اصطلاحات مقدماتی
۱- خبر: مطلبی است که از کسی نقل میگردد، خواه پیامبر جباشد یا غیر [۱۳٧].
۲- حدیث: عبارت است از اقوال و افعال و تأییدات [۱۳۸]و صفاتی که به پیامبرجنسبت داده میشوند و سنت نیز به همین معنی استعمال میشود [۱۳٩].
۳- اثر: مطلبی است که از پیامبر جیا اصحاب یا تابعین روایت شده است [۱۴۰].
۴- سند: عبارت است از زنجیرۀ راویان که با نظم و ترتیب به متن منتهی میشود [۱۴۱].
۵- متن: عبارت است از مطلبی که زنجیرۀ راویان به آن منتهی میگردد [۱۴۲].
۶- استاد: عبارت است از تلاش محدث در جهت بیان زنجیره منظم راویان حدیث [۱۴۳].
٧- حدیث سند: حدیثی است که بوسیله یک زنجیرۀ منظم و متصل راویان به پیامبر جمیرسد [۱۴۴].
۸- کتاب سند: کتابی است مشتمل بر مجموعههایی از احادیث مسند که هر مجموعه را یکی از اصحاب پیامبر جروایت کرده است مانند مسند امام احمد حنبل [۱۴۵].
٩- مسند: کسی است که حدیثی را با زنجیره و سند روایت کند خواه اهل فن علم الحدیث درایتی باشد یا فقط راوی حدیث باشد. [۱۴۶]
۱۰- محدث برتر از مسند است و به کسی گفته میشود که در علم الحدیث درایتی دارای چنان مهارت و تخصصی باشد که بخوبی بتواند احادیث صحیح و روایات ضعیف را تشخیص و احادیث صحیح را روایت کند [۱۴٧].
۱۱- حافظ برتر از محدث است و به کسی گفته میشود که یکصد هزار حدیث را از حیث متن و سند و جرح و تعدیل راویان و تاریخ آنها بررسی کند و احادیث صحیح را روایت نماید [۱۴۸].
۱۲- حجۀ برتر از حافظ است و به کسی گفته میشود که سیصد هزار حدیث را از حیث متن و سند و احوال راویان بررسی کرده و احادیث صحیح را روایت نماید [۱۴٩].
۱۳- حاکم برتر از حجة است و به کسی گفته میشود که بر جمیع احادیث از لحاظ متن و سند و جرح و تعدیل راویان و تاریخ آنها اطلاع کامل داشته باشد [۱۵۰].
۱۴- جزء: مجموعهای است از احادیث که یک نفر به تنهایی آن را روایت کرده باشد، خواه صحابی و خواه غیر صحابی [۱۵۱].
۱۵- جامع: هر کتاب حدیثی که مشتمل بر ابواب هشتگانه: عقاید، احکام، رقاق، آداب، تفسیر، تاریخ، سیر، فتن، مناقب و مثالب باشد، مانند جامع بخاری [۱۵۲].
۱۶- مستدرک: کتابی است که بعنوان متمم کتاب دیگر و با همان مشروط احادیثی را که از کتاب سلف فوت شده است گردآوری نموده باشد. مانند مستدرک صحیحین از حاکم نیشابوری [۱۵۳].
۱٧- مستخرج: کتابی است که مؤلف: احادیث کتاب حدیثی را به غیر اسناد صاحب کتاب (بلکه خود از شیوخ خویش برای آن حدیث آورده است) روایت کند، صاحب کتاب (بلکه خود از شیوخ خویش برای آن حدیث آورده است) روایت کند، مانند مستخرج ابنبکر اسماعیلی بر بخاری و مستدرک ابن عمران جوینی برای مسلم [۱۵۴].
