پس برناپا کیست؟
برناپا یکی از شاگردان حضرت مسیح ÷ یعنی از جملۀ دوازده حواریهایست که بر نشر و پخش دعوت صحیح و بشارت دادن مردم بر قرب رستاخیز حریص بود، وی مورد اعتماد مسیح ÷ قرار داشت بنابر آن او را بخاطر وعظ و تبلیغ مردم به قریه جات و شهرها میفرستاد تا مردم را بسوی دین اسلام(دین ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و اسباط و موسی و عیسی و محمد صلوات الله علیهم) دعوت نماید. برناپای حواری که انجیل نوشته شده را از خود بجا گذاشته است، در آن قصه و حکایات مسیح ÷ را درج کرده با آنهم در سندش انقطاع موجود است طوریکه سایر انجیلها نیز از این بابت دچار مشکلات هستند. لیکن امتیازی که انجیل برناپا نسبت به سایر انجیلها دارد اینست که از بلاغت و دقت در تعبیر بر خوردار بوده وقایع و حوادث و معلوماتی مختلف نسبت به دیگر انجیل در آن ذکر شده است. و برخی از این وقایع و حوادث و اخبار با حقایقی که در قرآن کریم وارد است موافقت دارد. مانند تحریم و تحلیل اشیاء و حقیقت عیسی ÷ اینکه پیامبر خداوند است و یک انسان بوده نه خدا است و نه پسر خدا. و مژدۀ آمدن محمد ص را به صراحت بیان نموده. هنگامیکه بزرگان کلیسا دیدند که انجیل برناپا ادعاهای دروغینشان را برملا و نقش بر آب کرده وجود تحریف و تغیر در انجیلهای دیگر را که در آن حرام را حلال ساخته بودند نمایان میکند، و از سوی دیگر در چندین موضع آن نام پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد ص ذکر شده است و همچنان بر رسول بودن عیسی ÷ مانند سایر رسولان تاکید بعمل آورده، بلآخره این اسباب آنها را وادار ساخت تا مدتی پنهانش سازند، تا آنکه پاپ جلاسیوس رومی در سال ۴۹۲ میلادی آمد و همه رؤسای کلیساهای جهان را به مصادره نمودن کلیه نسخههای آن، سپس تلف و سوختاندن آن امر نمود. بدین ترتیب همه نسخههای انجیل برناپا را محو ساخته و تنها یک نسخۀ آنرا پاپ برای مطالعه شخصی خویش در کتابخانه واتیکان گذاشت، چنانکه وی دستور داد که نام برناپا از زمرۀ نامهای حواریها حذف گردد که به این ترتیب کلیه آثار وی را از تاریخ نصرانیت محو و ناپدید نمودند، لذا امروز میبینیم که در انجیل متا نامهای دوازده حواری یا شاگردان مسیح ÷ ذکر شده اما نام برناپا را حذف نمودهاند، در حالیکه نامهای حواریهای دوازده گانه که در انجیل برناپا ذکر است نام توما و سمعان قانونی از نزدشان حذف شده است، لیکن هر طوری حذف کنند و یا تغیر بدهند ولی نامهای حواری دوازده گانه به همه معروف است و از جملۀشان یکی هم برناپا است و هیچ تاریخ نویسی این جرأت را نمیتواند که وجودش را نفی کند.
و در نیمه قرن شانزدهم میلادی راهبی بنام (فرام رینو) بر نامههای پاپ اورپانس دست یافت که در آن چیزی از انجیل برناپا ذکر شده و میتوان به آن استناد کرد. این راهب کوشید تا بر انجیل برناپا دست یابد لیکن نتوانست تا اینکه روزها و سالها گذشت و بلاخره راهب فرام رینو یکی از افراد مقرب پاپ (سیکیتس پنجم) در سال ۱۵۸۵ میلادی گردید. و همان نسخۀ انجیل برناپا را که پاپ جلاسیوس برای خود در کتابخانۀ فاتیکان گذاشته بود و تا دیر زمانی با سایر کتابها در انبار کتابهای قدیمی که گرد و غبار چند ساله بر آن نشسته بود، باز ایستاده بود.
