فصل سوم: خبر به اعتبار نسبت راویان
خبر باعتبار سبت راویان با یکدیگر دارای هشت قسم است:
۱- اَقْران: روایت اقران این است که راوی حدیثی را از کسی روایت کند که سن و استادشان یکی باشد [۱۸۲]که به (سابق ولا حق وغیرهما)موصوفاند.
۲- مُدَبَّجْ: آن است که دو نفر راوی هم سن و هم استاد هردو حدیث را از یکدیگر روایت کنند پس هر مدبجی اقران است اما هر اقرانی مدبج نیست [۱۸۳].
۳- متفق و مفترق: راویان حدیثی در عین اینکه از هم جدا هستند نام آنها و نام پدر آنها یکی باشد مانند اینکه (خلیل بن احمد از خلیل بن احمد روایت میکند [۱۸۴].
۴- مُؤتلِفْ و مُخْتَلِف: راویان حدیثی که نام آنها در نوشتن و خط موافق باشد و فقط در تلفظ از هم جدا شوند مانند (مِسْور، مُسَوّر [۱۸۵]و همچنین (سلام، سلام [۱۸۶].
۵- مُتَشابِه: اسم راویان حدیثی هم از حیث خط و هم از حیث تلفظ متفق باشد اما اسم پدرانشان متفاوت یا برعکس یعنی اسم پدرانشان در خط و تلفظ متفق و اسم خودشان جدا باشد [۱۸٧].
۶- مسلسل: حدیثی است که در عبارت راویان در تمام مقاطع سلسله گفتن یک جمله یا نشان دادن یک حالت تکرار شود. مثال: «سمعت فلانا، قال سمعت فلانا، قال سمعت فلانا الخ»یا «حدّثني فلان قال اشهد بالله حدّثني فلان قال اشهد بالله حدّثني فلان الخ»یا «حدّثني فلان وهو اخذ بلحیته قال حدّثني فلان وهو آخذ بلحیته الخ».
٧- مُهْمَل: حدیثی است که راوی آن را از کسی نقل کند که با یک نفر دیگر در اسم و نسبت و غیره متفق باشد در این صورت اگر هردو واجد شرایط باشند یا قراین نشان دهد که مقصود کدام است و واجد شرایط هم باشد هیچ اشکالی در چنین حدیثی پیدا نخواهد شد [۱۸۸]اما اگر تنها یکی از آنها واجد شرایط روایت بو و قراینی هم در دست نبود که مقصود او است در این صورت حدیث مهمل و ضعیف بشمار میآید [۱۸٩].
۸- اکابِر عَنْ اَصاغر: حدیثی است که بزرگترها (از لحاظ سن و علم و گردش علمی) از کوچکترها روایت کنند. (پدر از پسر و استاد از شاگرد خود روایت کند).
[۱۸۲] اقران روایتی است یک طرفی و مدبج روایتی است دو طرفی، ثمال مدبج: در میان اصحاب عایشهلو ابوهریره هردو از یکدیگر حدیث را روایت کردهاند و در میان تابعین زهری و عمر بن عبدالعزیز از یکدیگر. [۱۸۳] اقران روایتی است یک طرفی و مدبج روایتی است دو طرفی، مثال مدبج: در میان اصحاب، عایشه و ابوهریرهبهردو از یکدیگر حدیث را روایت کردهاند و در میان تابعین زهری و عمر بن عبدالعزیز از یکدیگر. [۱۸۴] اولی خلیل بن احمد عمر بن تمیم نحوی صاحب عروض است و دومی خلیل بن احمد ابوبشر مزنی است، (شرح نخبه ص ۱۱۳). [۱۸۵] اولی بکسر میم و سکون سین، دومی بضم میم و فتح سین و فتح واو مشدد. [۱۸۶] دومی به لام مشدد. [۱۸٧] مثال برای قسم اول متشابه مانند (محمد بن عقیل و محمد بن عقیل) که اولی مکبر و بر وزن فعیل، نیشابوری است و دومی مصغر (تازیانی) است مثال قسم دوم: (شریح بن نعمان و سریج بن نعمان) که اولی (با شین معجمه و حاءمهمله) تابعی و از علی مرتضی حدیث روایت کرده است و دومی (با سین مهمله و جیم) از استادان بخاری بوده است. گاهی هم تشابه اسم دو راوی در نتیجه تقدیم و تأخیر بوجود میآید مانند (اسود بن زید و زید بن اسود، مرّه بن کعب، کعب بن مرّه) (نخبه ص ۱۲۸). [۱۸۸] در حدیث بخاری چنین وضعی اتفاده افتاده است. مثلاً حدیثی را از احمد از ابن وهب روایت کرده است و نیز حدیثی را از محمد از اهل عراق روایت نموده است که معلوم نیست در اول مقصود احمد بن صالح یا احمد بن عیسی است و در دوم مقصود محمد بن سلام یا محمد بن یحیی ذهلی است. اما چون همه آنها واجد روایت حدیث هستند هیچ اشکالی ندارد. (شرح نخبه ص: ۱۱۳). [۱۸٩] فرق مُبْهَم و مُهْمَل این است که در مبهم کسی را نام نبردهاند ولی در مهمل با اهمال نام بردهاند.