آیا معبودی با الله جل جلاله است؟

فهرست کتاب

سخن اخیر

سخن اخیر

آنچه در مورد انحرافات و گمراهی‌ها و پندار‌‌های خیالی و باطل بدعت‌کاران متصوف، که هزاران هزار مردم نادان را از راه بدور برده و سرگردان ساخته‌اند، مطالعه نمودید، متأسفانه آثار ناگوار آن تا امروز هم بر بسیاری از مردمان عامه و بی‌علم باقی مانده، از خداوند أ برای آنها هدایت را آرزو داریم و دوست داریم تا به خداوند أ و قرآن کریم و سنت مطهر پیامبر ص و راه و روش پیشگامان اسلام برگشته و عقاید‌شان را از هرگونه پلیدی‌‌های کفر و شرک و امور نو پیدا که به دین اسلام چسپانده شده، پاک گردانند تا ما و آنها در زمرۀ فرقۀ نجات یافته که رهرو راه پیامبر ص و اصحاب ایشانند داخل گردیم.

طوریکه متذکر شدیم منحرفان اهل تصوف اموری را از خود بجا گذاشته‌اند که اکثر مسلمانان آنرا امر عادی پنداشته و برخی هم آنرا از سنت پیامبر ص شمرده‌اند- مگر کسانیکه مورد لطف و مرحمت خداوند أ قرار گرفته‌اند- در حالیکه در واقع بدعت محض است، همچنان بسیاری از اموری است که مردم آنرا گناه کوچک شمرده لیکن در واقع بعضی از آن انسان را به شرک و کفر می‌کشاند بدون اینکه صاحبش آنرا درک و احساس کند. طوریکه پیامبراکرم ص فرموده‌اند: «شرک پنهان‌تر از راه رفتن مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک است» مستدرک حاکم

در این قسمت به برخی از اعمالی نادرستی که مخالف با شریعت غرای محمدیست اشاره نموده، دلایل بطلان آنرا به اندازۀ وسع و توان، خدمت تان یاد آور می‌شویم:

۱- تجلیل نمودن شب اسراء و معراج و نیمۀ ماه شعبان، و روز عاشورا: برگزار نمودن محافل بمنظور وقایع فوق همه بدعت بوده دلیلی بر صحت آن از قرآن کریم و از حدیث شریف وجود نداشته وندارد، و نه اصحاب کرام آنرا تجلیل نموده‌اند و هیچگونه سند دینی در این مورد وجود ندارد. لیکن ماه شعبان بصورت عموم فضایلی دارد، زیرا آنحضرت ص در این ماه بسیار روزه می‌گرفتند و دعای بسیار نموده اعمال خیر را انجام می‌دادند، طوریکه از‌ ام‌المؤمنین عایشه ل روایت شده که فرمود: پیامبر ص در هیچ ماهی بیشتر از شعبان روزه نمی‌گرفتند، زیرا ایشان همۀ شعبان را روزه می‌داشتند. و در روایتی آمده که «به جز اندک، دیگر همه شعبان را روزه می‌گرفتند» متفق علیه.

اما کسانیکه در نیمه ماه شعبان بعد از غروب آفتاب در مساجد جمع شده و نمازی خاص بنام نیمه شعبان را ادا نموده و دعا‌‌های خاصی را میخوانند، همه بدعت و امر نو پیدا در دین است که در قرن‌‌های متأخر اختراع شده، و در عهد صحابۀ کرام و تابعین همچو اموری وجود نداشته است.

۲- بعضی از مردم به پیروی از سنت پیامبراکرم ص ماه شعبان را روزه می‌گیرند لیکن در آخر ماه خطایی را مرتکب میشوند که آنحضرت ص از آن منع نموده‌اند، آنها یک روز قبل از ماه رمضان را نیز روزه میگیرند در حالیکه یک روز قبل از رمضان روز نهی یا روز شک است، دیده می‌شود برخی از خطیبان و امامان مساجد، روز سیوم را روز شک اعلان می‌کنند که اینکار نادرستی است، زیرا مردم نظر به فتوای آنها روز بیست ونهم را روزه می‌گیرند ولی وقتیکه ماه شعبان بیست ونه روز بیاید ناگهان با روزۀ رمضان برمی خورند که در نتیجه روزۀ ماه شعبان با رمضان پیوند و وصل می‌شود، لذا باید روزه گرفتن ماه شعبان را با افطار نمودن روز بیست وهشتم توقف داد. والله علم.