[۱۳٧] مصطلح الحدیث ص ۶، عسقلانی میگوید: در نزد اهل فن حدیثشناسی، خبر و حدیث یک معنی دارند و برخی حدیث را مخصوص پیامبر جو خبر را برای غیر پیامبر جاستعمال میکنند. [۱۳۸] شرح بر کوی ص ۸ و مصطلح الحدیث ص: ۳. [۱۳٩] جمع الجوامع ج ۲ ص: ٩٩. [۱۴۰] قواعد فی علوم الحدیث ص ۲۵ ظفرالامانی ص ۴ و ۵ شرح امام نووی بر مسلم ج ۱ ص: ۶۳ برخی حدیث را بر فرموده پیامبر جو اثر را بر گفته صحابی و تابعی اطلاق کردهاند. [۱۴۱] قواعد علم الحدیث ص: ۲۶. [۱۴۲] مصطلح ص: ۶، قواعد علم الحدیث ص: ۲۶. [۱۴۳] قواعد علم الحدیث ص: ۲۶. [۱۴۴] تدریب الراوی ص ۱۰٧ و در شرح نخبه آمده است: برخی مسند را شامل مرفوع، موقوف و مقطوع هم دانستهاند و مؤلف تدریب الراوی (ص ۵) گفته است گاهی محدثین مسند و اسناد را هم معنی، استعمال کردهاند. [۱۴۵] قواعد علم الحدیث ص ۲۶، توضیح اینکه در کتاب مسند احادیث هریک از اصحاب علیحده و با رعایت ترتیب فضل و بدون تعیین صحیح و حسن جمع شده است (ذیل نزهه النظر ص ۵۴). [۱۴۶] قواعد علم الحدیث ص: ۲٧. [۱۴٧] قواعد علم الحدیث ص: ۲٧. [۱۴۸] قواعد فی علم الحدیث ص ۲٩ و مصطلح الحدیث ص ۶ و ٧ و کشاف اصطلاحات الفنون تالیف فاضی محمد اعلی تهانویی. این تعریفات برای «محدث» و «حافظ» و «حجه» و «حاکم» در مقدمة اکثر کتابهای علم الحدیث و مصطلحات آمدهاند. حافظ را به عرف حواله کرده است و شیخ تهانوی محدّث معاصر بعد از نقل این مطلب در ذیل صفحه ۲۸ قواعد فی علوم الحدیث چنین میگوید: در زمان ما (عصر حاضر) محدث کسی است که به کتابهای حدیث سرگرم باشد و حافظ کسی است که بیش از هزار حدیث را حفظ داشته باشد و هر حدیثی را دید بتواند تشخیص دهد که از صحاح سته است یا خیر؟ و حجۀ کسی است که در علم الحدیث دارای چنان اطلاعاتی باشد که معاصرین، قول او را درباره هر حدیثی (حجّت و سند بشمارند و کسی درباره صحّت حدیثی) با او نزاع و جدال نکند و شیخ عبدالفتاح محدث معاصر و شاگرد شیخ تهانوئی این توضیح را کاملاً تأیید کرده است و در ذیل این مطلب گفته است: بیانات استاد کاملاً صحیح است زیرا وقتی من از استادم (علامه کوثری) در رابطه با تعریف (محدث، حافظ، حجه و حاکم) سئوال کردم که این آمار و ارقام از کجا و کی پیدا شده است و اصل و سند آنها چیست؟ در جواب فرمود: «این اصطلاحات در قرنهای اخیر بوجود آمدهاند و محدثین سلف از آنها بیخبر بودهاند زیرا حافظ ذهبی کتابش را تذکرهالحفاظ نام نهاده است و شرح حال تعداد زیادی از صحابی و غیرصحابی را نوشته است، که اکثر آنها یک دهم آنچه برای حافظ و حجه و حاکم نوشتهاند روایت نکردهاند». [۱۴٩] قواعد فی علم الحدیث ص ۲٩ و مصطلح الحدیث ص ۶ و ٧ و کشاف اصطلاحات الفنون تالیف فاضی محمد اعلی تهانویی. این تعریفات برای «محدث» و «حافظ» و «حجه» و «حاکم» در مقدمة اکثر کتابهای علم الحدیث و مصطلحات آمدهاند. حافظ را به عرف حواله کرده است و شیخ تهانوی محدّث معاصر بعد از نقل این مطلب در ذیل صفحه ۲۸ قواعد فی علوم الحدیث چنین میگوید: در زمان ما (عصر حاضر) محدث کسی است که به کتابهای حدیث سرگرم باشد و حافظ کسی است که بیش از هزار حدیث را حفظ داشته باشد و هر حدیثی را دید بتواند تشخیص دهد که از صحاح سته است یا خیر؟ و حجة کسی است که در علم الحدیث دارای چنان اطلاعاتی باشد که معاصرین، قول او را درباره هر حدیثی (حجّت و سند بشمارند و کسی درباره صحّت حدیثی) با او نزاع و جدال نکند و شیخ عبدالفتاح محدث معاصر و شاگرد شیخ تهانوئی این توضیح را کاملاً تأیید کرده است و در ذیل این مطلب گفته است: بیانات استاد کاملاً صحیح است زیرا وقتی من از استادم (علامه کوثری) در رابطه با تعریف (محدث، حافظ، حجه و حاکم) سئوال کردم که این آمار و ارقام از کجا و کی پیدا شده است و اصل و سند آنها چیست؟ در جواب فرمود: «این اصطلاحات در قرنهای اخیر بوجود آمدهاند و محدثین سلف از آنها بیخبر بودهاند زیرا حافظ ذهبی کتابش را تذکرهالحفاظ نام نهاده است و شرح حال تعداد زیادی از صحابی و غیرصحابی را نوشته است، که اکثر آنها یک دهم آنچه برای حافظ و حجه و حاکم نوشتهاند روایت نکردهاند». [۱۵۰] قواعد فی علم الحدیث ص ۲٩ و مصطلح الحدیث ص ۶ و ٧ و کشاف اصطلاحات الفنون تالیف فاضی محمد اعلی تهانویی. این تعریفات برای «محدث» و «حافظ» و «حجه» و «حاکم» در مقدمة اکثر کتابهای علم الحدیث و مصطلحات آمدهاند. حافظ را به عرف حواله کرده است و شیخ تهانوی محدّث معاصر بعد از نقل این مطلب در ذیل صفحه ۲۸ قواعد فی علوم الحدیث چنین میگوید: در زمان ما (عصر حاضر) محدث کسی است که به کتابهای حدیث سرگرم باشد و حافظ کسی است که بیش از هزار حدیث را حفظ داشته باشد و هر حدیثی را دید بتواند تشخیص دهد که از صحاح سته است یا خیر؟ و حجة کسی است که در علم الحدیث دارای چنان اطلاعاتی باشد که معاصرین، قول او را درباره هر حدیثی (حجّت و سند بشمارند و کسی درباره صحّت حدیثی) با او نزاع و جدال نکند و شیخ عبدالفتاح محدث معاصر و شاگرد شیخ تهانوئی این توضیح را کاملاً تأیید کرده است و در ذیل این مطلب گفته است: بیانات استاد کاملاً صحیح است زیرا وقتی من از استادم (علامه کوثری) در رابطه با تعریف (محدث، حافظ، حجه و حاکم) سئوال کردم که این آمار و ارقام از کجا و کی پیدا شده است و اصل و سند آنها چیست؟ در جواب فرمود: «این اصطلاحات در قرنهای اخیر بوجود آمدهاند و محدثین سلف از آنها بیخبر بودهاند زیرا حافظ ذهبی کتابش را تذکرهالحفاظ نام نهاده است و شرح حال تعداد زیادی از صحابی و غیرصحابی را نوشته است، که اکثر آنها یک دهم آنچه برای حافظ و حجه و حاکم نوشتهاند روایت نکردهاند». [۱۵۱] علم الحدیث ص ۲۲۰ و تدریب الراوی تألیف شیخ سیوطی ص ۵۵، ۵۶، ۵٧. [۱۵۲] قواعد علم الحدیث ص ۲٧. [۱۵۳] قواعد علم الحدیث ص ۲٧. [۱۵۴] قواعد علم الحدیث ص ۲٧.