هرگاه خداوند قومی را دوست بدارد، آنها را آزمایش میکند
حمد و ثنا خدایی را است که بهترین پیامبران خود را بسوی ما فرستاد و کتابی را با ایشان ص فرو فرستاد که مردم را تا روز رستاخیز راهبر و رهنماست، در آن دلایل آشکاریست که حق را از باطل جدا ساخت. خداوند بزرگ را شکر گزاریم که ما را در زمرۀ امت محمد مصطفی ص قرار داد. بهترین امتی که برای مردم بیرون آورده شده، که به معروف امر میکند و از منکر نهی مینماید، و به خدا ایمان دارد. الهی! ثنا و ستایش زیاد از آنِ توست، ستایش به پُری آسمانها و پُری زمین و آنچه میان آن دو است و پُری آنچه میخواهی از هر چیزی که بعد از آن است، تو سزاوار مدح و بزرگواری هستی، ستایش از آنِ خداست تا وقتیکه خشنود گردد، و شکر گزار اویم هرگاه از ما راضی گردد، و گواهی میدهیم که خدای برحق جز اوتعالی وجود نداشته و شریکی ندارد، این شهادت را میدهیم و بوسیلۀ آن امید داریم تا از عذاب دوزخ نجات یابیم، روزیکه هیچ مال و فرزند سودی نمیدهد مگر کسی که دل پاک و پیراسته- از کفر و نفاق- به نزد خدا بیاورد و درود فراوان بر حضرت محمد مصطفی ص و اهل بیت پاک و یاران بزرگوارشان و کسانیکه پیرو آنها تا روز قیامتاند، باد. اما بعد
حمد و ثنا خداوندی را است که رحمت او را بیاد آوردیم و ما را در زمرۀ آزمودهشدگان قرار داد، به راستی که آزمایش خداوندی نعمتیست از جانب اوتعالی که قدر و لذت آنرا جز مردمان پرهیزگار و مؤمن کسی دیگر درک نمیتواند، پس برادران هم دین و هم عقیدهام از خداوند بترسید و با صابران و از جملۀ صابران باشید، چرا که صابران، مزد خود را کامل و بیحساب میبرند. روایت است که به سعد بن ابی وقاصس گفته شد: تو مردی مستجاب دعوت هستی و تنها برای مردم دعا میکنی، پس چرا برای خود دعا نمیکنی تا خداوند أ روشنی و دید چشمانت را بتو برگرداند؟ فرمود: «قضا و قدر خداوند در نزدم بهتر از دید چشمانم است، زیرا درجۀ رضایت بلندتر از هر چیزی دیگر است» به راستی که مردمانی کم به این مرتبۀ بزرگ، و ایمان کامل، و صبر عظیم نایل میآیند.
روزی سعد س از پیامبراکرم ص پرسید: چه کسانی مورد آزمایش شدید قرار میگیرد؟ فرمودند: «سختترین مردم در ابتلا انبیا هستند، سپس صالحان و سپس بهترین آنها به حسب مراتب شان. لذا انسان بر حسب دین خویش مورد آزمایش قرار میگیرد پس اگر در دینش صلابتی بود، در ابتلایش افزوده میشود، بلا و مصیبت تا وقتی بر بعضی اشخاص فرو میآید تا اینکه بر روی زمین راه میروند ولی گناهی بدوششان نمیماند» سنن ابن ماجه. یعنی مصایب و بلاها، گناهانشان را در دنیا محو و نابود سازخته و پاک از دنیا میروند. پس مژده باد به کسانی که در این دنیا با مصایب و بلاها و رنجها مورد آزمایش خداوند أ قرار میگیرند. پیامبراکرم ص همواره با اصحاب کرام در بارۀ پاداش و ثواب و فضیلت و مقام چنان مردمان صحبت نموده میفرمودند: «هرگاه خداوند أ مردمی را دوست بدارد آنها را مورد آزمایش قرار میدهد» مسند احمد. بعد از آنکه رسول اکرم ص جهان را ترک گفته و به رفیق اعلی پیوستند، یاران ایشان به آمدن مصیبت و آفت و غمها یکدیگرشان را مژده میدادند، و اگر بر یکی از آنها سالی کامل میگذشت و مبتلا به مرض یا مصیبت یا