فصل دوّم: ادله تفصيلي حقايق گذشته
۱- نصوص روایت شده از (ائمه معصومین) در مورد اسقاط خمس:
- از ابی عبدالله ÷پرسیده شد: زنا چگونه در میان مردم شیوع پیدا كرد؟ گفت: راه ورود زنا خمس ما اهل بیت است. اما شیعه ما از دادن خمس معاف هستند تا پاک به دنیا بیایند [۳].
در این روایت به وضوح مشخص میشود كه امام صادق شیعیان خود را از دادن خمس معاف كرده است، و میگوید كه شیعیان ملزم به ادای خمس نیستند تا اینگونه پاک به دنیا بیایند، زیرا اگر دادن خمس بر آنها واجب باشد و از پرداختن آن امتناع ورزند همانند دیگر مردم حرام زاده خواهند بود، و زنا بر آنها وارد خواهد شد!
- یكی از آنها ÷میگوید: سختترین چیزی كه در روز قیامت مردم دچار آن میشوند صاحب خمس است، كه میگوید: پروردگارا خمس من كجاست، و ما شیعیان خود را از دادن خمس معاف كردهایم تا پاک به دنیا بیایند و فرزندانشان پاكیزه باشند [۴].
و طوسی در استبصار همین طور روایت میكند: سختترین مشكل برای مردم در روز قیامت این است كه صاحب خمس بلند شود و بگوید: پروردگارا خمس كجاست، و شیعیان ما ملزم به دادن خمس نیستند تا پاک به دنیا بیایند و فرزندانشان پاكیزه باشند [۵].
این روایت همچون روایت گذشته به صراحت میگوید كه شیعیان ملزم به ادای خمس نیستند، حتی در زمانی كه امام موجود باشد.
- از ابی عبدالله ÷ روایت است كه در مورد آیه ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾[الأنفال: ۴۱]. «بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذىالقربى و یتیمان و مسكینان و واماندگان در راه (از آنها) است». گفت: آن - سوگند به خدا- درآمد و سود روزانه است كه باید خمس آن پرداخت شود، اما پدرم شیعیان خود را از آن معاف گردانده تا پاكیزه شوند [۶].
- از ابی عبدالله ÷روایت است كه گفت: مردم همه با نادیده گرفتن حق ما (خمس) زندگی میكنند، اما ما شیعیان خود را از دادن آن معاف كردهایم [۷].
این دو روایت اخیر به وضوح بر این دلالت میكنند كه ائمه شیعیان خود را از پرداختن خمس معاف كردهاند و آن را از آنها ساقط گرداندهاند.
و از ابی عبدالله ÷روایت است كه او در حالی كه از چشمههای پنجگانه دنیا سخن میگفت فرمود: آنچه آبیاری میكند یا از آن آب كشیده میشود از آن ماست، و هر چه مال ما باشد مال شیعیان ماست، و دشمن ما در آن سهمی ندارد مگر آنچه به زور گرفته باشد، و ولی و دوستدار ما به اندازه فاصله زمین و آسمان در فراخی و راحتی قرار دارد [۸].
امام میگوید: (آنچه از ما باشد، مال شیعیان ماست) یعنی حق امام در ملكیت شیعیانش قرار دارد، و هر كس آزاد است كه در ملک خود تصرف كند. پس وقتی امام خودش حق خمس خود را به شیعیان خود واگذار كرده است پس به چه حقی كسانی میآیند و خود را وكیل امام قرار میدهند تا حق او را كه او خودش از آن دست كشیده مطالبه كنند، و در مطالبه آن شدّت به خرج میدهند؟!.
اگر كسی بر فردی قرضی داشته باشد و او را معاف كند و روی كاغذ بنویسد كه من وام خود را بخشیدهام سپس این مرد بمیرد آیا وارثان او میتوانند وام را مطالبه كنند.
آیا این روایتها و امثال آن وثیقههای معتبری نیستند كه هر مسلمانی وقتی كسی از او چیزی به نام خمس مطالبه میكند میتواند آن را ارائه دهد؟!.
