۲۰۳- دعای پیامبرمان محمدج(۴)
۱۱- از جمله آیاتی که خداوند در آن به پیامبرش محمدجدستور به دعا داده این آیه است که میفرماید:
﴿وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّٰحِمِينَ ١١٨﴾[المؤمنون: ۱۱۸].
«بگو: پروردگارا! [گناهانم را] ببخشای و [به من] مرحمت فرمای، چرا که تو بهترین مهربانانی».
حافظ ابن کثیر میگوید: «این راهنمایی و نشان دادن از سوی خدا به این دعا است» [۱۶۲].
این دعایی است که دربرگیرندهی طلب بخشش و رحمت از پروردگار بخشنده و مهربان است. اینکه میگوید: ﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ﴾یعنی پروردگارا ببخشای و بیامرز.
حافظ ابن کثیر میگوید: « غفر به طور مطلق یعنی: محو گناهان و پوشیدن آن از دیدگان مردم» [۱۶۳].
ابن جریرطبری میگوید: «و بگو -ای محمد-: پروردگارا گناهانم را با چشمپوشیات از آنها بر من ببخشای» [۱۶۴].
اینکه میگوید: ﴿وَٱرۡحَمۡ﴾طلب رحمت مینماید.
حافظ ابن کثیر میگوید: «طلب رحمت در اینجا به این معناست که: او را در سخنان و کارهایش موفق و مؤید گرداند» [۱۶۵].
ابن سعدی میگوید: «و بر ما رحم بفرما و با رحمت خویش ما را به هر چیز خوبی برسان» [۱۶۶].
اینکه میگوید: ﴿وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّٰحِمِينَ ١١٨﴾یعنی:و تو -ای پروردگارم- بهترین کسی هستی که به بندهاش رحم میکند، و توبهاش را میپذیرد، و گناهش را میبخشد، و او را مجازات نمیکند، و او را به هر خیر و خوبیای میرساند، پس خداوند از هرکس نسبت به بندهاش مهربانتر است، و خداوند نسبت به بندهاش از مادر نسبت به فرزندش مهربانتر میباشد، و از خود بنده برای وی مهربانتر است.
این دعا با این جمله پایان یافته، آن هم به خاطر توسل به کمال رحمت خدا و کثرت و عمومیت این رحمت، این جمله متناسب با طلب بخشش و رحمت است، و از محبوبترین ابزارها نزد خداوند میباشد چرا که عبارتست از تعریف و تمجید خداوند با نامهای نیکو و صفات پسندیدهای که لایق و سزاوار خداوند است.
این دعای مبارک نمونههای مشابه متعددی در سنت نبوی دارد که پیامبرجدر آن طلب بخشش و رحمت نموده است و این خود نشاندهنده استجابت فرمان خدا به تمام و کمال از سوی پیامبرجاست از جمله در صحیح بخاری و مسلم [۱۶۷]از ابوبکر صدیقسروایت شده است که او [ابوبکر س]به پیامبرخداجگفت: ای پیامبر خداجدعایی به من بیاموز که آن را در نمازم بگویم و ایشان فرمود: بگو: «اَللَّهُمَّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِي ظُلْماً كَثِيراً، وَلاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ، فَاغْفِرْلِي مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِكَ، وَارْحَمْنِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ: خدایا من بر خودم ستم فراوان کردهام و کسی جز تو گناهان را نمیآمرزد، پس به لطف و بخشندگی خودت مرا بیامرز و بر من رحم کن که بیگمان تو بسیار بخشایشگر و مهربان هستی».
۱۲- از جمله آیاتی که خداوند در آن به پیامبرش محمدجدستور به دعا داده این آیه است که میفرماید:
﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾[النصر: ۳].
«پروردگار خود را سپاس و ستایش کن، و از او آمرزش بخواه. خدا بسیار توبهپذیر است».
این دستوری از سوی خداوند متعال به پیامبرشجاست که پروردگارش را سپاس و ستایش کرده و از او طلب بخشش نماید. این دستور بعد از بشارت به پیامبرجدرخصوص یاری خدا و فتح مکه و ورود دستهدستهی مردم به دین خدا آمده است به همین خاطر گروهی از صحابه شچنین دریافتهاند که به پیامبرجدستور به سپاس و ستایش و طلب بخشش خداوند شده تا به این شکل شکر خدای را به خاطر این نعماتی که بدان بشارت داده شده به جای آورد، همچنین تعدادی از صحابه -مانند عمر و ابن عباس ش- چنین برداشت کردهاند که آمدن یاری خدا و فتح مکه و ورود دستهدسته مردم به درون دین خدا نشانهای بر نزدیک بودن فرارسیدن اجل رسول اللهجو پایان عمر ایشان است، و خداوند ایشان را به سپاس و ستایش خود و طلب بخشش از او دستور داده تا عمرش با این اعمال پایان پذیرد و آماده لقای پروردگارش گردد و با کاملترین و تمامترین احوالش به نزد او برسد.
