فقه ذکر و دعا - جلد چهارم

فهرست کتاب

۱۹۹- دعای زکریا ÷

۱۹۹- دعای زکریا ÷

از جمله دعاهای [نقل شده‌ی] پیامبران در قرآن دعایی است که در سرگذشت پیامبرخدا زکریا÷آمده است زکریا÷به درگاه پروردگارش دعا کرد و از او خواست که فرزندی نیکوکار و شایسته به او ارزانی دارد که در علم و نبوت و اجرای دین وارث او باشد، زکریا÷پیش‌تر صاحب فرزندی نشده بود و همسرش نیز عقیم و نازا بود و خود نیز پا به سن نهاده بود اما چون نسبت به کمال قدرت پروردگار آگاهی داشت و این‌که چون خدا چیزی را اراده نماید به طور حتم رخ خواهد داد این دعا را نمود هر چند اسباب عادی و ظاهری آن فراهم نشده باشد چرا که این خود خداوند است که خالق اسباب و مسببات است و کلید و گنجینه هر چیزی در دست اوست.

خداوند می‌فرماید:

﴿كٓهيعٓصٓ ١ ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ ٢ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا ٣ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا ٤ وَإِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا ٥ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَۖ وَٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا ٦[مریم: ۱-۶].

«کاف.ها.یا.عین.صاد. [این] یادی است از مرحمت پروردگارت نسبت به بنده خود زکریا. در آن هنگام که پروردگارش را پنهانی ندا داد. گفت: پروردگارا! استخوان‌های من سستی گرفته است، و سرم از پیری سفید گشته است، پروردگارا! من هرگز در دعاهایی که کرده‌ام [از درگاه کرم تو] محروم و ناامید بازنگشته‌ام؛ من از بستگانم بعد از خود بیمناکم و همسرم هم از اول نازا بوده است؛ پس از جانب خویش جانشینی به من ببخش. که از من میراث برد و [نیز] میراث بر آل یعقوب باشد. و پروردگارا، او را پسندیده قرار ده».

این دعای عظیمی را که زکریا÷بیان داشت بیان‌گر حالت، و میزان شور و شوق او، و کمال ادبش با پروردگار، و اعتماد کاملش به قدرت و رحمت او به طور ویژه نسبت به خود، و به دیگر بندگانش به طور عام است. این‌که می‌فرماید: ﴿ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ ٢یعنی: این یاد کرد مرحمت پروردگار نسبت به بنده‌اش زکریا است.

این‌که می‌فرماید: ﴿إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥندا در این‌جا به معنی دعا و درخواست و تمایل و تقاضا است.

این‌که می‌فرماید: ﴿نِدَآءً خَفِيّٗا ٣یعنی: به صورت پنهانی، و نه آشکارا. این‌که او را ستوده که دعایش نهانی بوده، گواه و شاهدی است بر آن‌که پوشیده داشتن دعا بهتر و بافضیلت‌تر از آشکارا بیان داشتن آن است.

این‌که می‌گوید: ﴿رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّيیعنی: استخوان‌هایم ضعیف شده و به خاطر پیری سست و نرم شده است. علامه محمد امین شنقیطی/می‌گوید: به این خاطر زکریا÷از ضعیف شدن استخوان‌ها نام برده که آنها پایه‌های بدن بوده، و دوام و قوام بدن بسته به آنهاست. استخوان اصل بنای وجود اوست، وقتی که ضعیف گردند نشانه آن است که تمام بدن ضعیف گشته است، چرا که مستحکم‌ترین و سخت‌ترین بخش بدن استخوان ‌است ضعیف شدن آن به طریق اولی ضعیف شدن دیگر بخش‌های بدن را در پی خواهد داشت» [۱۲۶].

این‌که می‌گوید: ﴿وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗایعنی: ‌موی سفید در سرم گسترش یافته است، زیرا موی سفید دلیل ناتوانی و پیری است و پیام‌آور مرگ و هشداردهنده آن است.

