فقه ذکر و دعا - جلد چهارم

فهرست کتاب

۱۹۵- دعای موسی÷(۱)

۱۹۵- دعای موسی÷(۱)

خداوند متعال سرگذشت پیامبرش موسی÷را در آیات بسیاری از کتاب ارجمندش به شیوه‌های گوناگون بیان داشته است. در میان سرگذشت‌های بیان شده در قرآن سرگذشتی طولانی‌تر از سرگذشت او، و صحنه‌ها و عبرت‌هایی بیش از صحنه‌ها و عبرت‌های سرگذشت او وجود ندارد، چرا که او ÷درگیر مبارزه با بزرگ‌ترین مستبدی شد که تاریخ به خود دیده بود: فرعون و لشکریانش؛ هم‌چنین درگیر لجوج‌ترین قومی شد که مردم آنها را شناخته‌اند، [یعنی] بنی‌اسرائیل؛ در نتیجه وظیفه‌ی موسی÷از مهم‌ترین وظایف و رسالتش از بارزترین رسالت‌ها بود.

سرگذشت موسی÷در قرآن ‌کریم مشتمل بر صحنه‌های متعددی است که موسی÷در آن‌ها با دعاهای عظیمی خداوند را به فریاد خوانده است، دعاهایی که نشان‌دهنده‌ی کمال فروتنی و فرمانبرداری و عبودیت تمام و کمال او در برابر الله متعال پروردگار جهانیان است، و گواه بر جایگاه و منزلت و مقام والای او نزد پروردگارش است. از جمله دعاهای موسی÷، دعایی است که در این سخن خداوند آمده است:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي فَٱغۡفِرۡ لِي فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ١٦[القصص: ۱۶].

«گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم، مرا بیامرز. آن‌گاه [خداوند] او را آمرزید. حقا که او آمرزنده مهربان است».

این دعا را موسی÷به عنوان طلب آمرزش و مغفرت و توبه به درگاه پروردگارش بیان داشت، چرا که او از روی خطا و بی‌آن‌که قصد کشتن مردی قبطی را داشته باشد او را کشته بود. او می‌خواست مردی بنی‌اسرائیلی از طایفه‏ی او را که از او در رویاروی با این فرد قبطی درخواست یاری کرده بود یاری دهد. موسی مشتی به آن مرد قبطی زد، بر اثر شدت ضربه‌ی موسی÷آن شخص کشته شد. موسی÷این کار را به تقدیر نسبت نداد تا به این شکل برای آن عذر آورده باشد بلکه به توبه و طلب آمرزش روی آورد چرا که او سبب چنین اتفاقی بود. و این مفهوم سخنی است که از قتاده/در تفسیر این سخن خداوند ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِينقل شده که گفت: «پیامبرخدا موسی÷دانست که راه خروج از این حادثه چیست لذا بدان روی آورد و بار مسئولیت را بر عهده پروردگارش نینداخت» [۹۹].

علامه ابن سعدی/به بیان درس‌های آموزنده‌ی اخلاقی از این سرگذشت پرداخته و می‌گوید: «کشتن کافری که با او پیمان حفظ جانش بسته شده است یا به صورت یک سنت دیرینه جانش در نزد تو در امان مانده است جایز نیست، زیرا موسی÷وقتی که آن قبطی را کشت پشیمان شد و از خداوند خواست او را بیامرزد و توبه کرد» هم‌چنین به بیان یکی دیگر از درس‌های آموزنده‌ی آن پرداخته و می‌گوید: «کسی که مردمان را به ناحق می‌کشد از زمره‌ی ستمگران تباه‌پیشه در زمین محسوب می‌گردد اگرچه هدفش از این کار صرفا ترساندن باشد و اگرچه گمان کند که او مصلح است مگر این‌که شریعت قتل چنین اشخاصی را جایز بشمارد» [۱۰۰]. با این سخن استواری که علامه ابن سعدی/بیان داشته غلط بودن رفتار برخی از افراطی‌ها و تندروها که ایجاد رعب و وحشت و ترساندن مؤمنین و دیگر شهروندان، و کشتن مسلمانان و دیگر مردمی که خواهان امان و حمایت هستند را به پندار خود به عنوان راه اصلاح [جامعه]، نشان می‌دهند. اینان به پندار خود راه اصلاح جامعه را برگزیده‏اند اما در حقیقت جزو ستمگران و مفسدین روی زمین‌اند.

یکی دیگر از دعاهایی که موسی÷بیان داشت هنگامی بود که باخبر شد قبطی‌ها به رایزنی پرداخته‌اند تا به خاطر قتل قبطی از او انتقام بگیرند. موسی با شنیدن این خبر از شهر گریخت و در همین حال پروردگارش را ندا داده و فراخواند، ‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا يَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٢١ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ ٢٢[القصص: ۲۱-۲۲].

«پس بیمناک [و] در حالی که [به هر سو] می‌نگریست از آنجا بیرون شد. گفت: پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش (۲۱) و هنگامی که به شهر مدین روی نهاد، گفت: از پروردگارم امیدوارم که مرا به راه راست هدایت کند».