چون راهب فرام رینو به پاپ سیکتیس نزدیک شده و رضایت او را حاصل نموده بود، بوی اجازه داد تا در کتابخانۀ خاص فاتیکان به بحث و جستجو بپردازد، که در نتیجه فرام رینو توانست نسخۀ انجیل برناپا را از میان کتابهای بیشمار بدست آورد که این نسخه به زبان ایطالوی نوشته شده بود، وی هنگامیکه به مطالعۀ آن آغاز کرد دریافت که عیسی ÷ انسان و رسولی بیش نیست که از طرف خداوند أ مأمور شده است، و در باب (۲۲۰) آن دید که با حروف واضح چنین نوشته است: (و این ماندگار خواهد بود تا آنکه احمد پیامبر خدا بیاید و وقتیکه آمد همه فریب کاریها به کسانیکه به شریعت خداوند أ ایمان دارند، آشکار و برملا میشود) همچنان در آن آمده که الله أ پروردگار آسمانها و زمین است و ذبیحی که بجای او قچ ذبح گردید همانا اسماعیل ÷ از پسران ابراهیم ÷ است نه اسحاق ÷ . چنانکه به دار آویختن مسیح ÷ را تایید نکرده، بلکه تأکید بر آن نموده که امر بر آنان مشتبه شده و شاگرد وی را که یهوذای اسخریوطی نام داشت بجای او بدار آویختند- و این سخن موافق با آیات قرآن کریم است که خداوند أ فرموده است: ﴿وَقَوۡلِهِمۡ إِنَّا قَتَلۡنَا ٱلۡمَسِيحَ عِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ رَسُولَ ٱللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِن شُبِّهَ لَهُمۡۚ وَإِنَّ ٱلَّذِينَ ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُۚ مَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍ إِلَّا ٱتِّبَاعَ ٱلظَّنِّۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينَۢا١٥٧ بَل رَّفَعَهُ ٱللَّهُ إِلَيۡهِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا١٥٨ وَإِن مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا لَيُؤۡمِنَنَّ بِهِۦ قَبۡلَ مَوۡتِهِۦۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكُونُ عَلَيۡهِمۡ شَهِيدٗا١٥٩﴾[النساء: ۱۵۷-۱۵۹]. «و به سبب گفتۀ شان(یهودان) که ما مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم. و حال آنکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند و لیکن امر بر آنان مشتبه شده (شبه عیسی ÷ بر غیر وی افگنده شد و آنها کسی دیگر را به جای عیسی ÷ کشتند) بیگمان کسانی که در بارۀ عیسی اختلاف کردند از حال او در شکاند و هیچ علمی به آن ندارند، فقط از حدس و گمان پیروی میکنند و او را به یقین نکشتهاند. بلکه خدا او را بسوی خود بالا برد و خدا غالب و حکیم است. و از اهل کتاب کسی نیست، مگر آن که پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان میآورد و روز قیامت او(عیسی ÷ ) بر آنان گواه است».