بعد از نزول این سوره پیامبرجبسیار به سپاس و ستایش خداوند و طلب بخشش از او میپرداخت همچنان که در حدیث از ام المؤمنین عائشه لروایت است که گفت: «رسول خداج[این دعا را] بسیار میخواندند: «سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ: خدا را به پاکی همراه با ستایش یاد میکنم، از خداوند طلب آمرزش مینمایم و به سویش بازمیگردم». عائشه لمیگوید: من گفتم: یا رسول الله! شما را میبینم که: «سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ»را بسیار میخوانید عائشه میگوید: پیامبرجفرمود: «پروردگارم به من خبر داد که به زودی در امت خویش نشانهای را خواهم دید و چون این نشانه را دیدم باید: «سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ»را بسیار بخوانم و در حقیقت من این نشانه را دیدهام:
﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ ١﴾.
یعنی فتح مکه
﴿وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا ٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾ [النصر: ۲-۳] [۱۶۸].
و در روایتی دیگر از عائشه لنقل است که: «پیامبرخداجدر رکوع و سجودش فراوان میگفت: «سُبْحَانَكَ اَللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِكَ، اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِي: خدایا ای پروردگار ما! تو پاکی، تو را میستایم. خدایا! مرا بیامرز!» پیامبرج[با خواندن این دعا در رکوع و سجده] قرآن را [در زندگی خود] عملی میکرد» [۱۶۹]اینکه عائشه لمیگوید: پیامبرجقرآن را [در زندگی خود] عملی میکرد یعنی: آنچه را خدا در قرآن به او دستور داده بود انجام میداد و عملی میکرد و منظورش این سخن خداوند بود که میفرماید:
﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾[النصر: ۳].
«پس پروردگارت را به پاکی بستای، و از او آمرزش بخواه، چه او فراوان توبهپذیر است».
این مجموعه آیات قرآنی پیشین که بیان شد تعدادی از دعاهای مبارکی بود که خداوند به پیامبرش محمدجدستور داده بود تا با آنها پروردگارش را به دعا خوانده و با او به راز و نیاز پرداخته و او را سپاس و ستایش نموده و مصالح دین و دنیا و آخرت را از او طلب نماید.
پیامبرجنیز دستورات پروردگارش را اطاعت کرده و به اندرزها و توجیهاتش به گونهای که خداوند خود دوست دارد و میپسندد، عمل مینمود. پیامبرجبیش از هرکس دعا نموده و زیباتر از هر کسی خدا را سپاس و ستایش مینمود و از همگان به خداوند مشتاقتر بود، و در خوشی و ناخوشی بیش از همه از خدا میترسید، بلکه حتی ایشان در دعا به درگاه الهی و ستایش نیکوی او با کلماتی جامع از همه پیامبران و فرستادگان پیشی جسته بود.
ایشانجهیچ خلق و خوی نیکو و منش و رفتار زیبا و پسندیدهای نمانده بود مگر آنکه آن را از خداوند میطلبید، و هیچ خلق و خوی بد و منش و رفتار ناپسندیدهای نمانده بود مگر آنکه از آن به خدا پناه میبرد آن هم چه به صورت اجمالی و چه به صورت تفصیلی، او این کار را به کمک کلماتی جامع و کمال فروتنی و خضوع و تواضع کامل که خداوند به او ارزانی داشته بود انجام میداد.
راه و روش پیامبرجکاملترین و درخشانترین راه و روش، و خطمشی ایشانجتمام و کمالترین و درخورترین خطمشی است، درود و سلام و برکات خداوند بر او باد، خداوند پیروی نیکو از خطمشی ایشان و تقلید و دنبالهروی او را روزیمان گرداند.
[۱۶۲] تفسیر ابنکثیر(۵/۴۹۵) [۱۶۳] تفسیر ابنکثیر (۵/۴۹۵) [۱۶۴] تفسیر طبری (۱۷/۱۳۵) [۱۶۵] تفسیر ابنکثیر (۵/۴۹۵) [۱۶۶] تفسیر ابنسعدی (ص: ۶۵۶) [۱۶۷] بخاری شماره (۸۳۴)، و مسلم شماره (۲۷۰۵) [۱۶۸] مسلم [۲۲۰- (۴۸۴)] [۱۶۹] بخاری شماره (۸۱۷)، و مسلم شماره (۴۸۴)