۲۲۴- احادیث پناه جستن (۵)
۷- از عائشه لروایت شده که رسول اللهج[به هنگام دعا] میفرمودند: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُبِكَ مِنَ الْكَسَلِ، وَالْهَرَمِ، وَالْمَأْثَمِ، وَالْمَغْرَمِ، وَمِنْ فِتْنَة الْقَبْرِ، وَعَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَة النَّارِ، وَعَذَابِ النَّارِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَة الْغَنِيَ، وَأَعُوذُبِكَ مِنْ فِتْنَة الْفَقْرِ، وَأَعُوذُبِكَ مِنْ فِتْنَة الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ، اَللَّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّی خَطَايَایِ بِمَاءِ الثَّلْجِ وَالْبَرَدِ، وَنَقِّ قَلْبِي مِنَ الْخَطَايَا كَمَا نَقَّیْتَ الثَّوْبَ الأَبْيَضَ مِنَ الدَّنَسِ، وَبَاعِدْ بَیْنِي وَبَیْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ: خدایا، از تنبلی و فرتوتی و گناه و بدهی، و از فتنه قبر، و عذاب قبر، و از فتنه آتش [دوزخ]، و عذاب آتش [دوزخ]، و از شر فتنه ثروتمندی به تو پناه میآورم، و از فتنه فقر و ناداری به تو پناه میآورم، و از فتنه مسیح دجال به تو پناه میآورم، خدایا، گناهانام را با آب برف و تگرگ از من بشوی و چنانکه لباس سفید را از چرک پاک کردی، دلام را از گناهان پاک گردان و چنان که میان مشرق و مغرب دوری انداختهای، میان من و گناهانم دوری انداز» [۲۸۲].
این دعا مشتمل بر پناه بردن به خدا از یازده مسأله و دعا کردن درباره سه موضوع دیگر است. مسائلی که از آنها به خدا پناه برده شده عبارتند از:
۱- اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُبِكَ مِنَ الْكَسَلِ»خدایا از تنبلی به تو پناه میبرم، پیشتر در این باره سخن گفته شد.
۲- اینکه میگوید: «وَالْهَرَمِ»و فرتوتی، همچنین پیشتر در این باره سخن گفته شد.
۳- اینکه میگوید: «وَالْمَأْثَمِ»یعنی: از آنچه موجب درافتادن در گناه میشود به تو پناه میآورم.
۴- اینکه میگوید: «وَالْمَغْرَمِ»یعنی: آنچه موجب ضرر و زیان و تاوان میشود یعنی: آدمی ملزم به پرداخت آن میشود حال یا به سبب گناهی یا معاملهای و یا چیزی شبیه اینها که همان بدهی است که باید پرداخت کند. در حدیث آمده که به پیامبرجگفته شد: یا رسول اللهجچرا شما از اینکه بدهکار شوید زیاد به خدا پناه میبرید؟ فرمودج: «زیرا انسان بدهکار، دروغ میگوید، و خلف وعده میکند» [۲۸۳].
گناه و بدهکاری بیانگر اشاره به حق الله و حق آدمی هستند. گناه اشاره به حق الله، و بدهکاری اشاره به حقالناس است.
۵- اینکه میگوید: «وَمِنْ فِتْنَة الْقَبْرِ»از فتنه قبر به تو پناه میآورم، منظور سؤال دو فرشته در قبر است.
۶- اینکه میگوید: «وَعَذَابِ الْقَبْرِ»پیشتر در موردش سخن گفته شد.
۷- اینکه میگوید: «وَمِنْ فِتْنَة النَّارِ»از فتنه آتش دوزخ به تو پناه میآورم، منظور سؤال نگهبانان دوزخ است که از سر سرزنش و نکوهش از دوزخیان میپرسند و اشاره به این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿كُلَّمَآ أُلۡقِيَ فِيهَا فَوۡجٞ سَأَلَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ نَذِيرٞ ٨﴾[الملک: ۸].
«هرگاه گروهی در آن افکنده میشوند. نگهبانانش از آنان میپرسند: آیا هشداردهندهای به سوی شما نیامد؟»
۸- اینکه میگوید: «وَعَذَابِ النَّارِ»پیشتر در موردش سخن گفته شد.
۹- اینکه میگوید: «وَمِنْ شَرِّ فِتْنَة الْغَنِيَ»از شر فتنه ثروتمندی به تو پناه میآورم، معنایش این است که از شر تکبر و سرمستی و خسیسی که به سبب این ثروتمندی پدید میآید و اینکه میبایستی زکات و صدقات از آن پرداخت گردد اما [گاه] فرد ثروتمند آن را رعایت نمیکند به تو پناه میآورم.
۱۰- اینکه میگوید: «وَأَعُوذُبِكَ مِنْ فِتْنَة الْفَقْرِ»و از فتنه ناداری و فقر به تو پناه میآورم، منظور از آن تنگدستی شدیدی است که خیری به همراه ندارد و موجب پارسایی نمیشود بلکه چنین فقیری گرفتار چیزهایی میشود که شایسته دیندار و جوانمرد نیست که بدان گرفتار گردد و به خاطر نیازش دیگر ابائی از آن ندارد که دچار چه کار حرامی میگردد و در چه وضعیتی گیر افتاده، و گفته شده: منظور از فتنه فقر عصبانیت و دلسردی و یأسی است که دامنگیر شخصی میشود که تحمل چنان حالتی را نداشته و همچنین ایمان محکمی ندارد که او را از عصبانیت و یأس بازدارد. و گفته شده: منظور از فقر: فقر ذاتی و درونی است که اگر همه دنیا هم از آن او گردد باز هم فقیر است.
