اگر جدّي ميبـودند
میگویند خمس حق ذریه اهل بیت و فرزندان پیامبر است، بنابراین عقیده كسانی كه این اموال هنگفت را جمع آوری میكنند و تحویل میگیرند باید در هر محلهای آمارگیری كنند كه چند نفر از سادات و منتسبان به اهل بیت زندگی میكنند، به خصوص باید آمار فقرا و نیازمندان را بگیرند تا خمس را بر آنها تقسیم نمایند، و یا حداقل نیازهای افراد نیازمندشان را برآورده سازند. و این برای كسانی كه در حوزههایشان اموال هنگفتی انباشته شده غیر ممكن نیست، اگر در اعتقاد خود جدی میبودند، و راست مىگفتند. گرچه آنان كه این اموال را در دست دارند گوشِ هیچ كسی به چنین سخنی بدهكار نیست، و بدان توجهی نمیكنند، اما به برادران و همكیشان محروم خود میگوییم كه چرا حقوقشان را كه فتوای مذهب به آنها میدهد را مطالبه نمیكنند؟
آیا نمىدانند كه فتوایی كه متأخرین علمای مذهب بر آن اتفاق كردهاند به صراحت میگوید كه: نصف خمس حق خدا و پیامبر و امام غایب است كه به مجتهد داده میشود، و نصف دیگر آن را مجتهد باید بر فقرای هاشمی و یتیمان و مستمندان هاشمی تقسیم كند [۴۵]؟!.
و از موارد مصرف نصفی كه به مجتهد داده میشود عموم فقرای است محمد صهستند، آیا واقعاً چنین فتوایی در دنیا واقع اجرا میشود؟ و آیا واقعاً نصف خمس میان بنی هاشم كه فرزندان عباس و جعفر و عقیل برادران امیرالمؤمنین علی از آنها هستند تقسیم میشود؟ یا اینكه همه را مجتهد بدون رعایت این تقسیم خرج میكند، بدون آن كه كسی از او بپرسد، یا او را زیر نظر داشته باشد؟!!.
[۴۵] منهاج الصالحین خوئی ۱/۳۴۷.