پس از آنکه فرام رینو انجیل برناپا را کشف کرد به پیامبر آخر زمان محمد ص و به قرآن کریم ایمان آورد و شروع به نشر و پخش انجیل برناپا نمود، البته پاپهای گذشته هرکدامی به نوبۀ خود آنرا در زندان فاتیکان حبس نموده بودند. سپس در قرن هجدهم میلادی نسخۀ دیگری از انجیل برناپا به زبان اسپانوی که متن آن مطابق متن نسخۀ ایطالوی است بدست آمد. و در این اواخر داکتر قس چارلز فرانیس بوتو در کتاب معروفش بنام (روزگاران گم کرده شدۀ عیسی ÷ آشکار میگردد) اعلان کرد، انجیلی بنام برناپا که در نخستین عهدش بوسیلۀ کلیسا ناپدید شده بود و تایید کنندۀ انجیل برناپای که به زبان ایطالویست، در این اواخر در منطقۀ بحر میت بدست آمده است، این انجیل قدیمی در داخل ظروف گلی گذاشته شده و در گودالی در منطقۀ ساحلی بحر میت مدفون بود. و فعلاً حکومت اردن همه نسخههای خطی آنرا محفوظ نگهداشته است و داکتر (داف اولبریت) که یکی از ستونهای باستان شناسی آثار انجیل است از آن دیدار نموده وگفته است: «هیچ شک و شبهای در صحت این نسخههای خطی وجود ندارد» چنانکه یکی از بزرگان مسیحیت بنام(ا۰ پاول دیفز) دبیر کل مرشدان واشنطن در کتابش بنام: (نسخههای خطی بحر میت) اظهار داشته که «نسخههای خطی که از منطقۀ بحر میت بدست آمده بزرگترین اکتشافی مهمی است که در خلال چندین قرن مانند آن کشف نشده و حاوی معلوماتی است که مفهوم حالی انجیلهای تقلیدی را تغیر میدهد»، چنانکه در ضمن این نسخههای خطی نگاشته شده که (عیسی پیامبر نصارا بود و پیامبر دیگری بعد از وی خواهد آمد) خوانندگان محترم! این چنین خداوند قادر و توانا نور حقیقت را بر زبانها و دستان خود آنها ظاهر و آشکار میسازد و آنها بیخبرانند، طوریکه در قرآن کریم فرموده است: ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٣٠ ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٣١ يُرِيدُونَ أَن يُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَيَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ٣٢ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ٣٣﴾[التوبة: ۳۰-۳۳]. «یهودان گفتند: عزیر پسر خداست و نصارا گفتند: مسیح پسر خداست، این سخنان آنان است به دهانهایشان، به سخن قومی تشبه میجویند که پیش از این کافر شدند، خدا آنان را بکشد چگونه باز گردانده میشوند؟ اینان دانشمندان و راهبان خود را بجز الله به خدایی گرفتند و- همچنان نصارا – مسیح پسر مریم را، با این که مأمور نبودند جز این که خدای یگانه را بپرستند، معبودی جز او نیست، منزه است او از آنچه با او شریک میگردانند، میخواهند نور الله را با دهانهایشان خاموش کنند، و الله نمیگذارد مگر آن که نور خود را کامل کند، هرچند کافران نا خوش شوند».
در این قسمت به برخی از شواهدی اشاره مینماییم که تورات از آمدن حضرت محمد ص مژده داده است، علی رغم جنایت تحریف و محو ساختن و تغیر دادن آن، که بوسیلۀ علمای یهود و نصارا در عهد قدیم و عهد جدید آن ایجاد گردیده است، ولی با آن هم خداوند أ شواهدی را در آن باقی گذاشته و آنها نتوانستهاند آنرا حذف یا از میان بردارند، تا که در روز قیامت حجت خداوند أ علیه آنان وجود داشته باشد.
* در فصل(۱۸)، سفر تثنیه فرمودۀ موسی ÷ ، چنین آمده: «پروردگارم بمن فرمود: در آنچه سخن گفتند نیک گفتند، من هم پیامبری مانند خودت در میان آنان از برادرزاده گانشان برپا خواهم کرد، و سخنانم را بر زبانش جاری خواهم ساخت و او هم هر وصیت مرا به آنها میرساند- و کسیکه از فرمودههایش که از جانب من آنرا بیان میکند پیروی نکرد، پس من از آن انتقام گیرم) این خود بشارتی است طوریکه «بشری زخاری میخائیل» در کتابش بنام «محمد رسول خداست و اینچنین انجیلها به آمدنش بشارت میدهند» میگوید: این بشارت در مورد یوشع نیست طوریکه دانشمندان یهود ادعا دارند، و نه بشارت مسیح ÷ است چنانکه علمای الهیات نصارا آنرا تفسیر نمودهاند، بدلیل اینکه در آن لفظ (مانند خودت) آمده و یوشع مانند موسی نبود زیرا به وی کتابی وحی نشده است، همچنان عیسی ÷ مانند موسی ÷ نیست زیرا عیسی ÷ بدون پدر به امر خداوند أ بدنیا آمده و شریعتی مانند موسی ÷ نداشت، و بشارت از بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب به کسی دیگر منتقل هم نشد بلکه در برادرزادگانشان که اسماعیل ÷ و اولادۀ اویند، منتقل گردید.
