۱۸۷- دعای ابراهیم ÷(۴)
از جمله دعاهای جامع ذکر شده در قرآن، دعایی است که خداوند از پیامبر و خلیلاش ابراهیم÷و پسرش اسماعیل ÷نقل کرده و میفرماید:
﴿وَإِذۡ يَرۡفَعُ إِبۡرَٰهِۧمُ ٱلۡقَوَاعِدَ مِنَ ٱلۡبَيۡتِ وَإِسۡمَٰعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١٢٧ رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَيۡنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ١٢٨ رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَيُزَكِّيهِمۡۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٢٩﴾[البقرة: ۱۲۷-۱۲۹].
«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [ی کعبه] را بالا میبردند [و گفتند:] پروردگارا، از ما بپذیر. همانا که تویی شنوای دانا (۱۲۷) پروردگارا، ما را فرمانبردارت بگردان و از فرزندانمان [نیز] امتی فرمانبردار خود [قرار ده] و شیوه پرستشمان را به ما بنما و ما را ببخشای. حقا تویی که توبهپذیرِ مهربانی (۱۲۸) پروردگارا، و از میان آنان [آن چنان] رسولی از خودشان برانگیز که آیههایت را برایشان میخواند و به آنان کتاب و حکمت میآموزد و آنان را پاک میدارد. بیگمان تویی پیروزمندِ فرزانه».
این آیات دربردارندهی تعدادی از درخواستها و تقاضاهایی است که ابراهیم و پسرش اسماعیل علیهما السلام برای خودشان و فرزندانشان از خدا طلبیدند.
۱- اینکه گفتند: ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١٢٧﴾: «پروردگارا، از ما بپذیر همانا که تویی شنوای دانا». این دعایی مبارک است که در حین ساختن خانهی کعبه آن را بر زبان آوردند همچنان که از ابن عباس بنقل است که گفت: «آنان مشغول برپا کردن پایههای بیتالحرام بودند و در همان حال میگفتند: پروردگارا، از ما بپذیر. همانا که تویی شنوای دانا» آنان در حین انجام کاری نیک و ارجمند بودند و در همان حال از پروردگارشان میطلبیدند که این طاعت و تلاششان را بپذیرد.
در حال و روز امام یکتاپرستان و الگوی موحدان بیندیش که به فرمان خدا در حال برپاکردن خانه کعبه است و در همان حال میترسد که عملش پذیرفته نشود.
از وهیب بن ورد نقل است که این آیه را خواند:
﴿وَإِذۡ يَرۡفَعُ إِبۡرَٰهِۧمُ ٱلۡقَوَاعِدَ مِنَ ٱلۡبَيۡتِ وَإِسۡمَٰعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ﴾[البقرة: ۱۲۷].
سپس گریست، و گفت: «ای خلیلالرحمن، پایههای خانه خداوند مهربان را برپا میداری در حالی که میترسی این عمل تو را نپذیرد» حافظ ابن کثیر/این مطلب را در تفسیرش نقل کرده و گفته: «باید که این چنین هم باشد همچنان که خداوند حال مؤمنین مخلص را حکایت کرده و میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ﴾[المؤمنون: ۶۰].
«اشخاصی که عطا میکنند و میبخشند آنچه را که در توان دارند».
و در ادامه آن میفرماید:
﴿وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾.
«در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است [از اینکه نکند صدقات و حسنات آنان پذیرفته نگردد] و به علت اینکه به سوی خدایشان برمیگردند».
یعنی میترسند که بخشش آنها مورد پذیرش قرار نگیرد. همچنان که این مطلب از سوی عائشهلبه نقل از رسول اللهجدر حدیث صحیح آمده است».
ابن کثیر به این حدیث اشاره میکند که امام احمد [۴۹]در مسندش از ام المؤمنین عائشه لروایت کرده که: گفتم یا رسول اللهج!
﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾[المؤمنون: ۶۰].
«اشخاصی که عطا میکنند و میبخشند آنچه را که در توان دارند در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است».
همان کسانی هستند که زنا میکنند و شراب مینوشند [اما در عین حال از خدا میترسند]؟ پیامبرجفرمود: «خیرای دختر ابوبکر -یا فرمودند: خیر ای دختر صدیق!-، بلکه او کسی است که روزه میگیرد و نماز میخواند و صدقه میدهد اما در عین حال میترسد که خدا عملش را نپذیرد».
۲- اینکه گفتند: ﴿رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَيۡنِ لَكَ﴾یعنی ما را مطیع فرامین و تسلیم دستوراتت قرار ده، این درخواست بیانگر طلب ثبات بر طاعت و عبادت، و مداومت بر اسلام است، این دعا دلیلی واضح بر نیاز آدمی به توفیق و تثبیت از سوی پروردگارش در مداومت بر اسلام و ثبات بر آن است، و به همین خاطر در حدیثی از ام المؤمنین امسلمه لآمده که گفت: بیشتر دعای پیامبرجاین بود: «يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ: ای دگرگونکننده دلها، دلم را بر دینت پایدار و استوار بگردان»، امسلمه گوید: گفتم: چرا بیشترین دعای شما این است که میفرمایید: «يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ»؟ پیامبرجفرمودند: ای امسلمه هیچ فردی نیست مگر اینکه قلبش در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد، قلب هرکس را بخواهد هدایت داده و قلب هرکس را بخواهد کج و منحرف مینماید» [۵۰].
