شناسایی اسم و کنیه و نشانههای راویان
اگر از راه شناسائی مشخصات، هویّت یک راوی معیّن نگردد جرح و تعدیل و اظهارنظر دربارۀ او بهیچ وجه ممکن نیست بنابراین راویانی که دارای اسم مشترک یا شهرت مشترک میباشند و ممکن است یکی از آنها مورد جرح و دیگری مورد تعدیل قرار گیرد، تعیین مشخصات آنها کاملاً ضروری بنظر میرسد و برای رفع هرگونه اشتباهی لازم است وجه تمایز راویان را طبق نمونههای ذیل بیان نمود:
۱- راویانی که با اسم شهرت پیدا کردهاند باید کنیۀ آنها را نیز دانست. مانند طلحۀ بن عبیدالله و عبدالرحمن بن عوف و حسن بن علی، که کنیۀ همۀ آنها ابومحمد [۲۶۰]است و همچنین راویانی که برعکس با کنیه شهرت پیدا کردهاند باید اسم آنها را نیز دانست (مانند ابن عباس و ابن مسعود و ابن ام مکتوم [۲۶۱]که اسم همۀ آنها عبدالله است [۲۶۲].
۲- راویانی که اسم آنها کنیۀ آنها است یعنی بجای اسم هم، کنیه دارند مانند ابیبلال اشعری که از شریک روایت کرده و ابیحصین که از ابی حاتم رازی روایت کرده است و هردو گفتهاند که چیزی بنام اسم نداریم و اسم و کنیۀ ما یکی است [۲۶۳].
۳- راویانی که در اسم آنها اتفاق هست ولی کنیه آنها مورد اختلاف است مانند اسامه بن زید الحب که در اسم او اختلاف نیست ولی در کنیه او اختلاف هست. برخی ابوزید و برخی ابومحمد و برخی هم ابوخارجه گفتهاند. و همچنین عکس این مطلب مانند ابوهریره که در اسم او اختلاف هست و مشهور این است که اسمش عبدالرحمن بن صخر است [۲۶۴].
۴- راویانی که کنیههای متعددی داشته باشند مانند ابن جریح که دو تا کنیه دارد یکی ابوالولید و دیگری ابوخالد [۲۶۵]یا نشانهها و القاب متعددی دارند [۲۶۶]و شناسایی این نوع راویان از این جهت ضروری است که اگر شناخته نشوند گمان میرود که چند نفر هستند [۲۶٧].
۵- راویانی که کنیۀ آنها با اسم پدر آنها موافق باشد مانندابیاسحق ابراهیم بن اسحاق مدنی یکی از تابعین. یا برعکس مانند اسحاق بن ابی اسحاق سبعی یا کنیۀ آنها با کنیۀ همسرشان موافق باشد مانند ابوایوب انصاری و ام ایوب که هردو صحابی مشهور هستند یا اسم استادش با اسم پدرش موافق باشد مانند ربیعبن انس از انس روایت کرده است و این شناسائی از این جهت لازم است که مبادا گمان برده شود که از پدرش روایت کرده است زیرا چنین اتفاق گاهی رخ داده است مانند عامر بن سعد از سعد که سعد پرد عامر است ولی در مثال گذشته انس استاد ربیع پدر ربیع نیست زیرا پدر ربیع انس از قبیله بکر و استادش انس انصاری است [۲۶۸](انس بن مالک) همچنانکه کسانیکه از علمالرجال آگاهی نداشتهاند گمان بردهاند که مالک بن انس (از مجتهدین اربعه) پسر انس بن مالک صحابی است [۲۶٩].
۶- راویانی که از حیث نسبت غیر عادی بنظر میرسند مانند مقداد بن اسود که به اسود زهری نسبت داده شده است و اسود زهری پدر خواندۀ قدیمی اوست و پدر مقداد نامش عمرو است و مانند ابن علیه که علیه مادر او است و او اسماعیل بن ابراهیم است و مانند ابوعبیدۀ جراح (از عشرۀ مبشره) که پدرش عبدالله است و جدش جراح است و مانند یعلی بن منیه که منیه نام مادر پدر او است و مانند حذاء که تصور میرود فروشندۀ کفش یا کفشگر بوده باشد در صورتیکه فقط با کفش فروشها آشنائی داشته است [۲٧۰].
