حدیث و سنت در خلافت فاروق اعظم عمرس
فاروق در راه احتیاط، از ابوبکر چند قدمی هم جلوتر رفت، و در جهت حفظ و صیانت احادیث پیامبر جاز جعل و اشتباه و نشر آنها در جهان وسیع اسلام به اقدامات زیر مبادرت ورزید.
۱- فاروق برای قبول حدیث یکنفر مربوط به دعاوی، نه تنها شاهد و متابع را میخواست بلکه اگر راوی مردی میبود و شاهد و متابعی را پیدا نمیکرد فاروق او را مجازات مینمود، از جمله ابوموسی [۴٧]در بیان علت برگشتن خود از منزل فاروق گفت: از پیامبر جشنیدهام که فرموده: «اذا أستأذن احدكم ثلاثاً فلم یؤذن [۴۸] فلیرجع»یعنی هرگاه یکی از شما سه مرتبه اجازه ورود خواست و اجازه نیافت باید برگردد».
فاروق گفت اگر کسی را پیدا نکنی که او هم این مطلب را از پیامبر جشنیده باشد ترا مجازات میکنم و ابوموسی بمجلس انصار شتافت و جوانی را بنام ابوسعید با خود آورد که بر صحت روایت او شهادت داد.
و همچنین در مورد احکام سقط جنین که آثار حیات در او مشاهده شده باشد فاروق با اصحاب مشورت کرد و مغیره در این مورد حدیثی را نقل کرد فاروق گفت باید بر صحت روایت خود شاهدی را بیاوری محمد بن مسلمه صحت روایت این حدیث را تأیید کرد [۴٩]، و از جمله فاطمه بنت قیس زن صحابیه روایت کرد هنگامی که شوهرم [۵۰]مرا طلاق باینه داد خدمت پیامبر رفتم و عرض کردم آیا استحقاق نفقه را در ایام عده دارم یا خیر؟ پیامبر فرمود استحقاق نفقه نداری فاروق این روایت یکنفری را قبول نکرد و گفت: خدا میفرماید «اسكنوهنّ من حیث سكنتم»یعنی زنان را بعد از طلاق و در ایام عده در همان منزلی که سکونت داشتهاید اسکان دهید و آنها را اخراج نکنید و چون لازمه [۵۱]اسکان نفقه است پس بحکم این آیه نفقه زنان مطلّقه واجب است، و ما به روایت یک زن که ممکن است قضیه را فراموش کرده باشد کتاب خدا را کنار نمیگذاریم «لانترك كتاب الله بقول امرأة لاندری لعلّها حفظت او نسیت» [۵۲].
و همچنین درباره خانه ملکی عباس [۵۳]و فروختن آن برای اینکه بمسجد پیامبر اضافه شو و در حدیثی که در این مورد روایت گردید [۵۴].
۲- فاروق احادیثی را قبول و منبع صدور احکام شرعی قرار میداد که با عین عبارت پیامبر جروایت شده باشند نه با لفظ و تعبیرات را وی [۵۵]و برای عمل باین اصل خودش پیشقدم بود همچنانکه بلاذری در انساب الاشراف با یک سند متصل ـ که امام ابوحنیفه و محمد بن سعد و عبدالحمید بن عبدالرحمن نیز جزو این سند هستند ـ نقل میکند که یکنفر مطلبی از فاروق سؤال کرد و فاروق او را جواب داد و سپس گفت: «لولا ان اكره ان ازید في الحدیث او انقص لحدّثتكم»یعنی اگر من کار بدی نمیدانستم که از حدیث چیزی زاید یا کم کنم در این مورد حدیثی را برای شما روایت میکردم [۵۶]و شرط دیگری برای قبول حدیث این بود که راوی، یا راویان احادیث علاوه بر عدالت و تقوی، اهل حافظه و درک و توجه کافی نیز باشند [۵٧]و آخرین شرط این بود که راوی توضیح دهد این حدیث را قبل از مسلمان شدن یا بعد از مسلمان شدن، قبل از هجرت یا بعد از هجرت در چه زمانی و در چه شرایطی از پیامبر جشنیده است زیرا یادآوری این مطلبها در موضوع تخصیص و تقیید و نسخ و غیره کاملاً موثر بود و راوی نیز در صورت داشتن حافظۀ کامل به آسانی این مطلبها را توضیح میداد.
۳- فاروق برای اولین بار تعلیم و تعلم احادیث و نشر آنها را در جهان وسیع اسلام آغاز نمود و برای همین منظور شخصیتهای صحابی و محدث و معروفی را مانند ابودرداء، ابوذر غفاری، عقبه بن عامر، عبدالله بن مسعود و غیره را از اطراف بمرکز (مدینه) فرا خواند [۵۸]و با همکاری آنها و بقیّه محدّثین اصحاب، جمعیتی را شبیه انجمن محدّثین ـ تشکیل داد و این جمعیت که محل ثابت آن مدینه بود علاوه بر کارهای تحقیقی و تلاش در راه جدا کردن احادیث صحیح از روایات اشتباهی یکی از وظایف مهمش این بود که یکی از اعضای اصلی خود را در رأس جمعی از محدثین برای تعلیم و تبلیغ و نشر احادیث صحیح به استانهای دور و نزدیک میفرستاد و از جمله:
الف: ابن مسعود (عبدالله بن مسعود) بدستور فاروق در رأس جمعی به کوفه اعزام گردید [۵٩].
