ملاحظات مهم:
ملاحظه میشود كه شیخ طوسی در این فتوا هرگز از فقها نامی نبرده است، نه در تحویل گرفتن خمس، و نه در تقسیم آن، و نه در وصیت كردن به فرد مورد اعتمادی، و نه در هنگام دفن كردن آن در خاك، بلكه به صراحت گفته است كه تقسیم كننده خمس ظاهر و آشكار نیست (یعنی غایب و پنهان است) و اگر از دیدگاه او فقها این كار را به عهده میداشتند. نمىگفت: كه متولی تحویل گرفتن و تقسیم كردن خمس آشكار و مشخص نیست).
و بلكه او به هنگام بیان وصیت به صراحت میگوید كسی كه خمس به او سپرده میشود و درباره آن وصیت میشود كسی است كه از برادران مؤمن صاحب خمس كه وی به او اعتماد دارد، و نگفت كه از فقها است!.
و نیز میبینیم با اینكه دو شیخ طوسى و مفید در این مورد اقوال زیادی ذكر كردهاند، ولی یک قول هم نگفته كه در آن به این اشاره كرده باشند كه خمس باید به فقیه یا سید داده شود! و همچنین همه فقهایی كه در آن زمانها از خمس سخن گفتهاند هیچ كدام نگفتهاند كه باید خمس به فقیه یا سید داده شود، و این یعنی فقهای گذشته همه بر این اجماع كردهاند كه در قضیه خمس از فقیه و سید نامی به میان نیاورند.
و همچنین میبینیم كه همه اقوال بیان شده در مورد خمس مستند نیستند، و هیچ نص و روایتی از ائمه آن را تایید نمیكند مگر قول اوّل كه میگوید مردم از دادن خمس معاف هستند و دادن خمس فرض نیست، و این تنها قولی است كه روایات نقل شده از ائمه آن را تایید مینمایند.
من نمیدانم كه بر اساس كدام فتوا مردم شیعه در طی قرنهای گذشته دادن خمس را به فقیه واجب میدانستهاند!!.
قطعاً بعضی به فتوایی كه میگوید به هنگام مرگ باید خمس را به كسی دیگر سپرد، و او را وصیت كرد، عمل مىكردهاند، اما آیا شما اموالی را دیدهاید كه بعد از دست به دست شدن بین افراد مورد اعتماد انباشته شده باشند؟ اگر كسی چنین چیزی ندیده است پس اموالی كه صاحبانش آن را به دیگران میسپردهاند به چه سرنوشتی دچار شدهاند؟!.
برای آن فرق بسیار بزرگ بین اقوال فقهای متقدمین و متأخرین روشن شود، خواننده عزیز باید بداند كه قضبه خمس كاملاً اجتهادی است و سراپا نظر و رأی افراد است و اقوال مختلفی در مورد آن بیان شده و عقلها در مورد آن دچار حیرت شدهاند، و مردم در آن دچار لغزش شده، و بدون دلیل سخن گفتهاند- فتوای رئیس حوزه علمیه نجف سیدابوالقاسم خوئی را نقل میكنم و برای آن كه بحث طولانی نشود از میان علمای متأخرین فقط فتوای خوئی را نقل مینمایم.