٧- راویانی که از حیث لقب غیرعادی بنظر میرسند و پس از تحقیق دلیل این لقبها معلوم و موجب جرح آنها نمیشود مانند «ظلّ الشّیطان» که لقب محمد بن سعد بن ابی وقاص است و فقط بعلت کوتاهی قد این لقب را به او دادهاند و مرد پرهیزگاری بوده است و مانند «ضال» که لقب معاویه بن عبدالکریم است و فقط به این علت این لقب را به او دادهاند که یک فقره در راه مکه راه را گم کرده بود و مرد عالم و پرهیزگاری بوده است و مانند «ضعیف» لقب عبدالله بن محمد که بدنش لاغر بوده است و مانند «قوی» لقب حسن بن یزید که در عبادت و طواف نیروی شگرفی داشته است [۲٧۱].
۸- راویانی که اسم استاد و استاد استاد آنها یکی است [۲٧۲]مانند عمران از عمران از عمران که اولی معروف است به «قصیر» و دومی «ابورجاء عطاردی» و سومی «ابن حصین صحابی» است و همچنین روایانی که اسم و اسم شاگرد آنها یکی است مانند بخاری که شاگردش مسلم بن الحجاج صاحب صحیح و استادش هم مسلم بن ابراهیم فراسی است.
٩- راویانی که نام آنها در زنجیر مجرد و بدون قید آمده است و این نام در بین چندین [۲٧۳]نفر مشترک است که فقط برخی از آنها واجد شرایط روایت هستند و محدّث باید با استفاده از علمالرجال تحقیق کند که اسم این راوی در این سلسله در حقیقت دارای چه قیدی است و آیا با وجود این قید از آنها است که واجد شرایط هستند یا خیر. مثلاً بخاری حدیثی را از احمد از وهب و حدیثی را از محمد از اهل عراق روایت کرده است و هنگام تحقیق از علمالرجال معلوم میشود که آن احمد یا احمد بن صالح است یا احمد بن عیسی و آن محمد یا محمد بن سلام یا محمد بن یحیی است و هرچهار نفر واجد شرایط هستند و احمد بن موسی و محمد بن کریم نیستند که مجهول الحال میباشند.
محدثین برای ظاهر کردن وجه امتیاز اسماء مجرد، کتابهای مفصلی را نوشتهاند از جمله کتاب رجال بخاری تألیف نصر کلاباذی و کتاب رجال مسلم تألیف ابوبکر منجویه [۲٧۴].
۱۰- راویانی که دارای اسم مختص بخود هستند (مفرد) و جز این راوی کسی دارای این اسم نیست مانند صغدی بن سنا، که یک راوی ضعیفی است و مانند سندر مولی زنباع جذامی که صحابی میباشد [۲٧۵].
توجه: شناخت درباره طبقه و صفات و احوال راوی و همچنین شناختن راویان حدیث از جهات دهگانۀ فوق که از راه علمالرجال و مراجعه به تذکره تحقق مییابد به محدثین امکان میدهد که همۀ احادیث روایت شده را از حیث سند و سلسله دقیقاً برررسی نمایند و احادیث صحیح و حسن و ضعیف و موضوع را از هم جدا کنند و نگذارند روایتهای بیسر و ته و اسرائیلیات با سند و شناسنامۀ جعلی و مهر رسالت دینی در حریم مقدس دین اسلام ظاهر شوند و در ردیف احادیث صحیح رسول الله جخود را نشان دهند.