اگر این روایتها معتبر نیستند پس كدام روایت معتبر است؟ چرا به این روایتها اصلاً توجه نمیشود، گویا اصلاً چنین روایاتی وجود ندارد، و چرا روایتهای دیگر پذیرفته میشوند؟! و امام گفت: (دوستدار و ولی ما آزاد و راحت است) یعنی هیچ چیزی بر او واجب نیست، و او به فاصله آسمان و زمین راحت و سبكدوش است!.
و از ابی عبدالله ÷روایت است كه یكی از پیروانش مبلغی پول نزد او آورد، امام آنها را دوباره به او باز گرداند وگفت: ما تو را معاف كردهایم، پس مال خودت را بردار، و شیعیان ما هر چه دارند برای خودشان است، و ملزم به دادن خمس نیستند تا آن كه قائم ما ظهور كند [۹].
این اجرای عملی روایتهای گذشته است كه دادن خمس واجب نیست، و وقتی ما روایتها را جمع كنیم روشن میشود كه امام صادق و آنان كه بعد از او آمدهاند شیعیان را از دادن خمس تا ظهور مهدی معاف كردهاند. پس وقتی امام خودش آن را معاف كرده چه كسی آن را واجب كرده است؟!.
و از یونس بن یعقوب روایت است كه گفت: نزد ابی عبدالله ÷بودم مردی نزد او آمد و گفت: فدایت شوم اموال و سودهایی در دست داریم و تجارت میكنیم و میدانیم كه تو در آن حق داری و ما در ادای آن كوتاهی ورزیدهایم.
او ÷فرمود: اگر شما را ملزم به دادن آن كنیم در رفتار با شما انصاف نكردهایم [۱۰].
در این روایت بیان شد كه ملزم كردم مردم به پرداختن خمس با انصاف و دادگری منافات دارد!! این در حالی است كه امام حاضر است پس چگونه خواهد بود كه در عدم حضور و وجود امام خمس گرفته شود؟!.
و از علی بن مهزیار روایت است كه گفت: ابوجعفر در جواب مردی كه از او خواسته بود كه او را در خوردنیها و نوشیدنیها حلال و معاف كند، با خط خودش نوشت: هر كس در چیزی از حق من كوتاهی كرد معاف است [۱۱].
- مردی نزد امیرالمؤمنین ÷آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین مالی به دست آوردم و خمس را نادیده گرفتم، آیا توبهام پذیرفته میشود؟ فرمود: خمس آن را پیش من بیاور، آنگاه آن مرد خمس مال را نزد او آورد، فرمود: بردار مال خودت، هر گاه كسی خودش توبه كند و برگردد مالش هم به همراهش برمىگردد [۱۲].
و طوسی در الاستبصار چنین عنوانی گذاشته است (باب ما أباحوه لشيعتهم ‡من الخمس حال الغيبة) [۱۳].
«باب در بیان اینكه ائمه ‡شیعیان خود را از پرداختن خمس در زمان غیبت معاف كردهاند.
طوسی در تحت این باب شماری از روایات را ذكر كرده كه برخی در گذشته بیان شدند و برخی دیگر عبارتند از:
از عبدالله ÷روایت است كه فرمود: همه شیعیان ما آنان كه حاضر و آنان كه حضور ندارند و آنها كه زنده هستند و آنان كه وفات یافتهاند و هر كس كه تا روز قیامت به دنیا میآید همه (از دادن خمس) معاف هستند [۱۴].
- از ابی جعفر ÷روایت است كه گفت: امیرالمؤمنین ÷فرمود: مردم را در مورد شكمها و شرمگاههایشان هلاک كرد، چون آنها حق ما را به ما ندادند، هان آگاه باشید شیعیان ما و پدرانشان از دادن این حق معاف هستند [۱۵].
و در جایی دیگر این روایت از ابی عبدالله ÷آمده است كه رسول الله صبهترین آن را برای خود مىگرفت و سپس باقی مانده را به پنج قسمت تقسیم میكرد و آنگاه یک پنجم آن را برمیداشت و چهار پنجم آن را میان مردم تقسیم مىكرد [۱۶].