آفتی نمیشد، و یا اینکه در مالش خساره وارد نمیشد و یا فرزندی وی نمیمرد، شبها را به آشفتگی و نگرانی میگذاشتاند که چگونه یک سال کامل بر وی گذشت و او در یک حالت قرار دارد، آنها بیم از آن داشتند که مبادا خداوند أ از حفظ و حمایت آنها دست کشیده و یا آنها را دوست ندارد. زیرا پیامبرگرامیشان به آنها تأکید ورزیده بودند که اگر خداوند أ کسی را دوست بدارد وی را با مصایب و رنجها میآزماید، بنابراین هنگام فرود آمدن بلا و مصیبت خوشوقت شده و دیگران را مژده میدادند. پس برادر و خواهر عزیز! خوب بیاندیش و دقت نما که ما کجا و آن راد مردان و پیشتازان کجا؟ اگر بر یکی از ما بلا یا مصیبتی پیش آید، بیصبر و بیتاب شده از بیطاقتی حواس خود را از دست داده و حالت روانی ما دگرگون میشود. و شکوه و ناله و شکایت ما دنیا را فرا گرفته ملامتی را بر کسانی میافگنیم که بر ما ظلم و ستم نموده است. و قضا و قدر خداوندی را که قبل از آمدن ما بدنیا نوشته شده، فراموش مینماییم، در چنین حالت شیطان بر ما غالب شده اینرا فراموش میکنیم که همه امور به امر و ارادۀ مولای سبحان صورت پذیرفته است، هرچند که اسباب و بواعث آن متنوع و متعدد بوده است، و همچنن فرمودۀ خداوند أ را فراموش مینماییم که فرموده: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ٢٢ لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡ﴾[الحديد: ۲۲-۲۳]. «هیچ مصیبتی در زمین نمیرسد و- به شما هیچ مصیبتی نمیرسد- نه در جانهای شما مگر آن که در کتابی ثبت است پیش از آنکه آن را بیافرینیم، بیگمان این کار بر خداوند أ آسان است تا بر آنچه از دست شما رفت، اندوه نخورید و تا به آنچه به شما عطا کرد شادمان نشوید».
زیرا این دنیا به زودی از دست میرود. پس هر چیزی که به زودی از دست برود، شایستۀ آن نیست که بخاطر حصول آن شادمان شویم، یا در وقت از دست رفتن آن اندوه بخوریم، با درنظر داشت این حقیقت که همه چیز به قضا و قدر خداوند أ وابسته بوده و اوتعالی آنرا پنجاه هزار سال قبل از آفرینش آسمانها و زمین در لوح محفوظ نوشته است، در حقیقت اولین چیزی را که خداوند أ آفرید قلم بود، سپس فرمود: بنویس. قلم گفت: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس آنچه را که از عمل، یا اثر، یا رزق یا اجلی روی میدهد، پس قلم آنچه را که از همان روز تا روز قیامت روی میدهد، نوشت. سپس بر قلم مهر نهاده شد و دیگر تا روز قیامت سخن نگفت، پس آنچه در مورد هریک ما نوشته شده که باید بما نرسد نمیرسد، و آنچه که در مورد ما نوشته شده که باید برسد، حتماً رسیدنی است. زیرا قلمها برداشته شده و صحیفهها خشک گردیده است.
دوستان و عزیزان! چنان که همه میدانیم، گاهی مصایب و بلاها و پریشانیهای گوناگون و پی درپی، چنان انسان را از هر طرف احاطه میکند که گمان میبرد دیگر راهی جز هلاکت نمانده و نابودی خود و زندگی را در مقابل دوچشم خویش مشاهده میکند، ولی ناگهان همه غصه و غم به خوشی مبدل گشته و از هر جانب آسانی و گشادگی روی میآورد. در این فرموده خداوند أ دقت نمائید: ﴿إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾[الأعراف: ۵۶].«بیگمان رحمت خدا به نیکو کاران نزدیک است».
