۱۹۱- دعای شعیب ÷
از جمله دعاهای انبیاء علیهم السلام که در قرآن نقل گردیده دعایی است که خداوند در متن سرگذشت پیامبر خدا شعیب÷بیان داشته است؛ پیامبری که نمونهای والا در صبر بر اذیت و آزار، و تحمل در راه نشر دین خداوند، و دعوت به سوی صراط مستقیم او است. از جمله امور رخ داده میان او و قومش این است که خداوند برای ما نقل کرده و میفرماید:
﴿۞قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّكَ يَٰشُعَيۡبُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَكَ مِن قَرۡيَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ كُنَّا كَٰرِهِينَ ٨٨ قَدِ ٱفۡتَرَيۡنَا عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِي مِلَّتِكُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِيهَآ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ ٨٩﴾[الأعراف: ۸۸-۸۹].
«سرانی از قوم او که کبر ورزیدند، گفتند: ای شعیب [یا] قطعاً تو و کسانی را که با تو ایمان آورند از شهر خویش بیرون کنیم یا اینکه به آیین ما باز میگردید. گفت: آیا [باید بازگردیم] و هر چند [این بازگشت را] ناپسند داریم؟ (۸۸) اگر به آیین شما بازگردیم -پس از آن که خداوند ما را از آن نجات داد- بر خداوند دروغ بستهایم و هرگز ما را نسزد که به آن بازگردیم مگر آنکه خداوند، پروردگار ما بخواهد. پروردگارمان به دانش [خویش] بر همه چیز احاطه دارد. بر خداوند توکل کردهایم. پروردگارا، بین ما و قوممان به راستی داوری کن و تو بهترین داورانی».
حافظ ابن کثیر/میگوید: «در این آیات، خداوند از موضعگیری کفار در برابر پیامبر خدا شعیب÷و مؤمنینی که همراه او بودند خبر میدهد و اینکه کفار او و همراهانش را تهدید میکردند که آنها را از شهر بیرون میکنند و یا با زور به آیین خودشان بازمیگردانند، و ظاهر خطاب اگرچه به شعیب پیامبر است اما هدف پیروان او هستند که به آیین او بودهاند» [۷۲].
در اینجا تهدیدی آشکار و ترساندنی شدید از سوی کفار متوجه پیامبر خدا شعیب÷و مؤمنین همراه او میشود. تهدید به رانده شدن از سرزمینشان اگر به آیین کفر بازنگردند و به همین خاطر شعیب÷در جواب قومش گفت: ﴿أَوَلَوۡ كُنَّا كَٰرِهِينَ ٨٨﴾«حتی اگر [از آن] ناخشنود باشیم؟» همزه در اینجا همزهی استفهامی است، استفهامی از سر انکار و تعجب «یعنی: آیا علیرغم اینکه از دین و آیین باطلتان متنفر هستیم و آن را باطل میدانیم باز از شما پیروی نماییم؟! زیرا کسی به دین شما فراخوانده میشود که به آن علاقه داشته باشد، اما کسی که آشکارا مردم را از آن بازمیدارد و پیروان آن را تقبیح میکند چگونه به سوی آن فراخوانده میشود؟!» [۷۳]این عبارت گواهی است بر اینکه کسی که خداوند او را به سوی ایمان هدایت کرده و قلبش را با آن شاد گردانیده هیچگاه خدا را از خود نمیرنجاند و از او روی برنمیگرداند، چرا که راه هدایت و خوبیهای آن، و راه گمراهی و زشتیهای آن آشکارا نمایانند، و به همین خاطر فرمود:
﴿قَدِ ٱفۡتَرَيۡنَا عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِي مِلَّتِكُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ﴾[الأعراف: ۸۹].
«اگر ما به آیین شما درآییم بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده است، مسلما به خدا دروغ بستهایم».
امام طبری/میگوید: «شعیب÷گفت: اکنون که هدایت یافتهایم و خداوند ما را نجات داده است هرگز به آیین شما بازنمیگردیم که اگر چنین کنیم به خدا دروغ بسته و سخنان باطلی را به او نسبت دادهایم، ما اکنون خطاهای خود را و هدایت حقی را که بر آن استواریم آشکارا میبینیم» [۷۴]این سخن پیامبر خدا شعیب÷کفار را از دعوت او و مؤمنانی که به همراهش بودند به آیین خودشان مأیوس کرد و آشکارا به آنان بیان میدارد که کفر و شرکی را که آنان بدان دل بسته و پای بندند دروغی بس بزرگ بر خداوند است، و کسی که بندگی غیرخدا را مینماید و در ویژگیهای خداوند شریکی برایش قائل میشود بزرگترین دروغ و افترا را بر خدا می بندد بیشک معبود و پروردگاری جز خدا وجود نداشته و شریکی ندارد.
همچنان که سخن شعیب÷دربردارندهی نام بردن از لطف و احسان خداوند متعال بر او و کسانی است که به همراهش ایمان آوردند به خاطر اینکه از کفر و شرک نجات یافته و به سمت ایمان و اسلام و توحید هدایت شدند. بیشک خداوند بر هر کدام از بندگانش که بخواهد لطف کرده و منت نهاده و او را در هدایت یافتن به حق موفق میگرداند و هر کدام از بندگانش را که بخواهد رها کرده و فرو گذاشته، درنتیجه به بیراهه رفته و بر باطل مأوی میگزیند. این مفهوم را شعیب÷اینگونه مورد تاکید قرار میدهد و میگوید:
﴿وَمَا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِيهَآ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمًاۚ﴾ [الأعراف: ۸۹].