۳- قسم خوردن به غیر خداوند أ شرک است، مثلاً بعضی‌ها چنین قسم یاد می‌کنند: - قسم به نبی، به عزت و کرامت فلان قسم، به سخی قسم، و به شرافت قسم، و به سرت قسم، و به وجدان قسم، و غیره ..... پیامبراکرم ص در این مورد ما را چنین رهنمایی نموده‌اند: «پس کسیکه سوگند یاد می‌کند باید به خداوند سوگند بخورد یا خاموش شود» متفق علیه. و در حدیثی دیگر فرموده‌اند: «آنکه به غیر خدا سوگند خورد همانا کافر شده یا شرک آورده است» سنن ترمذی.

۴- همچنان سخنان ذیل از شرک است: (هر آنچه خدا و تو بخواهید)، (این از فضل خدا و فلان، یا از خیر خدا و فلان است) درست اینست که گفته شود: (آنچه الله سپس تو بخواهی) و(این از فضل خداوند سپس از فضل فلان است. یا این خیر خداوند سپس از خیر فلان است). در این مورد پیامبراکرم ص ما را چنین راهنمایی نموده‌اند: «مگویید آنچه خدا و فلانی بخواهد، بلکه بگوید: آنچه که خداوند بخواهد و سپس فلانی بخواهد» سنن ابو داود.خداوند أ می‌فرماید: ﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ[الإنسان: ۳۰]. «و نمی‌خواهید مگر آن که خدا بخواهد».

۵- همچنان درست نیست عبارات ذیل و همانند آن استعمال گردد: «اگر نگهبان در عقب دروازه نبود دزدان شب بر ما هجوم می‌آورند» یا «اگر سقف خانه محکم و متین نمی‌بود باران ما را غرق میکرد» یا «اگر با ما نبودی حالا مرده بودیم» یا «اگر راننده ماهر نبود حادثه رخ میداد» یا «این دوا مرا شفا داد» یا «فلان داکتر مرا شفا بخشید» و امثال این سخنان. مسلمان باید متوجه سخن‌های خود بوده عبارات درست را استعمال نماید، باید در عوض سخنان فوق چنین گفته شود: «اگر خداوند أ به لطفش نگهبان را برای ما مسخر نمیکرد دیشب دزدان بر ما هجوم می‌آوردند» یا «اگر خدا سقف خانه را استوار نگه نمیداشت، باران ما را غرق می‌نمود» یا «اگر خداوند ترا به ما مسخر نمیساخت، حالا زنده نبودیم» یا «اگر لطف و مرحمت خداوند أ بر ما نبود و راننده را توفیق نمی‌داد حادثه می‌شد» یا «خواست خداوند أ بود که این دوا مؤثر واقع شد» یا «خداوند أ فلان داکتر را سبب شفایم گردانید» پس در سخنان خویش احتیاط باید کرد تا در شرک پنهان و خفی آغشته نشویم در حالیکه خود مان از آن بی‌خبریم. پس لازم است سخنان خود را سنجیده و حساب کرده گفته فضل و منت را به خداوند قوی و توانا برگردانیم، زیرا هرکاری به اذن و ارادۀ خداوند أ صورت گرفته و همه چیز از فضل و کرم خداوند أ بر بشریت است. لیکن اکثر مردم شکر گذار نیستند. خداوندا! ثنا و ستایش و شکر، همه از تو و بر تو و سزاوار توست.

۶- همچنان تجلیل سالگره برای خود و فرزندان و همسران و غیره ناجایز بوده، امر اختراع شده در اسلام است، از سوی دیگر مشابهت به نصارا، و ضیاع مال و وقت و اسراف در راهی است که خداوند أ و پیامبرش ص از آن منع نموده‌اند، در این صدد قصۀ شخصی به یادم آمد که عمرش بیشتر از پنجاه سال بود ولی در تجلیل سالگرۀ خود بسیار حریص بود، وی دوست داشت تا دوستان و حضار، در محفل سالگره‌اش وی را مبارک باد بگویند:

