نوشتن حدیث در زمان پیامبر ج
پیامبر جدر سالهای اول وحی از لحاظ احتیاط و جلوگیری [۱۶]از آمیختن حدیث و قرآن، نوشتن احادیث را چه بصورت صحیفه و جزوه و هرکس برای خودش، و چه بصورت کتاب و برای عموم ممنوع اعلام کرد و فرمود: «لاتكتبوا ومن كتب عنی غیر القرآن فلیمحه وحدّثوا عنّی ولا حرج» [۱٧]یعنی از زبان من غیر از قرآن چیز دیگری ننویسید و اگر کسی از زبان من غیر از قرآن چیز دیگری نوشته آن را پاک کند، و ابوسعید خدری صحابی میگوید: «استأذنت النّبیّ جان اكتب الحدیث فابی ان یاذن لی» [۱۸]از پیامبر جاجازه خواستم که احادیث را بنویسم پیامبر بمن اجازه نداد.
اما بعد از آنکه اکثر آیههای قرآن نازل گردید [۱٩]و جمع کثیری آنها را حفظ کردند و آمیزش قرآن و حدیث جای نگرانی نبود [۲۰]پیامبر جاجازه داد [۲۱]افرادی تعدادی از احادیث را (نه همۀ احادیث را) بصورت صحیفه [۲۲]و جزوه (نه بصورت کتاب و شامل همۀ احادیث) بمنظور کمک بحفظ [۲۳]احادیث هرکس برای خودش (نه برای اینکه دیگران نیز از این صحیفهها روایت کنند) بنویسند و در این باره فرمود: «قیدوا العلم بالكتاب» [۲۴]یعنی با استفاده از نوشتن از گریختن علم و دانش جلوگیری کنید «اكتبوا [۲۵]ولاحرج»این نوشتهها را صحیفه نامیدهاند و تعدادی از آنها با سندهای متفاوت از حیث ضعف و قوت بشرح زیر گزارش شدهاند.
۱- صحیفه علی مرتضی: بخاری محدث در صحیح [۲۶]بخاری روایت میکند از ابی جُحَیْفَه که به علیسگفتم آیا در نزد شما کتابی وجود دارد؟ علی در جواب گفت نه غیر از کتاب خدا و درک و فهمی که به مرد مسلمان داده شده و بغیر از آنچه در این صحیفه هست چیزی در نزد ما نیست گفتم در این صحیفه چه چیزهایی وجود دارند؟ در جواب گفت: موضوع حکم دیه و آزاد کردن اسیر و اینکه مسلمان بقصاص قتل کافر کشته نمیشود [۲٧]و قسطلانی در شرح این صحیفه نوشته است: «برگی بود نوشته شده و بقبضه شمشیر او آویزان بود و بر حسب روایت نسائی: علی مرتضی در این هنگام نوشتهای از غلاف شمشیرش بیرون آورد [۲۸]».
۲- صحیفۀ عبدالله بن عمر و عاص که از بزرگترین جزوهها و مشتمل بر یکهزار حدیث [۲٩]و از معروفترین صحیفهها بشمار میآید، و عبدالله باجازه پیامبر جاین احادیث را نوشته است و نقل شده که [۳۰]روزی عبدالله بخدمت پیامبر جآمد و عرض کرد آیا هرچه از تو شنیدم اجازه هست آن را بنویسم پیامبر فرمود [۳۱]آری عبدالله گفت: چه در حال رضا و شادی و چه در حال قهر و عصبانی؟ پیامبر جفرمود بلی بنویسید، زیرا در هر شرایطی من جز حق چیزی را نمیگویم. این صحیفه در مسند امام احمد محفوظ [۳۲]و روایت شده است.
۳- صحیفه سعد بن عباده انصاری (م ـ ۱۵) مشتمل بر قسمتی از احادیث و سنتهای [۳۳]پیامبر جو بروایت بخاری نسخهای از صحیفه [۳۴]عبدالله بن اوفی بوده است.
۴- صحیفۀ جابر بن عبدالله (م ـ ٧۸) نظر مسلم محدث در صحیحش این است که این صحیفه دربارۀ مراسم حج مشتمل بر احادیثی بوده است، و احتمال دارد که برخی از احادیث آن در حجّة الوداع و ضمن خطبه مفصل پیامبر جذکر شده باشند و امری که این احتمال را بسیار قوت میبخشد این است که قتاده تابعی (م ـ ۱۱۸) دربارۀ اهمیت این صحیفه میگفت: «من برای حفظ صحیفۀ جابر به اندازۀ حفظ سورۀ بقره اهمیت [۳۵]میدهم».
۵- صحیفه سمرۀ بن جندب (م ـ ۶۰) که بر قسمتی از احادیث و سنت پیامبر جمشتمل بوده و بعد از وفات او بدست پسرش سلیمان رسیده و آن را روایت کرده است. [۳۶]
۶- صحیفه ابوبکر صدّیق، امّالمومنین [۳٧]عایشهلگفته است «پدرم احادیث پیامبر خدا جرا تا پانصد حدیث جمع کرد و نوشته بود و شبی از شبها آرام نگرفت و همواره از پهلوئی به پهلوی دیگر میگشت و من از مشاهدۀ این وضع غمگین و نگران شدم و عرض کردم: این ناآرامی براثر درد [۳۸]و ناراحتی است یا خبر ناخوشی به تو رسیده است و وقتیکه روز شد بمن گفت آن احادیثی که در نزد توست بیاورید و وقتی آن نوشته را آوردم، آتش را درخواست کرد و آن را سوزاند و باو عرض کردم چرا این نوشته را سوزاندی؟ در جواب گفت میترسم بمیرم و این نوشته بنام من باقی بماند و من احادیثی را از کسانی که مورد اطمینان من بودهاند روایت کردهام و ممکن است آنها واقعیت را برای من روایت نکرده باشند و در نتیجه من سبب شوم که خلاف واقعیت بنام احادیث [۳٩]روایت شود.