چگونه خداوند أ با رحمت و رأفت و مهربانی خویش به بندگان شایسته و نیکوکار و صابر، و تسلیم به قضا و قدر الهی نزدیک بوده به هر پیمانه مصایب و پریشانی بر بنده نازل گردد و همه دروازهها را در مقابل خود مسدود بیند، لیکن رحمت و مهربانی خداوند أ بطور ناگهانی وی را فرا گرفته از امور دشوار و مهلک او را نجات میبخشد. طوریکه شاعری در این مورد ابیاتی سروده که معنایش چنین است:
شاید مصیبت بر جوانی فرود آیدکه وی را در تنگناه قرار دهد لیکن راه نجات آن در نزد خداوند است، مصایب چنان شدت گرفت و مرا در خود پیچید، که گمان کردم دیگر راهی نجات نیست، لیکن همه دشواری و تنگی به پایان رسید. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ يَهۡدِ قَلۡبَهُ﴾[التغابن: ۱۱].«و هرکس به خداوند ایمان آورد، قلبش را هدایت بخشد».
پس زمانی انسان قادر به تحمل مصایب و پایدار و صبور میماند که به خداوند ایمان و باور داشته و بر اوتعالی توکل نموده به روز قیامت و قضا و قدر چه خیر و چه شر، یقین کامل داشته باشد، هرگاه به این مرتبه و مقام دست یافت، هرگونه دشواری را با سینۀ فراخ پذیرفته و بخاطر اجر و ثواب و رضامندی خداوند أ صبر و استقامت را اختیار مینماید، و خداوند أ قلب وی را به راه مستقیم هدایت مینماید. تا اینکه روز قیامت فرا رسد، روزیکه وی به نیکی و حسنات شدیدا نیاز دارد تا پلۀ ترازوی نیکیهایش سنگین گردد، همان است که اجر و پاداش صبر و پایداری وی در دنیا که در برابر مصایب و مشکلات آنرا متحمل شده بود، پیشروی وی قرار گرفته، و خداوند أ پاداش آنرا چندین چندین برابر ساخته تا وعدۀ خویش را که در دنیا به مؤمنان صابر داده بود انجام بپذیرد. طوریکه فرموده است: ﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾[الزمر: ۱۰].«همانا برای صابران پاداششان، کامل و بیحساب داده میشود».
در این قسمت انواع و اسباب آزمایشها و ابتلاها و مصایبی که از جانب خداوند أ بر بعضی بندگان فرو میآید خدمت تان یادآور میشویم. همچنان میخواهیم بدانیم که چرا خداوند أ برخی از بندگان را همواره مورد آزمایش قرار داده از رنج و مصیبت و آفات در امان نمیشود؟ هرگاه خداوند أ یکی از بندگان خود را دوست بدارد وی را به مشکلات و مصایب گرفتار مینماید، زیرا اوتعالی میداند که این بنده گناهان بسیار را مرتکب شده و نیکی و حسناتش نسبت به بدیها و گناهان وی بسیارکم است. پس بخاطر اینکه گناهان وی محو گردد و روز قیامت از هرگونه گناه و خطایی پاک باشد و در مقابل پروردگار قرار گیرد او را در دنیا به آفات و مشکلات و بیماریها گرفتار مینماید تا بدیهایش محو، و در نیکیهایش افزوده شده و مقامش بلند برود. زیرا صبر و تحمل بر مصایب و رنجها، پاداشی بسا بزرگ داشته و خداوند أ به فضل و کرم خود آنرا چندین برابر میسازد، و بلآخره بر حسنات و خوبیهایش چنان افزوده میشود که سبب محو گناهان وی میگردد. طوریکه آنحضرت ص فرمودهاند: «همیشه