ب: عبدالله بن مغفل را همراه عمران بن حصین به بصره فرستاد [۶۰].
ج: عباده بن صامت و ابودرداء را در رأس جمعی به شام فرستاد و بمعاویه ابن سفیان ـ استاندار شام ـ اخطار گردید که از احادیث آنها تجاوز نکند [۶۱].
۴- فاروق نخستین کسی بود که در دوران خلافت خود بفکر نوشتن تمام احادیث و کتاب کردن آنها افتاد [۶۲]و بعد از مدتها مشاوره با اصحاب مهاجر و انصار و یک ماه تردید و نماز استخاره بدلیل اینکه اگر تمام احادیث نوشته شوند و بصورت کتابی درآیند، در مقابل کتاب خدا، کتاب دیگری قرار داده میشود [۶۳]و توجه و علاقۀ مردم به کتاب خدا کمتر میشود از این کار صرفنظر نمود فاروق در توضیح این دلیل چنین گفت: «یکعده از اهل کتاب پیش از شما با بودن کتاب خدا کتابهای دیگری را تدوین کردند و به آنها اشتیاق پیدا نمودند [۶۴]و در نتیجۀ این عمل کتاب خدا را ترک نمودند بنابراین ما نمیتوانیم چیزهای دیگری را با کتاب خدا مخلوط کنیم» [۶۵].
۵- اعزام هیئتهای محدثین اصحاب از مرکز مدینه به استانهای دور و نزدیک و گسترش تعلیم و تعلّم حدیث در جهان وسیع اسلام در عصر فاروق، موجب گردید که مسلمانان بیش از حدّ لازم به روایت احادیث و بحث و گفتگو از احادیث سرگرم شوند و مانند زمان پیامبرجو زمان ابوبکر بیشتر اوقات آنان در تلاوت آیههای قرآن و بحث و گفتگو از آنها مصروف نمیگردید و همین تغییر و تحوّل در روش مسلمانان نسبت به قرآن و حدیث موجب نگرانی فاروق گردید و زمزمۀ ممتدّ روایات و احادیث در محافل مسلمانان بجای ترنم دائمی تلاوت آیههای قرآن در حکم زنگ خطری بود که فاروق از عواقب وخیم آن بکلی هراسناک شد و تمام سعی خود را بکار انداخت که بموازات اهتمام لازم به احادیث، مسلمانان را وادارد که به عادت سابق خویش در زمان پیامبر جبرگردند و بیشتر اوقات خود را به تلاوت آیهها و بحث و گفتگو از آنها بگذرانند و تنها در حال مشاوره و نشان دادن دلیلی برای حکمی از احکام شرعی یا بهنگام اعزام هیئتهای محدثین به استانها از احادیث و روایت آنها بحث کنند، و در همین مورد است که قرظه بن کعب [۶۶]میگوید: «هنگامیکه عمر ما را بسوی عراق روانه میکرد خودش نیز تا محل «صراة» همراه ما آمد و در بین راه از ما پرسید میدانید چرا شما را همراهی میکنم؟ گفتیم بلی بخاطر احترام و تکریم، گفت آری ولی در ضمن احترام موضوع دیگری هم هست و آن اینکه شما به شهری میروید که مردم آن سرزمین با تلاوت آیههای قرآن فضای مسجد و شهر خود را رونق بخشیدهاند و مانند زنبورعسل در کندو زمزمه تلاوت آنها در فضا طنینانداز است [۶٧]، مراقب باشید که آنها را با روایت احادیث از این کار باز ندارید و قرآن را با چیز دیگری مخلوط نکنید و بروایت احادیث از پیامبر جخود را سرگرم نکنید و در این کار منهم شریک شما هستم».
بزرگان اصحاب که شدت اخلاص و حکمت و ژرف بینیهای فاروق را بارها آزمایش کرده و همیشه به هشدارهای او توجه خاصی مینمودند این مرتبه نیز به ندای مخلصانه او جواب مثبت دادند و مانند زمان پیامبر بیشتر اوقات خود را به تلاوت آیهها و بحث از آنها مصروف مینمودند و در موارد لازم به حدیث هم توجه کافی میکردند و از سرگرمی به روایتها دوری میکردند بعنوان مثال همین قرظه بن کعب [۶۸]وقتی به کوفه رسید و مردم به دور او حلقه زدند که بحثها را از احادیث شروع کند و آنها را به روایتها سرگرم نماید قرظه گفت:
«نهانا عمر»عمر ما را از این سرگرمی [۶٩]منع کرده است».