حافظ ابن کثیر/می‌گوید: «مقصود از این سخن اطلاع‌رسانی درباره ضعف و پیری و [بیان] دلایل آشکار و پنهان آن است» [۱۲۷]او با این سخنان پروردگارش را نداد داد تا حال و روزش را بیان داشته و با اظهار نیازمندی به او، به خدا توسل جوید.

علامه ابن سعدی/می‌گوید: «زکریا از ضعف و ناتوانی‌اش به خدا متوسل شد، و این از بهترین وسیله‌ها برای تضرع و زاری به درگاه خداوند می‌باشد، چون اظهار ضعف و متوسل شدن به ناتوانی بر این دلالت می‌نماید که بنده از حرکت و قدرت خود تبری می‌جوید و به قدرت الهی دل بسته است» [۱۲۸].

این‌که می‌گوید: ﴿وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا ٤یعنی: در مناجات با تو [هرگز] بی‌بهره نبوده‌‌ام، چرا که تو دعایم را بی‌نتیجه نمی‌گذاری بلکه آن را جواب می‌دهی و نیازم را برآورده می‌سازی، این توسل جستن به خدا براساس پذیرش دیگر دعاهای او و احسانی‌ است که به او نموده است، در حالی که از خدا می‌خواهد بر همان شیوه‌ که او را بدان عادت داده و نیازهایش را برآورده و آنچه را خواسته در اختیارش گذارده این بار نیز دعای او را بپذیرد و خواسته‌اش را اجابت کند [۱۲۹]. قاسمی/می‌گوید: «از این آیات می‌توان به آداب دعا و آنچه انجامش پسندیده و نیکوست پی برد، از جمله آنها:

۱- دعا به صورت نهان و پوشیده، چرا که می‌گوید: «خفیاً».

۲- فروتنی نمودن و اظهار فرومایگی و نیازمندی و ضعف به هنگام دعا، چرا که می‌گوید: ﴿وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا،

۳- توسل جستن به خداوند به واسطه نعمت‌ها و عطایای نیکویش، چرا که می‌گوید: ﴿وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا ٤ [۱۳۰].

این‌که می‌گوید: ﴿وَإِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِيیعنی: و همانا من می‌ترسم کسانی که بعد از مرگ من سرپرستی بنی‌اسرائیل را به عهده می‌گیرند، دینت را برپا ندارند و بندگانت را به سوی تو دعوت نکنند، این سخن بیان‌گر شفقت، خیرخواهی و تمایل او به برپایی دین، و ترس از این بود که دین ضایع شود.

این‌که می‌گوید: ﴿وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗایعنی:‌ اصلاً همسرم بچه‌دار نمی‌شود و از زمان جوانیش تا حال بچه‌ای به دنیا نیاورده است.

این‌که می‌گوید: ﴿فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا ٥یعنی: ‌فرزندی نیکوکار و یاری‌گر. شیخ ابن سعدی می‌گوید: «منظور از این جانشینی، جانشینی و وارث شدن در دین و گرفتن میراث نبوت و علم و عمل است، بنابراین گفت: ﴿يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَۖ» [۱۳۱]ارث بیان شده در این‌جا همان ارث علم و نبوت و دعوت کردن به سوی خدا است، و نه ارث مال.

این‌که می‌گوید: ﴿وَٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا ٦یعنی: این فرزندی را که به من ارزانی می‌داری در دین و اخلاق و افعال پسندیده گردان که هم تو از او راضی و خشنود باشی و هم بندگانت او را بپسندند و دوست بدارند.

