۲۱۷- دعاهایی جامع از سنت نبوی (۳)
۶- از عبدالله بن عباس بروایت شده که گفت: پیامبرجدعا میخواند و در دعایش میفرمود: «رَبِّ أَعِنِّی وَلاَ تُعِنْ عَلَيَّ، وَانْصُرْنِي وَلاَ تَنْصُرْ عَلَيَّ، وَامْكُرْلِي وَلاَ تَمْكُرْ عَلَيَّ، وَاهْدِنِي وَيَسِّرْ الهُدی لِي وَانْصُرْنِي عَلَى مَنْ بَغَى عَلَيَّ. اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي لَكَ شَاكِراًّ، لَكَ ذَاكِراً، لَكَ رَاهِباًً، لَكَ مِطْوَاعاً، لَكَ مُخْبِتاً، إِلَیْكَ أَوَّاهاً مُنِيباً، رَبِّ تَقَبَّلْ تَوْبَتِي، وَاغْسِلْ حَوْبَتِي، وَأَجِبْ دَعْوَتِي، وَثَبِّتْ حُجَّتِي، وَاهْدِ قَلْبِي، وَسَدِّدْ لِسَانِي، وَاسْلُلْ سَخِيمَة صَدْرِي: پروردگارا! مرا کمک کن و [کسی را] بر علیه من کمک مکن، و مرا یاری ده و [کسی را] بر علیه من یاری مده، برایم [در کارهایم] چاره اندیشی کن و برای دیگران علیه من چاره اندیشی مکن، و مرا هدایت کن و هدایتم را آسان گردان، و مرا بر کسی که بر من ستم رواداشته و طغیان نموده، یاری بده. پروردگارا! مرا شکرگزار خودت بگردان، و ذکرکننده خودت و بیمناک از خودت، و بسیار فرمانبردار از خودت، و بسیار خاضع و خاشع خودت بگردان، بسیار توبهکننده و بازگردنده به سوی خودت بگردان، خداوندا توبهام را بپذیر، و گناهم را بشوی، و دعایم را اجابت نما، و برهانم را ثابت و پایدار گردان، و دلم را هدایت کن، و زبانم را استوار گردان، حقد و کینه سینهام را بزدای و از بین ببر» [۲۴۱].
این دعای مهم و عظیم مشتمل بر بیست و دو درخواست میباشد که از مهمترین درخواستهای آدمی و اسباب نیکویی و صلاح و خوشبختی او در دنیا و آخرت است.
۱- اینکه میگوید: «رَبِّ أَعِنِّی»طلب یاری از خداوند است، یعنی: خداوندا، مرا توفیق ده و یاری رسان بر آنکه تو را یاد کنم و شکرت را به جای آورم و به نیکویی عبادتت نمایم، و در رویارویی با دشمنان مرا یاری نما.
۲- اینکه میگوید: «وَلاَ تُعِنْ عَلَيَّ»یعنی: نفس اماره و یا شیاطینی از انس و جن را بر من مسلط مگردان که مرا از طاعتت باز دارند.
۳- اینکه میگوید: «وَانْصُرْنِي»طلب نصرت و پیروزی از خداوند است، یعنی: مرا بر دشمنان کافر و دشمنان دینت غالب و پیروز گردان، گفته شده: یعنی مرا بر نفس امارهام که دشمنترین دشمنان من است غالب و پیروز گردان.
۴- اینکه میگوید: «وَلاَ تَنْصُرْ عَلَيَّ»یعنی: هیچ کدام از آفریدههایت را بر من مسلط مگردان.
۵- اینکه میگوید: «وَامْكُرْلِي»یعنی: ترفندت را شامل دشمنانم گردان و به من چارهاندیشی درست و فکر صحیحی ارزانی دار تا با آن از شر دشمنان سالم مانده و نیرنگشان را به گونهای دفع کنم که دشمن متوجه نگردد که مرا به چه راههایی هدایت کردهای تا نیرنگ و دشمنیشان را دفع کنم.
۶- اینکه میگوید: «وَلاَ تَمْكُرْ عَلَيَّ»یعنی: دشمنم را به راهی راهنمایی مکن که بر من مسلط گردد.
۷- اینکه میگوید: «وَاهْدِنِي»یعنی: مرا به ابواب خیر و نیکی راهنمایی کن و علم سودمند به من ارزانی دار و دیدگانم را به روی عیوب نفسم بگشا.
۸- اینکه میگوید: «وَيَسِّرْ الهُدی لِي»یعنی: پیروی از هدایت و پیمودن راه آن را بر من سهل و آسان گردان و اسباب خیر را برایم آماده و مهیا نما تا از انجام طاعات احساس سنگینی نکرده و از عبادت دوری نگیرم.
۹- اینکه میگوید: «وَانْصُرْنِي عَلَى مَنْ بَغَى عَلَيَّ»یعنی: و مرا بر کسی که بر من تجاوز و ستم میکند یاری بده، این تخصیص است بعد از آنکه در ابتدا گفت: «وَانْصُرْنِي وَ لاَ تَنْصُر عَلَيَّ».