* و در اصحاح(۳۲) از سفر استشنا (۱۱) از خداوند ﻷروایت میکند که اوتعالی فرمود: (آنها با کسی مرا بر غیرت وا داشتند که خدا نیست و مرا با معبودهای باطلشان خشمگین ساختند و من هم آنها را با چیزی بر سر غیرت میآورم که ملت چندان بزرگ نیستند، با ملتی نا خوان و بیسواد آنها را خشمگین میسازم) و این معاملۀ معاوضه و مبادله با یهود محقق گردید طوریکه قرآن کریم به آن اشاره نموده است: ﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ٢﴾[الجمعة: ۲]. «اوست(خدای بزرگ) که در میان ناخوانان پیامبری از خودشان برانگیخت، آیات او را بر آنان میخواند و آنان را پاک میگرداند و به آنان کتاب و حکمت میآموزد و یقیناً آنان پیش از این در گمراهی آشکاری بودند».
* و در فصل(۱۱) از سفر تکوین سخنی که از جانب خداوند أ متوجه ابراهیم خلیل ÷ است چنین آمده: «و پسر کنیز را نیز به امتی بزرگ مبدل خواهم کرد چرا که وی از نسل توست» و چنین هم شد، هنگامیکه ابراهیم ÷ و پسرش اسماعیل ÷ دعا نمودند که: ﴿رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَيۡنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١٢٨ رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَيُزَكِّيهِمۡۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ١٢٩﴾[البقرة: ۱۲۸-۱۲۹].«پروردگارا! ما را تسلیم خود قرار ده (بر اسلام استوار و پایدار گردان) و از نسل ما امتی فرمان بردار خود بساز و مناسک ما را به ما راهنمایی فرما، و از ما درگذر که تویی توبه پذیر مهربان، پروردگارا! در میان آنان (در میان اعرابی که از نسل ما دوتن هستند) رسولی از خودشان برانگیز که آیات ترا بر آنان بخواند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزۀشان کند – از شرک و گناه – که تو خود عزیز و حکیمی».
بدین ترتیب مراد از امتی که از نسل ابراهیم ÷ خواهد بود، امت پیامبر ص است و آنحضرت ص از اولادۀ اسماعیل ÷ که پسر کنیز (هاجر) بود میباشند.
* در انجیل یوحنا از زبان مسیح ÷ چنین وارد شده است: (اگر مرا دوست میدارید پس از اوامر من پیروی کرده آنرا عملی میکنید، و من هم به خداوند أ دعا میکنم که paraclet دیگر به شما عطا نماید)۱۵،۱۴/۱۶ یوحنا. همچنان فرمود: (paraclet) روح مقدس است که زود است خداوند أ وی را بنام من (رسول) بسوی شما خواهد فرستاد و از هر چیزی شما را آگاه میسازد و شما را از سخنانی که من میگویم تذکر خواهد داد) ۱۴/۲۶ یوحنا. و فرموده است که: (او خودش بر من گواه خواهد بود) ۱۵/۲۶ یوحنا. همچنان فرمود: (رحلت من به سود شما خواهد بود، چرا که اگرمن رحلت نکنم paraclet هرگز بسوی شما نخواهد آمد برعکس اگر من رحلت نمایم وی را بسوی شما خواهم فرستاد و وی با آمدنش جهان را در مورد آنچه که به خطا و عدل و حکم تعلق میگیرد سراسیمه خواهدکرد) ۱۶/۷/۸ یوحنا. و فرمودۀ وی: (هنگامیکه روح حقیقت بیاید، شما را بسوی حقیقت کامل ارتقا خواهد بخشید، زیرا وی هرگز به اراده و اختیار خود صحبت نمیکند، و از آنچه که میشود به شما میگوید و شما را از هر آنچه که بوقوع خواهد پیوست آگاه میسازد، و مرا تمجید و توصیف خواهد کرد) ۱۳، ۱۶، / ۱۴ یوحنا.
از این سخنان مسیح ÷ بر میآید که وی بصراحت در مورد اینکه خداوند أ پیامبری را بعد از وی میفرستد که کاین بشریی بوده نقش کسی را بازی میکند که به گفته یوحنا پیامبری خواهد بود که از خداوند أ میشنود سپس آنرا به گوشهای مردم میرساند، و این همه صفاتی است که با دقت تام میفهماند که وی آخرین پیامبران، پیامبر گرامی ما حضرت محمد ص است.