این جمله بیانگر نسبت دادن موضوع به مشیت الهی به خاطر تسلیم بودن در برابر اوست چرا که این خداوند است که علمش همهچیز را در بر گرفته است. آنچه را روی داده و آنچه را روی خواهد داد و آنچه را روی نداده و اینکه اگر روی میداد به چه شکلی میبود را میداند، و اینکه توفیق و هدایت آدمی به دست خداوند است چرا که [سرنوشت] هیچکس از اراده و مشیت و قضا و قدر او خارج نمیگردد.
سپس پیامبر خدا شعیب÷مجادله با کفار قومش را با بیان دعا و توکل بر خداوند متعال به پایان رسانده و میگوید:
﴿عَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ ٨٩﴾ [الأعراف: ۸۹].
امام طبری/میگوید: «شعیب گفت: در کار و ایمانمان بر خدا توکل نموده و از شر شما -ای قوم- بر خدا اعتماد کرده و به او پناه میبریم برای ما همین بس است که به او توکل کنیم» [۷۵].
خداوند در آیهای دیگر از پیامبرش شعیب÷نقل کرده که به قومش گفت:
﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنۡهُ رِزۡقًا حَسَنٗاۚ وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أُخَالِفَكُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰكُمۡ عَنۡهُۚ إِنۡ أُرِيدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ ٨٨﴾[هود: ۸۸].
«گفت: ای قوم من! اگر من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم و روزی خوبی به من عطا فرموده باشد، به من بگویید [آیا میتوانم برخلاف فرمان خدا رفتار کنم؟] من نمیخواهم شما را از چیزی بازدارم و خودم مرتکب آن شوم. من تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نمیخواهم، و توفیق من هم جز با [یاری و پشتیبانی] خدا [انجام پذیرفتنی] نیست. تنها بر او توکل میکنم و فقط به سوی او برمیگردم».
یعنی: در کارهایم به او تکیه کرده و به او اعتماد کافی دارم. ﴿وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ ٨٨﴾و به سوی او بازمیگردم و عبادتهایی را انجام میدهم که مرا به انجام آن فرمان داده است و با این دو کار، یعنی کمک خواستن از پروردگار و بازگشت به سوی او حالات بندگان درست میشود.
اینکه میگوید:
﴿رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ ٨٩﴾[الأعراف: ۸۹].
یعنی: میان ما و ایشان به حق داوری کن حقی که ستم و بیعدالتی و ظلمی در آن نیست به گونهای که حق و اهل آن را پیروز گردانده و باطل و اهل آن را خوار و حقیر کند. ﴿وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ ٨٩﴾یعنی: بهترین داورانی. نظیرش این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿قُلۡ يَجۡمَعُ بَيۡنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفۡتَحُ بَيۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَهُوَ ٱلۡفَتَّاحُ ٱلۡعَلِيمُ ٢٦﴾[سبأ: ۲۶].
«بگو: پروردگارمان ما را [در روز رستاخیز] گرد میآورد و سپس در میان ما به حق داوری میکند. تنها او داور آگاه است».
الفتاح نامی از نامهای نیکوی خداوند است که گواه بر صفتی کامل و عظیم از صفات خداوند است. خداوند هر آنگونه که بخواهد میان بندگانش حکم میکند و براساس آنچه اراده نماید میانشان قضاوت مینماید، و بر هر کدام از بندگانش به آنچه بخواهد منت نهاده، لطف و احسان میکند، کسی نمیتواند مانع حکمش شده و کسی نمیتواند فرمان و دستورش را مورد بازپرسی قرار داده یا از اجرایش جلوگیری به عمل آورد.
علامه ابن سعدی/میگوید: «و خداوند برای بندگانش به دو صورت گشایش میآورد؛ گشودن علم و دانش به وسیلهی روشن شدن حق از باطل و هدایت از گمراهی، و روشن کردن اینکه چه کسی بر راه راست بوده و چه کسی از آن منحرف گشته است. و نوع دوم داوری و گشایش خدا به وسیله عقوبت ستمگران، و نجات و بزرگداشت صالحان صورت میپذیرد. پس آنان از خدا خواستند که میان آنها و قومشان به حق و عدالت داوری کند و از نشانهها و عبرتهایش چیزهایی به آنان نشان دهد که هر دو گروه راهشان را از یکدیگر جدا کنند» [۷۶].
خداوند دعای پیامبرش شعیب÷را پذیرفت و میان او و قومش به حق داوری کرد آنگاه فرمانش مبنی بر یاری و پیروزی شعیب و مؤمنین، و هلاک و نابودی کافران در رسید. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّيۡنَا شُعَيۡبٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ ٱلصَّيۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دِيَٰرِهِمۡ جَٰثِمِينَ ٩٤﴾[هود: ۹۴].
«و هنگامی که عذاب ما در رسید، شعیب و کسانی را که با او بودند، به رحمتی از [سوی] خود نجات دادیم و بانگِ مرگبار ستمکاران را درگرفت پس در سرایشان از پای درآمدند».
[۷۲] تفسیر ابنکثیر (۳/۴۴۴) [۷۳] تفسیر ابنسعدی (ص: ۳۳۴) [۷۴] تفسیر طبری (۱۰/۳۱۸) [۷۵] تفسیر طبری (۱۰/۳۱۹) [۷۶] تفسیر ابن سعدی (ص: ۳۳۵)