نووی/میگوید: «پناه جستن رسول اللهجاز فتنهی ثروتمندی و فتنهی فقر بدین خاطر است که در فقر ترس از عصبانی شدن و کمتحملی و درگیر شدن به حرام یا شبهه به خاطر نیاز وجود دارد و در ثروتمندی ترس از تکبر و فخرفروشی و خست یا خرج کردن آن در راه اسراف و باطل یا انجام کارهایی است که مایهی مباهات است» [۲۸۴].
۱۱- اینکه میگوید: «وَأَعُوذُبِكَ مِنْ فِتْنَة الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ»و از فتنه مسیح دجال به تو پناه میآورم به این خاطر است که این فتنه بزرگترین فتنه موجود در دنیاست، همچنان که در حدیث ابیامامه سآمده که گفت: پیامبرجبرای ما خطبه خواند... و حدیث را بیان داشت که در آن آمده: «از زمانی که خداوند نسل آدم را آفریده در زمین فتنهای بزرگتر از فتنه دجال نبوده است» [۲۸۵].
شوکانی/میگوید: «منظور از فتنه مسیح دجال کارهایی است که توسط او صورت میگیرد و افراد ضعیفالایمان به واسطه آن گمراه میشوند همچنان که احادیثی که دربرگیرنده سخن درباره او و ظهورش، و اموری که توسط او برای مردم صورت میگیرد است این مطلب را در خود جای دادهاند» [۲۸۶].
اما سه موضوعی که رسول اللهجدر این حدیث درباره آنها به درگاه خدا دعا کرده عبارتند از:
۱- اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّی خَطَايَایِ بِمَاءِ الثَّلْجِ وَالْبَرَدِ»خدایا گناهانام را با آب برف و تگرگ از من بشوی.
ابن قیم/میگوید: «در این حدیث بخشی از دانش وجود دارد: همانا هر دردی با ضد آن مداوا میگردد بیشک در گناهان حرارت و سوزندگی وجود دارد و آنچه متضاد آن است برف و تگرگ و آب سرد است، نباید اینگونه برداشت کرد که: آب داغ در از بین بردن چرک و کثافت کاراتر است چرا که آب سرد به نوبهی خود سبب سخت و سفت شدن جسم و تقویت آن میشود حالتی که در آب گرم وجود ندارد، و گناهان سبب پدید آمدن دو اثر میشوند: ۱- ناپاک شدن و ۲- سستی و بیحالی، آنچه موردنظر است مداوای آن با چیزی است که قلب را پاک کرده و آن را سرحال میآورد پس نام بردن از آب سرد و برف و تگرگ اشاره به این دو موضوع است» [۲۸۷].
۲- اینکه میگوید: «وَنَقِّ قَلْبِي مِنَ الْخَطَايَا كَمَا نَقَّیْتَ الثَّوْبَ الأَبْيَضَ مِنَ الدَّنَسِ»و چنان که لباس سفید را از چرک پاک کردی، دلام را از گناهان پاک گردان. پاکی قلبش را از گناهان به پاکی لباس سفید از چرک تشبیه کرده است چرا که برخلاف دیگر رنگها از بین رفتن چرک از روی لباس سفید واضحتر و مشخصتر است چرا که در رنگهای دیگر این احتمال وجود دارد که اثر چرک بعد از شستوشو باقی مانده و به خاطر عواملی آشکار نگردد، برخلاف رنگ سفید که کمترین لکهای در آن آشکار میگردد، و هدف از این تشبیه آن است که خداوند قلبش را از گناهان، پاک و پاکیزه گرداند همچنان که لباس سفید پاک شده از چرک هیچ اثری برآن باقی نمیماند.
۳- اینکه میگوید: «وَبَاعِدْ بَیْنِي وَبَیْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ»و چنان که میان مشرق و مغرب دوری انداختهای، میان من و گناهانم دوری انداز. منظور از دوری انداختن در اینجا: محو پیامدهایی است که از ارتکاب گناهان رخ میدهد و عدم مؤاخذه به خاطر آنها، و مصون داشتن از آنچه بدان گرفتار و درگیر نشده است، میباشد. و اینها نیز به خاطر مبالغه در دور کردنشان به دوری میان مشرق و مغرب تشبیه شدهاند، چرا که در امور قابل مشاهده چیزی دورتر از مشرق و مغرب دیده نمیشود و برخورد مشرق و مغرب با هم امری محال و ناممکن است گویی منظورش آن است که به تمامی میان او و گناهان و پیامدهای آن فاصله افتد. کرمانی میگوید: «این احتمال وجود دارد که در این دعاهای سهگانه اشارهای به زمانهای سهگانه باشد، دورگرداندن برای آینده، پاک شدن برای زمان حال، و شستن برای گذشته» [۲۸۸].
[۲۸۲] بخاری (۶۳۶۸)، و مسلم (۵۸۹) [۲۸۳] بخاری (۸۳۲)، و مسلم (۵۸۹) به نقل از عائشهل. [۲۸۴] شرح صحیح مسلم (۱۷/۲۸) [۲۸۵] ابن ماجه (۴۰۷۷) این حدیث را روایت کرده و آلبانی/در «ضعیف سنن ابنماجه» (۸۱۴) آن را ضعیف دانسته است. [۲۸۶] تحفهالذاکرین (ص: ۱۴۴) [۲۸۷] زادالمعاد (۴/۲۹۳) [۲۸۸] فتحالباری (۲/۲۳۰)