(Happy birth day to you) یعنی (روز تولد شما خوش) لیکن همه اهل محفل میدانستند و خودش نیز گاهی یاد می‌کرد که مادرش به سبب ولادت وی جان خود را از دست داد و چشم از جهان پوشید. یعنی وی سبب مرگ مادر گردیده، در واقع روز سالگرۀ وی روز خوشی نه، بلکه روز غم و مصیبت بر اهل و خانواده‌اش بود. با آن هم این احمق همه ساله روز سالگرۀ خود را تجلیل می‌نمود!! پاک است خداوندی که هرکسی را بخواهد بسوی راه راست هدایت می‌کند و هرکس که خداوند أ برایش نور هدایت قرار نداده باشد، نور هدایت ندارد.

۷- و از بدعت‌‌های معروف در بسیاری از کشور‌های اسلامی برپا نمودن مجلس عزا و سوگواری بر مرده است. در بعضی جاها خیمه‌هایی بزرگ را به این مناسبت نصب می‌نمایند، سپس هرکس به نوبت خود جزوی از قرآن و یا آیاتی را تلاوت می‌کنند، در بعضی از جا‌ها بر سر قبر مرده قرآن می‌خوانند که اینکار در عهد پیامبر ص و اصحاب و تابعین و جود نداشت، همچنان روز اول و دوم و سوم و شب جمعه و روز چهلم و پوره شدن سال را با برنامه‌‌های بنام خیرات برپا می‌نمایند که در واقع مهمانی و خوشگذرانی است. شریعت اسلامی از همچو اعمال نوپیدا در دین شدیداً منع می‌نماید. زیرا در عهد پیامبر ص و یاران‌شان و تابعان آنها این چنین برنامه‌ها وجود نداشته، برعکس، سنت اینست که برای اهل و خانوادۀ مصیبت زده طعام فرستاده شود زیرا آنها فردی از خانوادۀ خویش را از دست داده‌اند و به آنها مصیبت رسیده طوریکه آنحضرت ص بعد از شهادت جعفر طیار س دستور دادند تا برای خانواده وی طعام بفرستند.

۸- گریه و فغان و زدن بر چهره و زانو و یخن پاره نمودن بخاطر مرده از امور جاهلیت است که پیامبراکرم ص از آن منع نموده‌اند.

۹- منکراتی که در برنامه‌‌های عروسی و سایر خوشی‌ها صورت میگیرد مانند به کرایه گرفتن آواز خوانان و مطربان و رقاصه‌ها، مختلط شدن زنان با مردان و پوشیدن لباس‌های بی‌ستر زنان همه حرام بوده اسلام آنرا مردود می‌شمارد. و کسیکه همچو اعمال را انجام دهد مرتکب گناهی بزرگی شده است، در این مورد صاحب محفل و افراد با صلاحیت بیشتر از دیگران مسئولند، آنها نباید فرصت را به مردمان بی‌باک و خدا ناترس مهیا سازند. آنچه در محافل خوشی جایز است دایره نواختن به زنان، آنهم بخاطر اعلان ازدواج فقط.

۱۰- بعضی از مردم عبارت (لا حول ولا قوة الا با الله العلي العظيم) را بطور کامل نمی‌گویند: مثلاً (لاحول ولا) یا (لاحول الله) می‌گویند که این لفظ جرم بزرگی است که در حق خداوند أ مرتکب می‌شوند، زیرا حول و قوت را از خداوند نفی می‌کنند (نیست قوت و قدرت به خدا)، پس کسانیکه بر گفتن عبارت ناقص عادت گرفته‌اند باید متوجه شده زبان خویش را به گفتن این دعا بطور کامل عادت دهند.

۱۱- مسئلۀ مهمی که باید همه متوجه آن شد اینست که برخی از مردم کلمه (لواط) یا (لوطی) را بر مردمانی که فاحشه و عمل قوم لوط ÷ را انجام میدهند، اطلاق می‌نمایند. استعمال این کلمه جنایتی است که در حق پیامبر بزرگوار لوط ÷ روا داشته شده است. نمیدانیم گناه لوط ÷ چیست که نام وی را بر صفت زشت و ناپاک قومش که او از آنها و عمل‌شان بیزار بود، اطلاق می‌کنند؟ نمی‌دانیم این واژه و مصدر را از کجا آورده‌اند و نام پیامبر عالیمقام را در آن وارد ساخته‌اند!! هرگاه در کتاب‌‌های لغت عربی و فرهنگ آن مراجعه شود کلمۀ لوطی به معانی دیگری، غیر از عمل فاحش که قوم لوط ÷ آنرا انجام می‌دادند وارد شده است. و اگر در قرآن کریم و احادیث پیامبر ص مراجعه شود هرگز این عمل زشت و پلید بنام(لواط) یا (لوطی) ذکر نشده، بلکه خداوند أ فعل بد قوم لوط ÷ را چنین ذکر نموده است: ﴿إِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِ[الأعراف: ۸۱].

