تحقیقی جدید در باره مسأله ی خمس

فهرست کتاب

غنيمت مال خاص و مستقلي است

غنيمت مال خاص و مستقلي است

گر چه مى‌توان گفت كه غنیمت هم نوعی درآمد است اما باید گفت كه هر درآمدی غنیمت نیست. چون غنیمت درآمد خاصی است كه شرایطی دارد كه اگر آن شرایط وجود نداشته باشند نمى‌توان آن درآمد را، غنیمت نامید.

اگر مى‌توان گفت كه هر غنیمتی درآمد است، اما نمى‌توان گفت كه هر درآمدی غنیمت است.

چنان كه شما مى‏گویید هر پارچه‏ای لباس است ولی هر لباسی پارچه نیست.

به عنوان مثال اگر شما از هر پارچه‏ای مالیات بگیری، مالیات گیرنده حق ندارد از شلوار یا كلاه به بهانه اینكه همه لباس هستند مالیات بگیرد و بگوید پارچه لباس است، و شلوار هم لباس است، باید از همه مالیات گرفته شود، ما به او خواهیم گفت درست است كه كلاه و شلوار پوشیدنی و لباس هستند، ولی مالیات از پوشش مخصوصی كه پارچه است گرفته می‌شود، و ما فقط از پارچه مالیات مى‏دهیم، و اینگونه اشكال رفع می‌شود مگر آن كه مالیات‏گیرنده اهداف دیگری داشته باشد و بكوشد با كلمات بازی كند و به هدف خود برسد. و همچنین غنیمت درآمد خاصی است، و وقتی خداوند از آن مالیات مشخصی كه مقدار آن یک پنجم است را فرض كرده است، درست نیست كه ما این مالیات را تعمیم بدهیم تا شامل همه انواع درآمدها باشد، زیرا قرآن فقط خمس را در غنیمت كه كسب و درآمد مخصوصی است فرض گردانیده است، از این رو شامل همه انواع درآمدها نمى‏شود، چنان كه در مثال گذشته مالیات فقط به پوشش مخصوصی كه پارچه است تعلق مى‏گیرد، نه در همه انواع پوشش‏ها.

و اینهایی كه می‌گویند كه از همه دارایى‏ها و درآمدها باید خمس پرداخت، با كلمات بازی كرده و می‌گویند هر غنیمتی درآمد و دارایی است، پس هر دارایی و درآمدی غنیمت است.

و این سخن آنها امكان پذیر نیست، پس خمس دارایى‏ها دستور بى‏پایه و بى‏اساس است. و اگر در همه درآمدها خمس واجب مى‏بود خداوند آن را با كلمه واضح و مناسب و مشخص بیان می‌كرد و مى‌گفت:‌ (واعلموا أنَّ ما كسبتم فأنَّ لله خمسه).. هر چه بدست آوردید خمس آن مال خداست. اما خداوند چنین نگفت و فرمود: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ[الأنفال: ۴۱]. «بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر است».

امام صادق ÷سخن ما را تایید مى‌كند:

در روایت‌های زیادی از امام صادق غنیمت همان گونه تعریف شده كه ما آن را تعریف كردیم، طوسی از ابی عبدالله ÷روایت كرده كه فرمود: وقتی غنائم را پیش پیامبر مى‏آوردند بهترین آن را برمى‏داشت سپس باقی مانده را به پنج قسمت تقسیم می‌كرد و آنگاه یک پنجم دیگر را بین مردم تقسیم مى‌كرد [۳۸].

و همچنین از ابی عبدالله ÷روایت كرده كه فرمود: به جز در غنائم، در دیگر چیزها خمس واجب نیست [۳۹].

و نیز در منابع زیادی كه از خمس سخن گفته‌اند خمس اینگونه تعریف شده، و سید خوئی آن را چنین تعریف كرده است:

غنائم اموالی است كه در جنگ با كفار از دست كفاری گرفته می‌شود كه جنگیدن با آنها جایز است [۴۰].

و سید محمد صادق صدر آن را چنین تعریف مى‌كند:

(غنائم اموال و چیزهای منقول هستند كه با جنگ از كافرانی گرفته می‌شود كه جنگیدن با آنها جایز است) [۴۱].

[۳۸] الاستبصار طوسی: ۲/۵۷. [۳۹] حواله گذشته ۲/۵۶. [۴۰] منهاج الصالحین خوئی: ۱/۳۲۵. [۴۱] الخمس بین السائل والمجیب: ص ۴ .