محدثین: باستناد علم الحدیث درایتی هر روایتی را دقیقاً بازرسی میکنند واز هویت آن سؤال میکنند و سند و شناسنامه و مهر آن را عمیقاً بررسی مینمایند. وقتی کسی گفت:
«و روی (روایت شده است)» فوراً از او میپرسند چه کسی روایت کرده است؟ و از چه شخصی روایت کرده است؟ وقتی گفت: «قال رسول الله ج» فوراً میپرسند چه کسی از پیامبر جشنیده است؟ و چه کسی از آن کس؟ و به همین ترتیب سؤالها ادامه دارند و اگر مطلب روایت شده با یک زنجیرۀ متصل از راویان واجد شرایط به پیامبر جوصل نگردید یا در هیچیک از کتب صحاح سته (بخاری، مسلم، ابوداود، نسائی، ترمذی، ابنماجه) نبود آن مطلب بدلیل اینکه هویّتش معلوم نیست و فاقد سند و شناسنامه است و مهر رسالت را ندارد دست رد بر سینۀ آن میگذارند و آن را بحریم مقدس دین اسلام راه نمیدهند و این بازرسیهای دقیق بر مبنای علمالحدیث درایتی هرگز نمیگذارد که اسرائیلیات و مطالب مشکوک و روایتهای مجهولالهویه و فاقد سند و مهر و شناسنامه از مرز اسلام عبور کرده و خود را در میان مسائل اسلامی جا دهند و در نتیجه اسلام خالص و ناب و اصیل در چشمانداز جهانیان ظاهر گشته و بعنوان یکرشته حقایق تردیدناپذیر مورد قبول عقلا واقع میگردد و ضمناً بساط اختلافهای وحدتشکن همه مسلمانان نیز برچیده میشود.
هیچکس نباید تردید داشته باشد که عامل تحقق این دو امر مهم (یکی نشاندادن اسلام واقعی به جهانیان و دیگری حل اختلافات همه مسلمین) تنها یک راه دارد و آن این است که علما و محققین اسلام در راه خدا و در کمال اخلاص و بیطرفی با همۀ روایتها تصفیه حساب کنند و با استفاده از علم الحدیث درایتی کلیه روایتهای مشکوک و فاقد سند و شناسنامه و مهر اصلی را از حریم دین اسلام اخراج نمایند زیرا باتفاق تمام مسلمانان و حتی نامسلمانان! منبع فوران تمام اعتقادات و اخلاق و اعمال و روابط شخصی و روابط اجتماعی و بینالمللی دین اسلام یکی قرآن خدا است و دیگری احادیث رسول الله جهمچنانکه خود پیامبر جدر حجةالوداع بحضور یکصدهزار نفر صحابی این واقعیت را با این عبارت صریح اعلان نمود: «انّي تارك فیكم الثّقلین: كتاب الله وسنّتي»(من در میان شما دو امر بسیار وزین و بهادار را بجا میگذارم: کتاب خدا و روش و احادیث خودم). بنابراین، حقیقت اسلام یعنی قرآن همراه تفسیر آگاهانه و دور از نظریات شخصی و احادیث صحیح طبق موازین علم الحدیث درایتی.
و پیام ما به همۀ کسانیکه آرزو دارند مسلمین متحد گشته و اسلام واقعی به جهانیان ارائه شود این است که علمالحدیث درایتی را کاملاً ترویج دهند و تمام فعالیت خود را روی این دو نقطه متمرکز نمایند:
۱- تفسیر عالمانۀ قرآن.
۲- احادیث صحیح طبق علم الحدیث درایتی.
[۲۶۰] شرح نخبه و ذیل آن ص: ۱۳٧. [۲۶۱] در تفسیر کشاف توضیح داده است که اممکتوم مادر پدرش بوده است. و نام او عبدالله بن شریح است. [۲۶۲] شرح نخبه و ذیل آن ص: ۱۳٧. [۲۶۳] ذیل شرح نخبه ص: ۱۳٧. [۲۶۴] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی و ذیل آن ص: ۱۳۸. [۲۶۵] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی و ذیل آن ص: ۱۳۸. [۲۶۶] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی و ذیل آن ص: ۱۳۸. [۲۶٧] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی و ذیل آن ص: ۱۳۸. [۲۶۸] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی ص: ۱۳۸ الی ۱۴۲. [۲۶٩] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی ص: ۱۳۸ الی ۱۴۲. [۲٧۰] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی ص: ۱۳۸ الی ۱۴۲. [۲٧۱] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی ص: ۱۳۸ الی ۱۴۲. [۲٧۲] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی ص: ۱۳۸ الی ۱۴۲. [۲٧۳] شرح نخبه ابن حجر عسقلانی ص: ۱۳۸ الی ۱۴۲. [۲٧۴] شرح نخبه ابن حجر ص: ۱۱۳، ۱۴۰ و ۱۴۱. [۲٧۵] شرح نخبه ابن حجر ص: ۱۱۳، ۱۴۰ و ۱۴۱.