«همانا شما از روی شهوت، به جای زنان، با مردان در می‌آمیزید» پیامبر گرامی ما ص فرموده‌اند: «هرگاه کسی را دریافتید که عمل قوم لوط را انجام می‌دهد پس فاعل و مفعول را بکشید» اصحاب سنن.

جای تعجب اینست که برخی از دانشمندان بزرگ اسلام چه در قدیم و چه در عصر حاضر، این کلمه را در تألیفات‌شان استعمال نموده‌اند. خداوند أ ما و آنها را مورد عفو خود قرار دهد.

۱۲- دیده می‌شود که بعضی از مقتدیان هنگامیکه امام از سجدۀ اخیر سر بلند کرده و در تشهد اخیر می‌نشیند، سجدۀ طولانی نموده نزدیک است که امام سلام بدهد، چنین اشخاص با این کار‌شان قادر به خواندن التحیات و درود فرستادن نشده از متابعت و پیروی امام تخلف ورزیده‌اند، مقتدی به مجردی که آواز تکبیر امام را شنید باید فوراً عمل امام را انجام داده و تأخیر ننماید. و اگر به همچو مردمانیکه از متابعت امام سر باز زده و سجدۀ طولانی میکنند گفته شود: اینکار درست نیست، فوراً جواب می‌دهند که پیامبراکرم ص فرموده‌اند: «نزدیک‌ترین حالتی که بنده به پروردگارش است حالتی است که او در سجده است. پس در آن بسیار دعا نماید» صحیح مسلم. ما به آنها می‌گوییم: بلی پیامبراکرم ص چنین فرموده‌اند و شما هم راست می‌گویید، لیکن همچو سجده‌‌های طولانی را در نماز‌‌های نفلی، مخصوصاً در نیمۀ شبها باید ادا نمود حتی اگر یک ساعت هم طول بکشد، اما در نماز‌‌های فرضی، متابعت و پیروی امام در هر تکبیر و حرکتی واجب است و چنانکه سبقت امام ناجایز است تخلف از وی نیز جواز ندارد. و الله اعلم و الحمدلله رب العالمین.

۱۳- همچنان از آثار بد و ناگوار بدعت کاران متصوف که هنوز هم امت اسلامی از آن رنج برده و مردمان ساده به آن فریب خورده‌اند این است که هرگاه شخص دچار مشکلی شد و خواست که خداوند أ مشکلش را حل نماید، نظر به آنچه که شنیده مثلاً یک هزار و پنجصد بار سورۀ اخلاص را می‌خواند و یا هزار بار «سبحان الله والحمدلله والله اکبر» می‌گوید. و یا هم سورۀ یاسین را صد و یا هزار بار می‌خواند، که این عمل نو پیدا و اختراع شده است. زیرا پیامبراکرم یاران خویش را اذکار و ورد‌های مخصوص و به عدد معین را می‌آموختند، طوریکه از احادیث آشکار می‌گردد آنحضرت ص بیشتر از صد بار به خواندن دعا و یا وردی دستور نداده‌اند. بطور مثال فرموده‌اند که بعد از نماز‌‌های فرضی (۳۳) بار سبحان الله و الحمدلله و الله اکبر گفته شود که مجموعه آن ۹۹ می‌شود و صدم آنرا به گفتن (لا اله الا الله وحده لا شریك له له الـملك وله الحمد وهوعلی کل شیء قدیر) به اتمام رساند. و یا اینکه صد بار (لا اله الا الله وحده لا شریك له له الـملك وله الحمد وهوعلی کل شیء قدیر) بخواند. و اگر کسی اضافه بخواند ایرادی نیست به شرط اینکه به عدد معینی آنرا مشخص نسازد زیرا تعین عدد در اختیار صاحب شریعت حضرت پیامبراکرم ص قرار داشته کسی دیگر حق تعیین چیزی را از جانب خود ندارد. همچنان پیامبر اکرم ص در هر شبانه روز هفتاد بار استغفار می‌گفتند.