این روایت یعنی غنیمت فقط چیزی است كه در جنگ از دشمن گرفته میشود، و اموال و درآمدهای مردم و املاكشان جزو غنیمت نیست، زیرا هیچگاه چنین نبوده كه اموال و درآمدهای مردم پیش پیامبر آورده شوند و ایشان صاز آن بهترین را انتخاب كند و سپس آن را به پنج قسمت تقسیم نماید و یک پنجم را برای خود بگیرد و چهار پنجم دیگر آن را بین مردم تقیسم كند. چنان كه در روایتی دیگر آمده است:
- عبدالله بن سنان گفت: از ابا عبدالله ÷شنیدم كه مىگفت: (خمس) فقط در غنیمتهاست [۱۷].
و از العبدالصالح ÷روایت است: (نصف خمس كاملاً متعلق به امام است و نصف دیگر آن بین اهل بیت او تقسیم مىگردد كه سهم مال یتیمان آنها است، و یک سهم به مستمندان آنها تعلق دارد، و یک سهم به مسافران در راه مانده آنها تعلق دارد...) و در آخر روایت میگوید: و نصف خمس به خویشاوندان فقیر پیامبر تعلق دارد [۱۸].
پس طبق این روایت نصف خمس به امام تعلق دارد و نصف دیگر آن به (یتیمان و مستمندان و مسافران) اهل بیت تعلق دارد و ثروتمندان در خمس سهمی ندارند گر چه از اهل بیت باشند، و فقها نیز در گذشته حال همین را گفتهاند- چنان كه بیان خواهد شد- این بود توجیهات و اقوال ائمه كه در روایتهای نقل شده از آنان بیان شده است، اگر موضوع خمس و احكام آن بر اساس اقوال ائمه همین است...
و اگر بر اساس و با استناد به چیزی دیگر مطرح شده است پس ائمه از آن بیزارند و مسئولیت به گردن كسانی است كه آن را در دست گردانده، و ما به چنین كسانی ارتباطی نداریم، و آنها دلیلی ندارند كه ما را بدان ملزم كنند. و در اینجا حق داریم كه بپرسیم و بگوییم:
قضیه واجب بودن خمس و پرداختن آن به فقیه از كجا آمد؟! و چه زمانی مطرح شد؟!.
اینجانب با بررسی اقوال فقهای مذهب مىكوشیم تا به این پرسش پاسخ دهم.
فقهای بلندپایه نیز مردم را به دادن خمس ملزم نمىدانند معاف بودن شیعیان از پرداختن خمس تنها گفته ائمه نیست، گرچه گفته ائمه كافی است، چون بر حسب قواعد مذهب، گفته امام حجت است، و در مقابل و یا قول امام مجالی برای اجتهاد نیست.
فقهای بلندپایه مذهب درگذر تاریخ از روایتهایی كه پیشتر بیان كردیم استدلال كردهاند كه این نشانگر آن است كه این روایت نزد آنها معتبر بودهاند.
برخی از این فقها عبارتند از: [۱۹]
علامه احمد اردبیلی (ت ۹۹۳ هـ): او یكی از برجستهترین فقهای زمان خودش به شمار مىرفت و چنان مهم بود كه او را فقیه مقدس لقب داده بودند!!.
اردبیلی میگوید: بدان كه عموم روایت بر این دلالت میكند كه خمس به كلی در زمان غیبت و حضور از ذمّه مردم ساقط است، یعنی واجب قطعی نیست.
و همین روایتها دلالت میكند كه در زمان غیبت خمس معاف است، و در زمان حضور امام دادن آن مستحب است، چنان كه مذهب بعضی همین است، و واجب بودن آن متحقق نیست چون دلیلی قوی وجود ندارد كه از درآمدهاى خمس گرفته شود، و غنیمتی نیست [۲۰].
نگاه كنید كه چقدر این فتوا با تصریحات گذشته ائمه همگون و مشابه است و چگونه او برای معاف بودن مردم از ادای خمس از اخبار روایت شده از ائمه استدلال مىكند.