۳- اینکه گفتند: ﴿وَمِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّكَ﴾یعنی: از فرزندان ما ملت و جماعتی پدید آور که تسلیم [فرمان] تو باشند، حافظ ابن کثیر/میگوید: «این دعایی از سوی ابراهیم و اسماعیل÷بود، همچنان که خداوند همین معنا را به نقل از بندگان مؤمن و متقیاش بیان میکند که میگویند:
﴿رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡيُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا ٧٤﴾[الفرقان: ۷۴].
«پروردگارا، از همسرانمان و فرزندانمان مایه روشنیِ چشم به ما عنایت کن و ما را پیشوای پرهیزگاران ساز».
و این مطلوب شرع است. از نشانههای محبت کامل آدمی به عبادت خداوند این است که دوست دارد نسل او عبادتگزار خداوند یکتا باشند و به همین خاطر وقتی که خداوند به ابراهیم÷فرمود:
﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامٗاۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِيۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ ١٢٤﴾[البقرة: ۱۲۴].
«[خداوند] فرمود: به یقین من تو را پیشوای مردم قرار میدهم [ابراهیم] عرض کرد: و از فرزندانم [نیز پیشوایانی قرار ده]. فرمود: عهدِ من به ستمکاران نمیرسد» [۵۱].
۴- اینکه گفتند: ﴿وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا﴾یعنی: شیوه پرستشمان را به ما نشان بده و آداب و رسوم دین¬مان و شعائر حجمان را به ما بیاموز.
۵- اینکه گفتند: ﴿وَتُبۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ١٢٨﴾آنان طلب بخشش کردند. توبه به معنی بازگشت به سوی خدا با حالتی از پشیمانی و دست کشیدن از گناه و تصمیم بر عدم بازگشت به آن است. علامه ابن سعدی/میگوید: «و از آنجا که بنده -هرکه باشد- به ناچار کوتاهیهایی دارد و باید توبه کند، گفتند: ﴿وَتُبۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ١٢٨﴾و توبهی ما را بپذیر، بیگمان تو توبهپذیر و مهربان هستی» [۵۲].
۶- اینکه گفتند:
﴿رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَيُزَكِّيهِمۡۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٢٩﴾[البقرة: ۱۲۹].
«ای پروردگار ما! در میان آنان [که از دودمان ما و منقاد فرمان تواند] پیغمبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر ایشان فروخواند و کتاب [قرآن] و حکمت را بدیشان بیاموزد و آنان را پاکیزه نماید، بیگمان تو پیروزمندِ سنجیدهکاری».
گفته شده این دعا: برای امت مسلمان از نسل ابراهیم÷و اسماعیل÷است، و گفته شده: خبر از دعای کامل ابراهیم÷برای اهل مکه است که خداوند از میانشان پیامبری را مبعوث کند پیامبری که از جنس خودشان و مسلط بر زبان فصیح و بلیغ آنان باشد تا هم نعمت دنیوی و هم نعمت اخروی را بر آنان کامل گرداند. براساس این رأی و سخن دوم، دعای آن دو به طور مخصوص متوجه پیامبر ما محمد مصطفیجمیباشد چرا که خداوند در میان اهل مکه کسی جز پیامبرمان محمدجرا مبعوث نکرد [۵۳].
در حقیقت میان مراد و منظور این دو رأی و سخن درباره این دعا تفاوتی وجود ندارد چرا که پیامبر ما محمد جاز فرزندان اسماعیل ÷است و اسماعیل خود از فرزندان ابراهیم است و به همین خاطر است که پیامبرجمیفرمود: «من نتیجه دعای پدرم ابراهیم÷هستم» [۵۴]و منظور از آن همین دعا است همچنان که علماء چنین گفتهاند. و منظور از اینکه میگوید: ﴿وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ﴾یعنی: قرآن را به آنان بیاموزد ﴿وَٱلۡحِكۡمَةَ﴾یعنی: سنت. و اینکه میگوید: ﴿وَيُزَكِّيهِمۡۖ﴾یعنی: با اخلاص و پرستش و فرمانبرداری در برابر خداوند آنان را پاکیزه گرداند.
[۴۹] احمد (۶/۲۰۵)، و ترمذی (۳۱۷۵)، و ابنماجه (۴۱۹۸)، و آلبانی/در «الصحیحه» -۱۶۲) آن را قوی دانسته است. [۵۰] ترمذی (۳۵۲۲)، آلبانی با شواهد خود در «الصحیحه» (۲۰۹۱) آن را صحیح دانسته است. [۵۱] تفسیر ابنکثیر (۱/۲۶۷) [۵۲] تفسیر ابن سعدی (ص: ۶۰) [۵۳] بنگر به تفسیر طبری (۲/۵۷۲) [۵۴] احمد (۴/۱۲۸-۱۲۷)، حاکم (۲/۶۰۰، ۴۱۸) به نقل از عرباضبنساریه سلمی س، و احمد (۵/۲۶۲) به نقل از أبوامامه باهلی س، و حاکم (۲/۶۰۰) به نقل از اصحاب رسولاللهجآن را روایت کردهاند. آلبانی/با شواهد خود در «الصحیحه» (۱۵۴۶، ۱۵۴۵) آن را صحیح دانسته است.