خلاصۀ مطلب این است که تعین نمودن عدد اذکار و وردها اضافه از عددی که پیامبر ص تعین نموده‌اند بدعت است و شاید حکمت این باشد که قلب بنده در شماریدن عدد آن مشغول شده و حضور قلب و خشوع و عظمت خداوند أ را فراموش نماید، اما اگر کسی بخواهد همیشه زبان خود را به ذکر خداوند أ تر نگهدارد میتواند اینکار را بکند ولی بدون تعین عدد معین، طوریکه خداوند أ می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ ذِكۡرٗا كَثِيرٗا٤١ وَسَبِّحُوهُ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلًا٤٢[الأحزاب: ۴۱-۴۲]. «ای مؤمنان! خدا را ذکر کنید، به ذکر کردن بسیار، و صبح و شام او را تسبیح گویید».

یعنی در اغلب اوقات شب و روز، در بر و بحر، در سفر و اقامت، در توانگری و فقر، در سلامتی و بیماری، در آشکار و نهان، و در هرحالی. پیامبرگرامی ما می‌فرمایند: «همیشه بیاد خدا تر زبان باش» سنن ترمذی.

۱۴- و از جمله اموریکه لازم می‌بینیم به آن اشاره نماییم، برخی امور مخالف با سنت پیامبراکرم ص است که بسیاری از مسلمانان در آن آغشته بوده و بدون علم و دانستن حقایق، آنرا انجام میدهند بطور مثال:

*- استغفار گفتن بشکل جماعی بعد از نماز‌‌های فرضی در مساجد.

*- بعضی از مردم با مؤذن یکجا عبارات اذان را تکرار می‌کنند ولی هنگامیکه به عبارت (اشهد ان محمد رسول الله) می‌رسند انگشت اولی خود را بوسیده سپس به چشمان خود می‌مالند، به این گمان که با این عمل دچار چشم دردی نمی‌شود، و این بدعت آشکار است.

*- برخی از مؤذنین بعد از آذان به آواز بلند بر رسول الله ص درود می‌فرستند که اینگونه درود گفتن در عصر پیامبر ص و صحابه گفته نشده.

*- برخی از مردم به آواز بلند با زبان نیت نماز و یا روزۀ نفلی و یا برخی از عبادات را می‌کنند. بطور مثال می‌گویند: (نیت کردم تا بخوانم دو رکعت نماز صبح را .....) و یا(نیت کردم تا فلانی روز را روزه بگیرم ...) پیامبراکرم ص بما آگاهی داده‌اند که محل نیت قلب است. یعنی با زبان درست نمی‌شود.

*- بعضی از مردم وقتی شخصی را دیدند که نمازش را تمام نمود می‌گویند - تقبل الله منا ومنکم- (خدا از ما و شما را قبول کند) این عمل در عهد پیامبر وجود نداشت.

*- برخی از مردم بعد از سلام در نماز، سرشان را نخست تکان داده سپس بسوی راست سلام می‌دهند، و بعد از آن روبرو توقف و تکان داده بطرف پایین نگاه کرده سپس بسوی چپ همراه با تکان دادن سر، سلام میدهند که اینکار نیز بدعت بوده اصل و اساسی در شریعت ندارد.

*- مسح نمودن چهره با دستان بعد از دعا نیز امر نو پیدا بوده که در عهد پیامبراکرم ص و اصحاب کرامشان کسی اینکار را نکرده است.

*- بعضی هم در اوقات منع شده نماز نفل می‌خوانند که این اوقات عبارتند از:

۱- بعد از نماز صبح تا اینکه آفتاب طلوع کرده و به اندازۀ یک نیزه بطرف آسمان بلند شود.

۲- هنگامیکه آفتاب در نیمه آسمان قرار گیرد تا آنکه بطرف مغرب میلان نموده و آذان ظهر گفته شود.

۳- هنگامیکه آفتاب به غروب نزدیک گردد تا آنکه آذان مغرب گفته شود.