شیخ الاسلام ابن تیمیه/میگوید: «اینکه میگوید: «وَانْصُرْنِي عَلَى مَنْ بَغَى عَلَيَّ»این دعای شخص عادل است و نه یک ستمگر؛ [ستمگر] میگوید: مرا بر دشمنم پیروز گردان و دعا را به طور کلی بیان مینماید» [۲۴۲].
۱۰- اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي لَكَ شَاكِراًّ»یعنی: شکرگزاری در برابر نعمتهایی که به من ارزانی داشتهای را به من الهام کن.
۱۱- اینکه میگوید: «لَكَ ذَاكِراً»یعنی: در هر زمانی، ایستاده و نشسته و بر پهلو خوابیده [مرا ذاکر قرار ده].
۱۲- اینکه میگوید: «لَكَ رَاهِباً»یعنی: در خوشی و ناخوشی از تو بترسم.
۱۳- اینکه میگوید: «لَكَ مِطْوَاعاً»یعنی: بسیار مطیع و فرمانبردار خودت قرار ده.
۱۴- اینکه میگوید: «لَكَ مُخْبِتاً»یعنی: مرا فروتن و خاضع و خاشع خودت گردان.
وقتی گویند: «أخبت إلی الله»یعنی به او اطمینان یافت و در برابر او خاشع و فروتن گشت، و نشانه آن این است که دل و درونش را در مقابل پروردگارش درنهایت شکوه و احترام و فروتنی قرار داد.
۱۵- اینکه میگوید: «إِلَیْكَ أَوَّاهاً مُنِيباً»: اواه یعنی کسی که بسیار دعا و تضرع و گریه نماید، منیب یعنی کسی که توبه کرده و به سوی خدا بازگردد.
در جمله «اواهاً منیباً»به یک صفت اکتفا کرده است زیرا توبه و پشیمانی در حقیقت از بسیار آه کشیدن و به دنبال آن لازم میآید در حقیقت گویی این دو، یکی هستند و در قرآن نیز به همینگونه آمده است:
﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّٰهٞ مُّنِيبٞ ٧٥﴾[هود: ۷۵].
«واقعا ابراهیم بسی بردبار و آه کشنده و توبهکار بود».
و مقدم آمدن جار و مجرور (الیک) در این بخش از حدیث و در جملات ما قبل (لک) در حقیقت برای اهتمام و اختصاص و محقق شدن اخلاص است.
۱۶- اینکه میگوید: «رَبِّ تَقَبَّلْ تَوْبَتِي»یعنی: پروردگارا، توبهام را بپذیر به این شکل که به واسطه رعایت شرایط و آداب آن، آن را صحیح و درست گردان.
۱۷- اینکه میگوید: «وَاغْسِلْ حَوْبَتِي»یعنی: گناه و معصیتم را پاک کن.
۱۸- اینکه میگوید: «وَأَجِبْ دَعْوَتِي»یعنی: دعایم را بپذیر.
۱۹- اینکه میگوید: «وَثَبِّتْ حُجَّتِي»یعنی: دلیل و استدلالم را بر دشمنانت در دنیا و آخرت محکم و استوار بدار، و سخن و تصدیقم [در زمینه پذیرش دینت و دعوت دیگران به سوی آن] در دنیا و به هنگام سؤال فرشتهها را پایدار گردان.
۲۰- اینکه میگوید: «وَاهْدِ قَلْبِي»یعنی: قلبم را به شناخت پروردگارم و به شناخت حق و هدایت که بدان دستور داده و پیامبرانش را به خاطر آن برانگیخته هدایت بده.
۲۱- اینکه میگوید: «وَسَدِّدْ لِسَانِي»یعنی: زبانم را استوار گردان تا جز سخن حق و درست نگویم.
۲۲- اینکه میگوید: «وَاسْلُلْ سَخِيمَة صَدْرِي»یعنی غل و غش و حقد و حسادت و کینه و دیگر بیماریهایی را که از سینه نشأت گرفته و اخلاق زشتی را که در قلب مسکن میگزیند را از قلب و سینهام خارج گردان.
با این توضیح مختصر و بیان این مسائل مهم و درخواستهای ارجمندی که در این دعا وجود دارد، جایگاه والای این دعا آشکار میگردد و اینکه این دعا شایسته آن است که بدان توجه ویژه شود و با بیان پیوسته آن به درگاه خدا لابه و زاری نمود.
حافظ بزار در بیان زندگینامه شیخ الاسلام ابن تیمیه/بیان داشته که او در دعاهایش بیشتر این دعا را میگفت [۲۴۳].
[۲۴۱] ابوداود (۱۵۱۰)، و ترمذی (۳۵۵۱)، و ابنماجه (۳۸۳۰). و آلبانی/در «صحیح سنن ابوداود» (۱/۴۱۴) آن را صحیح دانسته است. [۲۴۲] الردعلی البکری (۱/۲۰۷) [۲۴۳] أعلام العلیه فی مناقب ابنتیمیه (ص: ۳۷)