بر مرد مؤمن و زن مؤمنه مصیبت و بلا در جان و فرزندش فرود میآید تا اینکه خداوند أ را در حالی ملاقات میکند که هیچگونه گناهی را بدوش نمیداشته باشد» سنن ترمذی، حدیث حسن صحیح. و از جمله اسبابیکه بنده بخاطر آن به مصایب و بلاها مبتلا میگردد، رسول اکرم ص آنرا بیان فرمودهاند: «همانا شخص در نزد خداوند أ از مقام و منزلتی برخوردار میباشد، لیکن با انجام عمل به آن مقام رسیده نمیتواند، پس خداوند أ همواره او را به چیزهای که در نزدش ناپسند است، مبتلا میگرداند تا آنکه به همان مرتبه و مقام نایل گردد» مستدرک حاکم و شعب الایمان از بیهقی. از این حدیث شریف برمی آید که خداوند أ برخی را بخاطر کثرت گناهانشان مورد آزمایش قرار نداده بلکه بخاطر محبت و دوستی آن بنده، که سبب آنرا جز خداوند أ کسی دیگرنمیداند، میخواهد به مقام والا در بهشت نایل گرداند، لذا وی را به مصایب و آفات گرفتار مینماید تا به همان درجۀ که برایش آماده نموده، برسد. دیگری که از کودکی تا وفات اعمال صالح و نیکو انجام داده، لیکن برای رسیدنش به آن مقام کفایت نکرده، لذا خداوند أ میخواهد بوسیلۀ صبر و تحمل وی بر رنج و مشکلات و آفات در دنیا، او را به مقام عالی که قبلاً بوی فراهم شده، برساند. مثالی دیگر از آزمایشهای خداوند أ که بعضی از بندگان را به آن برمیگزیند، آنست که خداوند در کتاب عزیزش فرموده: ﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡكَٰذِبِينَ٣﴾[العنكبوت: ۲-۳]. «آیا مردم پنداشتهاند که تا گفتند ایمان آوریم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ به یقین، کسانی را که پیش از اینان بودند- نیز- آزمودیم، البته خداوند آنان را که راست گفتهاند معلوم میکند و دروغگویان را نیز معلوم میکند». معنای این آیت را با مثال زیر میتوان بیشتر واضح ساخت:
هرگاه به شخصی مؤمن گفته شود: تنها با زبان کفایت نمیکند که بگویی من مؤمن هستم، و اگر بر سخنت اصرار داری، پس باید از امتحانی بگذری تا ما بدانیم آیا تو در ادعایت راستگو هستی یا دروغگو! این شخص میگوید: خداوندا! این چه امتحانی خواهد بود؟ بوی گفته میشود: فتنهها و مصایب و ابتلا، پس اگر در برابر آنها صبر و استقامت ورزیده و شکر خداوند را بجا آوردی، بدون شک در امتحان کامیاب شده و در زمرۀ مؤمنین راستگو و واقعی داخل گردیدهای، و اگر از خدا نا امید شده و اظهار ناخشنودی کردی، پس بدان که تو در ادعایت دروغگو بوده و مؤمن واقعی نیستی. هر انسانی به اندازۀ قوت ایمان خود مورد آزمایش قرار میگیرد طوریکه آنحضرت ص فرمودهاند: «همانا پاداش بزرگ، در برابر ابتلای بزرگ است» سنن ترمذی. پس وقتیکه آزمایش شدید و سخت باشد اجر و پاداش آن نیز به همان پیمانه بزرگ و عظیم است، مشروط به اینکه بنده شکوه و شکایت و بیتابی راکنار گذاشته، صبر و استقامت را اختیار نماید، خداوند أ میفرماید: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِ﴾[البقرة: ۱۵۵].