*- اما در مورد بستن دستان در نماز باید گفت که قول راجح و صحیح اینست که دستان بالای ناف و یا بر سر سینه گذاشته شود، اما بعضی‌ها در گذاشتن دستان‌شان در زیر ناف افراط نموده بر سر عورت‌شان دستها را می‌بندند و گمان می‌کنی که عورت خود را با دستان خود پنهان می‌کنند! همچو عمل را علمای کرام جواز نداده است.. والله اعلم.

*- بعضی مردم از کفار تقلید نموده هنگام برخورد با مسلمانان سلام شرعی و اسلامی تقدیم ننموده عباراتی چون: صبح شما به خیر، شب تان بخیر و غیره جملاتیکه اکثرا غربیها آنرا استعمال می‌کنند، آنها نیز استعمال می‌کنند. توصیۀ ما به چنین اشخاص این است اگر واقعا مسلمان هستید، از خدا بترسید و خیر و سعادت را به خداوند أ محول سازید که همه امور به خواست و ارادۀ اوتعالی بوده و یگانه سبب ساز است، خواهش من از برادران و خواهرانی که خود را با این جملات عادت داده‌اند اینست که به صفت مسلمان، هنگام برخورد با مسلمانان به سلام شرعی و اسلامی آغاز نمایند (السلام علیکم و رحمت الله و برکاته) طوریکه خداوند أ بما توصیه نموده: ﴿فَإِذَا دَخَلۡتُم بُيُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ تَحِيَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَكَةٗ طَيِّبَةٗ[النور: ۶۱].

«پس چون به خانه‌هایی در آمدید، به یکدیگر سلام کنید به تحیۀ (سلام و درود) از جانب خداوند که مبارک و پاکیزه است».

و فرمودۀ خداوند: ﴿دَعۡوَىٰهُمۡ فِيهَا سُبۡحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٞ[يونس: ۱۰]. «دعا و ندای- بهشتیان- سبحانک اللهم- یعنی: خداوندا! تو پاکی، و تحیتشان (درود و دعای شان) در آنجا سلام است».

و فرمودۀ خداوند: ﴿وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ فَحَيُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآ[النساء: ۸۶]. «و چون شما را به تحیتی (سلام گفتن) بنوازند، با تحیتی بهتر از آن، یا همانندآن پاسخ دهید».

همچنان پیامبراکرم ص در هر جا و هر حالتی به نشر و پخش سلام ترغیب نموده‌اند، و تنها در بیت الخلا جایز نیست. بعد از اینکه سلام شرعی و دینی را به جانب مقابلتان تقدیم نمودید می‌توانید جملاتی چون «صبح شما بخیر» وغیره را استعمال نمایید، زیرا سلامی که اسلام به آن دستور داده در واقع دعای خیر و نیک به برادر مسلمان، و تعظیم و ستایش خداوند متعال است.

در پایان یاد آور می‌شویم که:

