کلید حدیث شناسی

فهرست کتاب

حدیث و سنت در خلافت ابوبکر صدیقس

حدیث و سنت در خلافت ابوبکر صدیقس

در عصر خلافت ابوبکر صدیق نیز مانند عصر پیامبر جنخستین وسیلۀ نقل و نشر احادیث روایت بوسیله زبان و حفظ آنها در سینه‌ها و در حافظه‌ها بود، و برخی از صحیفه‌های فوق‌الذکر در دست صاحبان آنها باقی مانده و بعد از وفات آنها بدست وارثین می‌رسید [۴۰]و ابداً خبری از جمع کردن تمام احادیث و نوشتن همۀ آنها بصورت یک کتاب در بین نبود، اما چون ابوبکر نخستین کسی بود که بعد از پیامبر جبر تمام مسلمانان امارت داشت و در قبول کردن حکم احادیث مسئولیت بکلی متوجه او بود و پیامبر جهم در حال حیات نبود که دربارۀ صحت نسبت یک حدیث باو مراجعت شو بهمین علت ابوبکر در قبول کردن حکم یک حدیث نهایت احتیاط را بعمل می‌آورد و در رابطه با همین احتیاط به کارهای زیر اقدام نمود:

۱- صحیفه‌ای را که مشتمل بر احادیثی بود ـ که نه از پیامبر جبلکه از اصحاب شنیده بود، سوزاند، مبادا مطلبی در میان آنها خلاف واقع بوده و پیامبر جآن را نفرموده باشد. [۴۱]

۲- هرگاه یکنفر در رابطه با دعاوی حدیثی را نقل می‌کرد، ابوبکر وقتی آن را قبول می‌کرد که کسی دیگری نیز آن را از پیامبر جشنیده [۴۲]و روایت می‌کرد: «روزی مادر بزرگی برای سهم‌الارث خویش به ابوبکر مراجعت کرد ابوبکر گفت [۴۳]: در کتاب خدا سهمی برای تو نمی‌بینم، و از این هم خبر ندارم که پیامبر جسهمی برای تو تعیین کرده باشد، مغیره گفت من در خدمت پیامبر بودم که یک ششم را به جدّه دارد، ابوبکر گفت آیا کس دیگری شاهد این واقعه بوده است و این مطلب را گواهی می‌نماید؟ محمد بن مسلمه این مطلب را گواهی نمود و ابوبکر باین روایت عمل کرد».

کسی بر این اقدام ابوبکر (درخواست شاهد و متابع) ایراد نگرفت زیرا زمینه برای قبول این اقدام قبلاً آماده شده بود چون در دین اسلام طبق نص صریح قرآن برای اثبات صحت یک سند مالی و جلوگیری از خطر فراموشکاری پس از نوشتن هم دو شاهد لازم است ـ دو مرد یا یک مرد و دو زن: ﴿وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِيدَيۡنِ مِن رِّجَالِكُمۡۖ[البقرة: ۲۸۲].

یعنی«و دو نفر از مردان خود را به گواهی گیرید».

بنابراین برای ثبوت صحت روایت حدیثی که سند جاودانۀ سندها و مصدر حکم دینی است چطور وجود دو شاهد لازم نمی‌باشد؟

۳- بعد از رحلت پیامبر جابوبکر مردم [۴۴]را جمع کرد و به آنها گفت: «گاهی یکی از شما حدیثی را نقل می‌کند که دیگری ضد و نقیض آن را روایت می‌کند از روایت این نوع مطالب بکلی خودداری کنید و مطالب ضد و نقیض را بنام حدیث نقل نکنید و در حال و درآینده سبب اختلاف و تفرقه مسلمانان نشوید [۴۵]و در مورد این نوع مطالب متضاد هرکس از شما سؤال کرد بگوئید قرآن در بین ما و شما است حلال او راحلال و حرام او را [۴۶]حرام بدانید» و زمینه قبول این دستور هم قبلاً فراهم شده بود زیرا از دو مطلب متضاد نسبت یکی از آنها به پیامبر قطعاً مجعول و اشتباه بود و چون برای قبول یکی از آنها مرجّحی وجود نداشت پس طبق اصل تعارض دو دلیل، هردو ساقط و جز تمسک به قرآن چارۀ دیگری باقی نمی‌‌ماند.

[۴۰] علوم الحدیث صبحی صالح ص: ۱۴. [۴۱] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ۵. [۴۲] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ۲. [۴۳] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ۲ و المختصر فی علم الرجال ص ٧٩ صبحی صالح ۳۱. [۴۴] تذکرة الحفاظ ذهبی ص: ۲ و ۳. [۴۵] تذکرة الحفاظ ذهبی ص: ۲ و ۳. [۴۶] تذکره الحفاظ ذهبی ج ۱ ص: ۳.