[۱۶] علوم الحدیث دکتر صبحی صالح ص: ٧. [۱٧] صحیح مسلم ۸ / ۲۲٩ بنقل علوم الحدیث پاورقی ص: ۸ و تقیید العلم ص: ۳۳، ۳۴ و جامع بیان العلم ۱ / ۶۳. [۱۸] تقیید العلم ص: ۳۲ بنقل علوم الحدیث صبحی صالح ص: ۸. [۱٩] رامهرمزی در المحدث الفاصل (ج ۴ ورقه ۶ وجه اول) و جامع بیانالعلم ـ ابن عبدالبرج ۱ ص: ٧۲ و تقیید العلم ص: ۶٩. [۲۰] رامهرمزی در المحدث الفاصل (ج ۴ ورقه ۶ وجه اول) و جامع بیانالعلم ـ ابن عبدالبرج ۱ ص: ٧۲ و تقیید العلم ص: ۶٩. [۲۱] رامهرمزی در المحدث الفاصل (ج ۴ ورقه ۶ وجه اول) و جامع بیانالعلم ـ ابن عبدالبرج ۱ ص: ٧۲ و تقیید العلم ص: ۶٩. [۲۲] اسدالغابه ـ ابن اثیر ـ عبدالله ابن عمر. [۲۳] تقیید العلم ص: ۶٧ و سنن ترمذی ج ۲ ص: ۱۱۱ و معالم السنن خطابی ج ۴ ص: ۱۸۴ بنقل علوم الحدیث صبحی صالح پاورقی ص: ۱۰ [۲۴] جامع بیان العلم ج ۱ ص: ٧۲ و تقید العلم ص: ۶٩ و محدث الفاصل ج ۴ ص: ۲ بنقل علوم الحدیث ص: ٩ پاورقی. [۲۵] این حدیث در محدث الفاصل ج ۴ ص: ۳. [۲۶] ارشاد ساری ـ شرح بخاری ـ ج ۱ ص: ۲۱۴. [۲٧] ارشاد ساری ـ شرح بخاری ـ ج ۱ ص: ۲۱۴. [۲۸] ارشاد ساری ـ شرح بخاری ـ ج ۱ ص: ۲۱۴. [۲٩] ابن اثیر ـ ترجمه عبدالله بن عمر ج ۳ ص: ۳۳۳ و جامع بیان العلم لابن عبدالبر ج ۱ ص: ٧۱ و مسند امام حمد ج ۲ ص: ۲۰٧ و تأویل مختلف الاحادیث ابن قتیبیه ص: ۳۶۵ و الماع قاضی عیاض ص: ۲۶ بنقل علوم الحدیث صبحی صالح پاورقی ص: ۱٧. [۳۰] ابن اثیر ـ ترجمه عبدالله بن عمر ج ۳ ص: ۳۳۳ و جامع بیان العلم لابن عبدالبر ج ۱ ص: ٧۱ و مسند امام حمد ج ۲ ص: ۲۰٧ و تأویل مختلف الاحادیث ابن قتیبیه ص: ۳۶۵ و الماع قاضی عیاض ص: ۲۶ بنقل علوم الحدیث صبحی صالح پاورقی ص: ۱٧. [۳۱] ابن اثیر ـ ترجمه عبدالله بن عمر ج ۳ ص: ۳۳۳ و جامع بیان العلم لابن عبدالبر ج ۱ ص: ٧۱ و مسند امام حمد ج ۲ ص: ۲۰٧ و تأویل مختلف الاحادیث ابن قتیبیه ص: ۳۶۵ و الماع قاضی عیاض ص: ۲۶ بنقل علوم الحدیث صبحی صالح پاورقی ص: ۱٧. [۳۲] مسند عبدالله بن عمر بن عاص در مسند امام احمد ج ۲ ص: ۱۵۸ ـ ۲۲۲ بنقل صبحی صالح در علوم الحدیث پاورقی ص: ۱٧. [۳۳] سنن ترمذی ـ کتاب احکام ـ باب الیمین مع الشاهد. [۳۴] صحیح بخاری کتاب الجهاد. [۳۵] طبقات ابن سعد ج ۱ ص: ۳۳۴ و تذکره الحفاظ ج ۱ ص: ۱۲۳ و التاریخ الکبیر للبخاری ج ۴ ص: ۱۸۲ بنقل علوم الحدیث صبحی صالح پاورقی ص: ۱۵. [۳۶] تهذیب التهذیب ج ۴ ص: ۱٩۸ بنقل علوم الحدیث ص: ۱۴. [۳٧] تذکرة الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ۵. [۳۸] تذکرة الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ۵. [۳٩] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ۵.