اعتراف به توحید و یکتایی خداوند است و معنایش این است که: معبود راستینی جز الله متعال وجود ندارد.
اینکه میگوید: «أَنْ تُضِلَّنِي»یعنی: مِنْ أَنْ تُضِلَّنِي، این بخش متعلق به «أَعُوذُ بِعِزَّتِكَ»است، (یعنی: به عزتت پناه میبرم که مرا گمراه نکنی) و این خود نشان میدهد که هدایت و گمراهی به دست خداوند است، خداوند متعال میفرماید:
﴿مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن يُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ وَلِيّٗا مُّرۡشِدٗا ١٧﴾[الکهف: ۱۷].
«خدا هر که را راهنمایی کند، راهیاب [واقعی] او است، و هر که را گمراه نماید، هرگز سرپرست و راهنمایی برای وی نخواهی یافت».
و یا میفرماید:
﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ ٣٦﴾[الزمر: ۳۶].
«هرکس را خدا گمراه کند، هیچ راهنما و رهبری نخواهد داشت».
و یا میفرماید:
﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن سَبِيلٍ ٤٦﴾[الشورى: ۴۶].
«خدا هر که را گمراه سازد او راهی [برای نجات] ندارد».
و یا میفرماید:
﴿مَن يَشَإِ ٱللَّهُ يُضۡلِلۡهُ وَمَن يَشَأۡ يَجۡعَلۡهُ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٣٩﴾[الأنعام: ۳۹].
«خداوند [برابر نظم و نظام و قوانین و سننی که دارد] هر که را بخواهد گمراه میسازد، و هر که را بخواهد بر جاده مستقیم [ایمان] قرار میدهد».
اینکه میگوید: «أَنْتَ الْحَیُّ الَّذِي لاَ يَمُوتُ»تمجید و ستودن خداوند با صفتی از صفات کمالش است و آن زندگی کاملی است که پاک و منزه از هر نوع عیب و نقص و پایان و از بین رفتنی است.
اینکه میگوید: «وَالْجِنُّ وَ الإِنْسُ يَمُوتُونَ»در حالی که جن و انس میمیرند، [این جمله] تاکیدی است بر بیهمتا بودن خداوند در کمال زندگی، و اینکه فقط باید بر زندهای که نمیمیرد اعتماد و تکیه کرد، اما بر زندگانی که میمیرند نمیتوان اعتماد و تکیه کرد، حال خود چه رسد به کسانی که مردهاند و در قبرند، خداوند میفرماید:
﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ﴾[الفرقان: ۵۸].
«و [در همه امور] بر خداوندی توکل کن که همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد».
و یا میفرماید:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ ٢﴾[آل عمران: ۲].
«الله [ست که] معبودی [راستین] جز او نیست، زنده پاینده است».
۳- از سعد بن ابیوقاص سروایت شده که گفت: به کلماتی پناه جویید که پیامبرجبه آن پناه میجست [و میفرمود:] «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُب ِكَ مِنَ الْجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْبُخْلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَة الدَّنْيَا وَعَذَابِ الْقَبْرِ: پروردگارا! از: بزدلی، بخل و تنگنظری، اینکه به دوران کهولت و خرفتی برسم، از فتنه دنیا و عذاب قبر به تو پناه میآورم» [۲۶۲].
این حدیث مشتمل بر پناه بردن به خدا از پنج مسأله است:
۱- اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُبِكَ مِنَ الْجُبْنِ»پروردگارا من از [صفت زشت] ترسویی به تو پناه میآورم، ترسویی ضدشجاعت است، یعنی: ترسیدن از چیزها، و تردید کردن و تأخیر کردن از انجام کارها، که این خود نشات گرفته از بزدلی، و ترس [حفظ] جان است، و این از صفات ناپسندی است که برازنده مؤمن نیست [بدان متصف باشد].