و همچنین سایب بن زید (م ـ ۸۰) یکی از یاران پیامبر میگوید من با سعد بن مالک از مدینه تا مکه همسفر بودم و سعد در طول این سفر حتی یک حدیث هم روایت نکرد و شعبی نیز میگوید: یکسال با عبدالله بن عمر هم مجلس شدم، و در طول این سال حدیثی را روایت نکرد [٧۰].
از این توضیحات معلوم میشود که در عصر فاروق تعلیم و تعلم حدیث در جهان وسیع اسلام گسترش یافته اما بجز احادیث صحیح آنهم همراه شاهد و متابع روایت شده و مسلمانان بجای کثرت روایت حدیث و بحث از آنها بیشتر سرگرم تلاوت قرآن و بحث از آیههای قرآن بودند.
[۴٧] صحیح بخاری در ارشاد ساری ج ٩ ص: ۱۴۲ و تذکره الحفاظ ذهبی جلد ۱ ص: ۶ مبحث عمر بن خطاب و صحیح مسلم ج ۶ ص: ۱٧٧، صبحی صالح ص: ۳۱. [۴۸] صحیح بخاری در ارشاد ساری ج ٩ ص: ۱۴۲ و تذکره الحفاظ ذهبی جلد ۱ ص: ۶ مبحث عمر بن خطاب و صحیح مسلم ج ۶ ص: ۱٧٧، صبحی صالح ص: ۳۱. [۴٩] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ٧ و ۸ مبحث عمرس. [۵۰] الفاروق ـ شبلی نعمانی ـ بخش دوم ص: ۲۸۳ (۶) طلاق: ۶. [۵۱] الفاروق شبلی نعمانی بخش دوم ص: ۲٧٩. [۵۲] الفاروق شبلی نعمانی بخش دوم ص: ۲٧٩. [۵۳] تذکرة الحفاظ جلد ۱ ص: ۸ مبحث عمرس. [۵۴] تذکرة الحفاظ ج ۱ ص: ۸، مبحث عمرس. [۵۵] الفاروق – شبلی نعمانی – بخش دوم ص: ۱۸٧. [۵۶] الفاروق – شبلی نعمانی – بخش دوم ص: ۱۸٧. [۵٧] الفاروق بخش دوم ص: ۲۸٩ و این همان است که تقریباً یک قرن بعد آن را «حدیث صحیح» نامیدند. [۵۸] همین فراخوانی بمنظور تشکیل جمعیت محدثین در مرکز، در یکی از روایتها حبس پنداشته شده و گویا فاروق ابن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را بجرم کثرت نقل حدیث حبس نظری و در مدینه تحت نظر خود قرار داده است و تذکره الحفاظ در مبحث عمر این پندار را نقل کرده و حاکم در المستدرک ج ۱ ص ۱۱۰ نیز این مطلب را نوشته و برخی آن را حبس نظری تعبیر کردهاند و علت نادرستی این پندارها این است که فاروق بعد از فراخوانی آنها را برای تعلیم حدیث به استانهای دور فرستاده است. [۵٩] الفاروق شبلی نعمانی بخش دوم ص: ۲٧٩. [۶۰] الفاروق شبلی نعمانی بخش دوم ص: ۲٧٩ و ازالة الخفاء ص ۶. [۶۱] الفاروق شبلی نعمانی بخش دوم ص: ۲٧٩ و ازالة الخفاء ص: ۶. [۶۲] الفاروق شبلی نعمانی بخش دوم ص: ۲٧٩ و ازالة الخفاء ص: ۶. [۶۳] الفاروق شبلی نعمانی بخش دوم ص: ۲٧٩ و ازالة الخفاء ص: ۶. [۶۴] تقیید العلم ص: ۵۰ و جامع بیانالعلم ج ۱ ص: ۶۴ و طبقات ابن سعد ج ۳ ص: ۲۰۶ و کنزالعمال ج ۵ ص: ۲۳٩ بنقل علومالحدیث صبحی صالح ذیل ص: ۳۱. [۶۵] تقیید العلم ص: ۵۰ و جامع بیانالعلم ج ۱ ص: ۶۴ و طبقات ابن سعد ج ۳ ص: ۲۰۶ و کنزالعمال ج ۵ ص: ۲۳٩ بنقل علومالحدیث صبحی صالح ذیل ص: ۳۱. [۶۶] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ٧ عمر بن خطاب و طبقات بن سعد ج ۳ ص: ۲۰۶. [۶٧] تذکرة الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ٧ عمر بن خطاب و طبقات بن سعد ج ۳ ص: ۲۰۶. [۶۸] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ٧ عمر بن خطاب. [۶٩] سنن ابن ماجه ج ۱ ص: ۱۲ و طبقات ابن سعد ج ۴ ص ۱۰۶ و سنن ابن ماجه ج ۱ باب ۳ و صحیح بخاری ج ٩ باب خیر المراه الواحده. [٧۰] سنن ابن ماجه ج ۱ ص: ۱۲ و طبقات ابن سعد ج ۴ ص ۱۰۶ و سنن ابن ماجه ج ۱ باب ۳ و صحیح بخاری ج ٩ باب خیر المراه الواحده.