پیام‌‌های را که در این کتاب مطالعه نمودید در واقع چراغیست برای کسانی که در پی حقیقت بوده و می‌خواهند دین و عقیدۀ‌شان پاک و ناب باقی بماند، مخصوصاً در عصر امروزی که انواع بدعتها، خرافات، شرکیات دامنگیر این امت شده است، امتی که پیامبرشان بهترین پیامبران، و سرور فرزندان آدم ÷ اند. امتی که خداوند أ آنان را در کتاب عزیزش توصیف نموده که به مردم بیرون آورده شده‌اند. به کار‌‌های پسندیده امر می‌نمایند و از بدی‌ها و امور ناپسند منع می‌کنند. از جانب دیگر، امت اسلامی از نخستین روز‌‌های دعوت، دشمنانی داشته که در کمین نشسته و با وسایل گوناگون می‌خواهند آنرا سرنگون سازند. و در بعضی از نقشه‌‌های‌شان موفق شده‌اند. خصوصاً در پاشیدن تخم اختلاف در میان فرزندان این امت، زیرا دشمن درک نموده که اگر امت اسلامی مانند روز‌‌های صدر اسلام متحد و متفق شوند بدون شک بر همه جهان مسلط خواهند شد، لذا شب و روز در پی دسیسه سازی و نقشه ریزی‌اند تا مسلمانان دست به گریبان یکدیگر بوده و آنها ثروت و دارایی کشور‌‌های اسلامی را به یغما برده کلید‌‌های اقتصاد جهان در دست خود‌شان قرار داشته باشد و به کیف دل خود آنرا بچرخانند. دشمن در مبارزه علیه امت اسلامی، سلاحی قویتر از مشکوک ساختن فرزندان آن در قرآن و سنت پیامبر‌شان که دو مصدر اساسی دین اسلام است، نیافتند. یهود و نصارا از تاریخ شکوهمند اسلام درس عبرت گرفته و میدانند که سِر موفقیت مسلمانان در چنگ زدن آنها به قرآن کریم و سنت پیامبراکرم ص است. لذا تا جان در تن دارند تا روز رستاخیز مبارزه علیه این دو مصدر بنیادی اسلام را کنار نخواهند گذاشت و با پلان‌‌های مختلف و متنوع نظر به شرایط، و از جا‌‌های مختلف سربلند می‌کنند. بنابراین بر ما مسلمانان واجب است تا آماده بوده در حال احضارات شماره یک قرار داشته باشیم و متوجه نقشه‌‌های شوم دشمن بوده با هر وسیله آنرا افشا و خنثی نماییم، قبل از اینکه فرصت از دست رفته و انگشتان خود را زیر دندان‌ها گیریم. ما باید بخود آییم و به دین و آیین خویش تمسک جوییم، تا مبادا فرمودۀ پیامبراکرم ص بر ما منطبق گردد که فرموده‌اند: «نزدیک است امت‌های کفر بر شما هجوم آورند چنانکه خورندگان بر کاسۀ طعام رو می‌آورند، پرسیدند: ای رسول خدا ص : آیا بسبب قلت افراد ما چنین وضع رخ خواهد داد؟ فرمودند: نه، بلکه شما مانند خس و خاشاک و کف سیلاب می‌باشید.....» پس بر هر مسلمان واجب است تا به قرآن و سنت پیامبر رو آورده و آنرا دستور زندگی خویش قرار دهد- اگر سعادت دنیا و آخرت را می‌خواهد- و راه و روش پیشگامان اسلام را قدم به قدم عملی نموده آنرا میزان و ترازوی کردار و گفتار و عقیدۀ خویش قرار دهد، اگر با قرآن و سنت و راه و روش شاگردان مدرسۀ نبوت برابر بود، به آن چنگ زند و اگر مخالف بود آنرا ترک نماید، سپس از خداوند أ بخواهد تا وی را توفیق و استقامت بخشیده و در زمرۀ مردمان نجات یافته که راهرو طریقت پیامبر ص و یاران شان‌اند شامل سازد.

در پایان از دانشمندان بزرگوار زنده و مرده که در بارۀ بدعت و گروه‌‌های گمراه کتاب‌‌های بزرگ و مفصلی نگاشته‌اند تقاضای معذرت می‌نمایم، زیرا بنده از آثار گران قیمت آنها در برخی از موارد استفاده نموده ام، لیکن آنرا به روش خاصی که خودم آنرا پیموده‌ام مختصر ساخته و به خوانندگان گرامی تقدیم نموده‌ام. از خداوند أ برای آن بزرگواران پاداش عظیم را آرزومندم، و خداوند کوشش‌‌های‌شان را در پلۀ حسنات‌شان گذاشته و سنگین گرداند و عمل مرا خاص به رضای خود بپذیرد، زیرا من بخاطر شهرت یا کسب مادیات و بلند بردن مقام در میان مردم اینکار را انجام نداده‌ام، زیرا گناهان و خطاهایی که دارم کفایتم می‌کند، با آن هم بر پروردگار بزرگ گمان نیک داشته تمنا دارم مرا مورد عفو خویش قرار دهد و از من راضی گردد و هر کسی در بیرون آمدن این رسالۀ کوچک با من همکاری نموده خداوند أ برایشان پاداش جزیل دهد. چنانکه از خداوند أ این آرزو را دارم که ما را توفیق دهد تا بتوانیم این کتاب را به زبان‌های مختلف ترجمه نموده و در خدمت برادران و خواهران مسلمان خود در گوشه و کنار جهان قرار دهم.

وصلی الله علی نبینا محمد و علی آله وصحبه وسلم.

برادرتان فؤاد هاشم اجهوری