این‌که می‌گوید: ﴿رَبِّ نَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٢١«پروردگارا! مرا از گروه ستمکار نجات بده». دعایی برای رهایی یافتن از فرعون و قومش است، کسانی که به رایزنی درخصوص قتل او پرداخته‌اند. موسی÷آنان را ستمکار نامید چرا که او از گناهش و کاری که از روی خشم کرده بود -بدون این‌که قصد کشتن را داشته باشد- توبه کرد. پس این‌که او را تهدید به قتل کردند از سر ستم و جسارت بود، [چرا که موسی نیت پلیدی نداشت]. و گفته شده: موسی÷به این خاطر آنان را ستمکار نامید که آنان به خاطر کفرورزی‌شان به خداوند متعال به خود ستم روا داشته‌اند. این‌که می‌گوید: ﴿عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ ٢٢«امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت نماید»پ. دعایی برای یافتن راه راست و کوتاهی است که او را به شهری که موردنظرش بود -یعنی مدین- و به هر خیری در دنیا و آخرت برساند.

همانا خداوند دعایش را پذیرفت و آنچه را خواسته بود به او ارزانی داشت،‌ ابن کثیر/می‌گوید: «خداوند خواسته‌اش را برآورد و او را به راه راست در دنیا و آخرت رهنمون شد او را راهنما و مرشد، و هدایت شده قرار داد» [۱۰۱].

علامه ابن سعدی در این موقعیت اشاره می‌کند به این‌که در این دعا نکته ظریفی وجود دارد و آن این‌که شخصی محقق به هنگام نیاز به علم یا سخن درباره آن وقتی که نتوانست میان دو سخن یا نظر ترجیح دهد و یکی را برگزیند از پروردگارش طلب راهنمایی می‌کند و از خدا می‌خواهد که او را به رأی و سخن صحیح هدایت کند آن هم بعد از آن‌که قلباً حق را مدنظر داشت و به جست‌وجوی آن پرداخت، بی‌شک خداوند در این حال او را ناکام نمی‌گذارد و هم‌چنان که وقتی موسی÷قصد رفتن به مدین را نمود و راهی که به سمت آن می‌ر‌فت را نمی‌دانست خداوند او را راهنمایی کرد. موسی گفت: ﴿عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ ٢٢«امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند». و خداوند نیز او را هدایت کرده و آنچه را امید داشت و آرزویش را نمود بدو عطا کرد [۱۰۲].

از دیگر دعاهای موسی÷این‌که وقتی گرفتار رنج و مشقت سفر گشت و بسیار گرسنه شد و در عین حال غذایی به همراه نداشت که بخورد در این‌جا بود که از پروردگارش طلب رزق و روزی کرد و گفت:

﴿رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِيرٞ ٢٤[القصص: ۲۴].

«پروردگارا، من به هر خیری که بر من بفرستی [سخت] نیازمندم».

مفسرین بر این مطلب متفق‌القولند که در این دعا موسی÷به خاطر گرسنگی شدید از خداوند طلب چیزی خوراکی نمود و این دعا بیان‌گر وصف‌الحال او بود چرا که او نیازمند خیر (رزق و روزی) بود که پروردگارش بر او فرو فرستد و او با این دعا از خدا خواست که این خیر را بر او ارزانی دارد و این [بیان نیازمندی در هر موردی] از مهم‌ترین ابزار تقرب جستن به خداوند است.

شیخ ابن سعدی/می‌گوید: «بی‌شک هم‌چنان که خداوند دوست دارد دعا‌کننده با بیان نام‌ها و صفات خدا و بیان نعمت‌های عام و خاص، به او توسل جوید، هم‌چنان نیز دوست دارد که بنده با بیان عجز و ضعف و نیازمندی و ناتوانی‌اش در کسب منافع خود و دفع مضرات از خود به خداوند توسل جوید، هم‌چنان که موسی÷فرمود: «پروردگارا، من به هر خیری که بر من بفرستی [سخت] نیازمندم». چرا که این کار بیان‌گر اظهار تضرع و نیازمندی و احتیاج [مبرم] به خداوند است و این خود بیان حقیقت حال هر فرد و بنده‌ای است» [۱۰۳].

ملاحظه می‌شود که خواهان و درخواست‌کننده‌ گاه با ساختار طلب و گاه با ساختار خبر درخواستش را بیان می‌دارد و این یا به خاطر توصیف فقر و احتیاج و ناتوانی حال خودش است و یا به خاطر توصیف بی‌نیازی و کمال و بخشندگی و دهندگی کسی است که از او درخواست می‌کند و یا به خاطر توصیف حال هر دو: حال درخواست‌کننده و حال کسی که از او درخواست می‌شود.

موسی÷در این دعا به توصیف حال خود و بیان نیازمندی‌ و احتیاجش به پروردگار و مولایش پرداخت. این نحوه دعا کردن او موجب شد که پروردگار بر او خیر فرو فرستاده، و انعام و بخشش خود را بر او استمرار بخشد.

خداوند دعای او را پذیرفت و پیوسته بر او بخشش کرد و وی را عطای بزرگ بخشید و تا آن‌گاه که او را انتخاب کرده و به مقام فرستاده‌ای امین و پیامبری کریم برگزید در مدین در امنیت و عافیت و برخوردار از رزق و روزی و خیر باقی ماند. درود و سلام و برکات خداوند بر او و تمامی پیامبران الهی.

[۹۹] این مطلب را سیوطی در الدر المنثور (۶/۳۹۹) نقل کرده است. [۱۰۰] تیسیر اللطیف المنان (ص: ۱۳۱) [۱۰۱] تفسیر ابن‌کثیر (۶/۲۳۶) [۱۰۲] بنگر به:‌ تیسیر اللطیف المنان (ص: ۱۳۲-۱۳۱). [۱۰۳] تیسیر اللطیف المنان (ص: ۱۳۲)