علامه ابن سعدی/می‌گوید: «خلاصه این‌که از خدا خواست تا به او پسری صالح و نیکوکار بدهد تا پس از مرگش جانشین وی و پیامبری پسندیده نزد خدا و خلق خدا باشد و این نوع فرزند بهترین فرزند است، و از جمله رحمت‌های الهی نسبت به بنده این است که خداوند فرزندی شایسته به او عطا کند که دارای همه‌ی خوبی‌های اخلاقی و عادت‌های پسندیده باشد» [۱۳۲]. و از جمله آیاتی که مشتمل بر بیان دعای زکریا ÷است این سخن خداوند است که می‌فرماید:

﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةٗ طَيِّبَةًۖ إِنَّكَ سَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٨ [آل عمران: ۳۸].

«آن‌گاه بود که زکریا از پروردگارش [حاجت] خواست. گفت: پروردگارا، از نزد خویش نسلی پاک به من ببخش. به راستی [که] تو شنوای دعایی».

و یا می‌فرماید:

﴿وَزَكَرِيَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ ٨٩[الأنبیاء: ۸۹].

«و زکریا را [یاد کن] بدان‌گاه که پروردگار خود را به فریاد خواند [و گفت:] پروردگارا! مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثانی».

خداوند بیان داشته که دعای پیامبرش زکریا را پذیرفته است و همسرش را که نازا بوده، بچه‌زا گردانیده است و فرزند پسر نیکوکاری به او اعطا کرده و نامش را یحیی نهاده است و او را پیامبری از پیامبران خدا قرار داده است.

خداوند می‌فرماید:

﴿فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَوَهَبۡنَا لَهُۥ يَحۡيَىٰ وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ ٩٠[الأنبیاء: ۹۰].

«ما دعای او را برآورده ساختیم و یحیی را بدو بخشیدیم، و [برای حصول این مقصود] همسر [نازای] او را برایش بایسته [و در خور زاد و ولد] کردیم، آنان در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سرعت می‌گرفتند، و در حالی که چیزی می‌خواستند یا از چیزی می‌ترسیدند ما را به فریاد می‌خواندند، و همواره خاشع و خاضع ما بودند».

و یا می‌فرماید:

﴿يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ يَحۡيَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِيّٗا ٧[مریم: ۷].

«[گفتیم:] ای زکریا، ما تو را به کودکی نوید می‌دهیم که نامش «یحیی» است [که] پیش از این برایش همنامی قرار نداده‌ایم».

و یا می‌فرماید:

﴿فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ يُصَلِّي فِي ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحۡيَىٰ مُصَدِّقَۢا بِكَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَيِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِيّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٣٩[آل عمران: ۳۹].

«پس [خداوند دعای او را پذیرفت و] در حالی که در عبادتگاه به نیایش ایستاده بود، فرشتگان او را ندا در دادند که خداوند تو را به یحیی مژده می‌دهد، و او تصدیق‌کننده کلمه خدا (یعنی عیسی) و پیشوا و برکنار از هوس‌های سرکش، پیغمبری از [تبار] صالحان خواهد بود».

حافظ ابن کثیر/می‌گوید: «خداوند به پیامبرشجدستور داده تا جریان زکریا و فرزند بخشیدن خدا به او در سنین پیری و در حالی که همسرش چه در جوانی و چه در پیری عقیم و نازا بوده است را برای مردم بازگو کند تا هیچ‌کس از لطف و احسان و رحمت و بخشندگی خداوند تبارک و تعالی مأیوس و ناامید نگردد» [۱۳۳].

[۱۲۶] أضواء‌البیان (۴/۲۰۴) [۱۲۷] تفسیر ابن‌‌کثیر (۵/۲۰۶) [۱۲۸] تفسیر ابن‌سعدی (ص: ۵۶۹) [۱۲۹] بنگر به بدائع الفوائد اثر ابن‌قیم (۳/۵۰۴) [۱۳۰] محاسن‌التأویل (۱۱/۴۱۲۷) [۱۳۱] تفسیر ابن‌‌سعدی (ص: ۵۶۹) [۱۳۲] تفسیر ابن‌سعدی (ص: ۵۷۰-۵۶۹) [۱۳۳] البدایة والنهایة (۲/۳۹۵)