بعد از اینکه شواهد آشکار از تورات و انجیل را که بر رسالت و بر انگیخته شدن حضرت مصطفی محمد ص بشارت داده است به عرض تان رسانیدیم، دوباره برگشته صحبت خویش را در مورد پیامبر بزرگ ما و بهترین انبیاء محمد ص تکمیل نموده و فشردۀ را در مورد معجزۀ بزرگ آنحضرت ص قرآن کریم که بر ایشان نازل گردیده است تا رهبر و راهنما و مژدۀ برای مؤمنان باشد، برای تان پیشکش میکنیم.
از لابلای قصهها وحکایات انبیاء ÷ دانستیم که خداوند قادر و توانا وقتی پیامبری را با کتاب بسوی مردمی میفرستد، ویرا با معجزۀها و امور خارق العاده و خارق الطبیعه پشتیبانی و حمایت میکند که بدست آنها ظاهر میگردد، و اینکار به دو سبب صورت میگیرد: اول بخاطر اطمئنان خاطر مردم در مورد دعوت آنها تا بدون شک و تردیدی آنان را تصدیق نموده و ایمان بیاورند، زیرا هنگامیکه مردم با چنین امور خارق العادۀ که بدست پیامبران خداوند أ ظاهر میگردد برخورند، پی میبرند که بوقوع پیوستن همچو اموری، بدون اذن و ارادۀ خداوند قادر و توانا امکان پذیر نیست. دوم بخاطر تقویت و بالا بردن معنویات پیامبران ÷ در مقابله با دشمنان کافرشان، معجزاتی به آنها داده میشود.
در این قسمت به طور نمونه، به بعضی از معجزات پیامبران که بدانوسیله خداوند أ آنها را حمایت نموده است بطور مختصر اشاره میکنیم:
معجزۀ نوح ÷ کشتی و طوفان بود، و معجزۀ ابراهیم ÷ این بود که هنگامی قومش وی را در آتش افگندند، آتش به امر خداوند أ سرد و مایۀ سلامتی برای ابراهیم ÷ شد که هیچ آسیبی به وی نرسانید. و معجزۀ لوط ÷ آنست که وقتی قومش با وی مخالفت نموده از اوامر وی سرکشی نمودند و به فحشا و بچه بازی ادامه دادند، خداوند أ بالای شهر آنان سنگهای پیاپی را بارانید آنرا زیر و زبرکرد. و معجزۀ صالح ÷ شتری بود که هزاران مردم از قوم ثمود از پستان آن شیر مینوشیدند، ولی هنگامیکه آنرا کشتند، بانگ سخت و مرگبار آنها را فرا گرفت و بامدادان بر روهای خویش چنان در افتاده و بیجان بودند که برخاک چسپیده بودند. و در خانهها و قصرهایشان بعد از آنها کسی زندگی نکرد مگر مدتی کم، و مسکنهایشان تا به امروز یکی از علامات قدرت پروردگار، و پند و درس عبرت برای آیندگان باقی مانده است. و معجزههای موسی ÷ در نُه نشانههای آشکار بود که به فرعون و قومش آورد. و معجزههای سلیمان ÷ این بود که خداوند أ باد را برایش مسخر گردانیده بود که سیر بامدادی آن یک ماهه راه، و سیر شامگاهی آن نیز یکماهه راه بود، و خداوند أ چشمۀ مس را برای او روان ساخت و برخی از جنیان در پیشروی او به امر پروردگارش کارهای صنعتی میکردند و از بحرها کنز و دانههای گران قیمت را بوی بیرون میآوردند. همچنان خداوند أ به سلیمان ÷ زبان پرندگان و حیوانات را آموخته بود، و معجزۀ عیسی ÷ صحبت نمودنش در گهواره و زنده نمودن مردهها و شفا دادن کور مادر زاد و پیس، به اذن خداوند أ بود، چنانکه دسترخوانی پر از غذا را از آسمان بروی فرود آورد.