محمد باقر سبزواری (۱۰۱۸-۱۰۹۰هـ): او در كتاب ذخیرهالمعاد میگوید:روایات زیادی كه در موضوع درآمدها مانند صحیحه الحارث بن مغیره النضری، و صحیحه فضلاء و صحیحه زراره و صحیحه علی بن مهزیار، و صحیحه ضریس و حسنه الفضیل، و روایت محمد بن مسلم و روایت داود بن كثیر و روایت الحارث بن المغیره، و روایت معاذ بن كثیر، و روایت اسحاق بن یعقوب، و روایت عبدالله بن سنان، و روایت حكم مؤذن بنی عبس، از همه این روایتها چنین بر میآید كه شیعیان از دادن خمس معاف هستند [۲۱].
و او گفته كه مختار هستند كه خمس را نگیرند، و یا اینكه سهمیه امام را تا زمان ظهور او حفاظت نمایند، و یا اینكه فقیه آن را خرج كند، و این مستحب است و واجب نیست، با اینكه او با استدلال از روایتهای آمده به شدت متمایل به این است كه خمس معاف است.
و شیخ محمدحسن نجفی (ت ۱۲۶۶ﻫ).
سید محمد علی طباطبائی (ت ۱۰۰۹ ﻫ).
شهید ثانی (۹۱۱هـ ۹۶۶ ﻫ).
علامه سلار.
شیخ یحیی بن سعید حلی (۶۰۱ -۶۹۰ ﻫ).
نظرشان عدم وجوب خمس است.
و گروهی از فقها گفتهاند كه خمس در زنان و مسكن و كالاهای تجاری در زمان غیبت معاف است، از جمله این فقها مىتوان افراد ذیل را نام برد:
شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی (ت ۴۶۰ ﻫ) [۲۲].
محقق حلی نجم الدین جعفر بن حسن (۶۰۲-۶۷۶ ﻫ) [۲۳].
علامه حسن بن مطهر حلی (ت ۷۰۹ ﻫ) [۲۴].
قاضی ابن براج (متوفای نیمه قرن پنجم هجری) [۲۵].
شهید اول (ت ۷۸۶).
[۳] اصول الكافي كلینی ۱/۵۴۶ [۴] اصول الكافي ۱/۵۴۷ وفقیه من لا یحضره الفقیه ۲/۲۲. [۵] الاستبصار: ۲/۵۷ [۶] اصول الكافي كلینی: ۱/۵۴۴. [۷] فقیه من لا یحضره الفقیه قمی: ۲/۲۴. [۸] اصول الكافي: ۱/۴۰۹. [۹] اصول الكافي: ۱/۴۰۸. [۱۰] فقیه من لا یحضره الفقیه ۲/۲۳. [۱۱] فقیه من لا یحضره الفقیه قمی ۲/۲۳. [۱۲] فقیه من لا یحضره الفقیه قمی ۲/۲۳. [۱۳] الاستبصار ۲/۵۷. [۱۴] حواله گذشته ۲/۵۸. [۱۵] الاستبصار ۲/۵۹. [۱۶] الاستبصار ۲/۵۷. [۱۷] حواله گذشته ۲/۵۶. [۱۸] اصول الكافي: ۱/۵۴۲، ۵۴۰. [۱۹] این مطالب برگرفته شده از كتاب (تطور الفكر السیاسي الشیعی من الشوری الی ولایة الفقیه) احمدالكاتب بحث (الخمس ص ۳۰۵ تا ص ۳۱۲ و ص ۳۵۲-۳۵۸) میباشد. [۲۰] مجمع الفائده والبرهان ۴/۳۵۵- ۳۵۸. [۲۱. ] ذخیره المعاد ص ۲۹۲ . [۲۲] النهایة في مجرد الفقه والفتاوی ص ۲۰۰. [۲۳] شرائع الاسلام / كتاب الخمس ۱/۱۸۲- ۱۸۳. [۲۴] تحریر الاحكام. [۲۵] المهذب ۱/۱۸۰.