۲- اینکه میگوید: «وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْبُخْلِ»از بخیل و خسیس بودن به تو پناه میآورم، بخل همان مضایقه کردن، یا نبخشیدن چیز اضافی به شخص نیازمند و مسکین، و یا نبخشیدن هر چیزی است و این نیز جزو صفات زشت و ناپسند است. خداوند میفرماید:
﴿وَلَا يَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ يَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَيۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ١٨٠﴾[آل عمران: ۱۸۰].
«و کسانی که در آنچه خداوند از فضلِ خویش به آنان داده است،بخل میورزند، نباید این [بخل] را برای خود خیر بپندارند. بلکه آن برایشان شر است. به زودی در قیامت آنچه در آن بخل ورزیدهاند [مانند طوق] در گردنشان افکنده میشود و میراث آسمانها و زمین از آنِ خداست. و خداوند به آنچه میکنید، آگاه است».
۳- اینکه میگوید: «وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ»از اینکه به دوران کهولت و خرفتی برسم به تو پناه میآورم، این پناه بردن از رسیدن به خوارترین حد فرتوتی است یعنی دورانی که آدمی در ضعف عقل و کمفهمی و ضعف قوای جسمانی همچون دوران کودکی میگردد.
این دوران در تضاد با آن چیزی است که آدمی برای آن آفریده شده، آدمی آفریده شده تا کسب علم و معرفت کرده و به انجام عبادات ظاهری و باطنی - آن هم به بهترین و کاملترین شکل ممکن بپردازد، به همین خاطر پناه بردن به خدا از رسیدن به این دوران، امری مطلوب و پسندیده است. خداوند میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ ثُمَّ يَتَوَفَّىٰكُمۡۚ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَىٰٓ أَرۡذَلِ ٱلۡعُمُرِ لِكَيۡ لَا يَعۡلَمَ بَعۡدَ عِلۡمٖ شَيًۡٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٞ قَدِيرٞ ٧٠﴾[النحل: ۷۰].
«خدا شما را آفرید، آنگاه جانتان را میگیرد؛ و بعضی از شما به پستترین [مرحله] عمر بازگردانده میشوند، به گونهای که پس از دانش [فراوان]، هیچچیز ندانند؛ البته خدا دانا و تواناست».
۴- اینکه میگوید: «وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَة الدَّنْيَا»و از فتنه دنیا به تو پناه میآورم، یعنی از فتنه شهوات و تمایلات دنیوی که موجب بیخبری و غفلت از خدا و عبادت او میشود و قلب را از مشاهده نعمتها و الطاف او ناتوان میسازد، به تو پناه میآورم. خداوند متعال میفرماید:
﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِينَ وَٱلۡقَنَٰطِيرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَيۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِكَ مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمََٔابِ ١٤﴾[آل عمران: ۱۴].
«برای مردمان حبِّ خواستهها[ی نفس] از [قبیل] زنان و فرزندان و مالهای انبوه از [جنس] زر و سیم و اسبهای نشاندار و چهارپایان و زراعت آراسته شده است، این [همه، مایه] بهره زندگانی دنیاست، و خدا [ست که] نیکفرجامی به نزد اوست».
۵- اینکه میگوید: «وَعَذَابِ الْقَبْرِ»یعنی: از عذاب قبر به تو پناه میآورم که منظور عذابی است که در برزخ بر روح و جسم کسانی که مستحق عذابند وارد میگردد، همچنان که خداوند درباره فرعون و فرعونیان میگوید:
﴿وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ ٤٥ ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦﴾[المؤمن: ۴۵-۴۶].
«و عذابِ سختْ فرعونیان را فرو گرفت. آتش [دوزخ آنان را فروگرفت] که به هنگام صبح و شام بر آن عرضه میشوند و روزی که قیامت برپا شود، [گوییم:] فرعونیان را به سختترین عذاب درآورید».
این پناه جستن دلیلی بر اثبات عذاب قبر و حق بودن آن است، برخلاف نظر گمراهان که آن را انکار میکنند.
[۲۶۱] مسلم (۲۷۱۷) بخاری (۷۳۸۳) این حدیث را به صورت مختصر روایت کرده است. [۲۶۲] این حدیث را بخاری (۶۳۷۴) روایت کرده است.