«و حتماً شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و کاهش در جانها و کمبود محصولات میآزمایم». بعد از آنکه خداوند أ به پیامبراکرم ص انواع و اشکال ابتلاها و مصایب را بیان نمود، فرمود: و مژده بده، ای محمد ص مژده بده «و مژده بده صابران را» آری! تنها صابران را مژده بده، اما کسانیکه در وقت ابتلا و فرود آمدن مصایب و آفات خشمگین شده و ابراز ناخشنودی میکنند پیامبراکرم ص در مورد اینان چنین فرمودهاند: «و هرکه- ازآمدن ابتلا- خشنود و راضی شد، خداوند أ از او خشنود میگردد، وکسیکه بیصبری و ناخشنودی نمود، پس خداوند نیز از وی ناراض میشود» سنن ترمذی. پس هرگاه بنده نفس خود را بر صبر وا داشت و از ناخشنودی و بیصبری در وقت ابتلا خود را کنترول نموده و صبر استقامت را پیشه کرد، همان است که به قضا و قدر خداوند أ تن در داده و راضی و مطمئن گردیده است. طوریکه آنحضرت ص فرمودهاند: «و اگر به مؤمن فراخی و آسانی رو دهد شکر کند، این برایش خیر است، و اگر به او سختی برسد و صبر کند این هم برایش خیر است»صحیح مسلم. شاید روزی کسی از ما در مال و فرزند و غیره امور مورد امتحان و آزمایش خداوند أ قرار گیرد، پس اگر ابتلا را با سینۀ فراخ استقبال نموده و با صبر و نماز و دعا و انتظار خلاصی از جانب پروردگار پایدار بمانیم، خداوند أ با رحمت و مهربانی وسیع خود که همه چیز را فرا گرفته ما را از آن رهایی میبخشد. و به این ترتیب مصیبت و ابتلا سبب محو گناهان ما میشود، چرا که هیچ کسی از ما خالی از بدی و گناه نبوده و همه از خداوندکریم امید عفو و مغفرت را داریم. خداوند أ میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ١٥٣﴾[البقرة: ۱۵۳].«ای مؤمنان! از صبر و نماز یاری بجویید زیرا خداوند با صابران است».
پس در مقابله با مصایب و بلاها تنها صبر کفایت نمیکند- طوریکه گمان کرده بودیم- بلکه چیزی مهمتر از آن که در حقیقت بالاتر از صبر بوده و صبر بدون آن درست نمیشود، نماز است. زیرا صبر بدون نماز، صبری بدون اجر و پاداش است.
ابتلا گاهی دشوار و گاهی آسان بوده خداوند أ به اندازۀ قوت ایمان و بردباری شخص وی را مورد ابتلا قرار میدهد، خداوند أ در آیت زیر سختی ابتلا و آزمایش مؤمنان را توصیف نموده و تأکید بر آن میورزد که امتحان و ابتلای حقیقی شخص مؤمن، آسان و ساده و زودگذر نبوده و در وقت کوتاه پایان نمییابد، طوریکه میفرماید: ﴿هُنَالِكَ ٱبۡتُلِيَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَزُلۡزِلُواْ زِلۡزَالٗا شَدِيدٗا١١﴾[الأحزاب: ۱۱]. «آنجا بود که مؤمنان آزموده شدند- با ترس و هراس و جنگ و گرسنگی و محاصره و یورش دشمن در جنگ احزاب- و به سختی متزلزل شدند(مضطرب شده و سخت تکان خوردند)».
در این تعبیر عمیق و قوی دقت نماید «و به سختی متزلزل شدند» یعنی نفسها و ارواح و بدنها و معنویات آنها سخت مضطرب و تکان دید، در چنین مواقف ثبات و پایداری، و ایمان واقعی شخص ظاهر میگردد، پس اگر ایمان و یقین او ضعیف و یا کاذبانه باشد، در حالات سخت و دشوار مانند برگِ پژمردۀ درختی میشود که در هنگام وزیدن باد شدید، بر زمین ریخته و درخت را تنها و برهنه و خالی از برگهای سبز میگذارد، اما اگر شخص در دین خود قوت و صلابت داشت، و ایمان وی راسخ و با ثبات بود، پس در حالات سختی و شدت استوار و با ثبات مانده هرچند اگر طول هم بکشد. مسألۀ متزلزل شدن در هنگام ابتلا و دشواریها نه تنها بر ما مسلمانان امروزی سخت تمام میشود بلکه بر بهترین افراد بشریت حضرت محمد ص و یاران پاکشان نیز سخت و دشوار تمام میشد، چنانکه پیامبران پیشین و امتهایشان نیز در مواقف سخت و دشواری که بر آنان فرود میآید، در اندرون خویش مضطرب شده و با رنجها و مشکلات و فشارهای طاقت فرسایی روبرو میشدند تا حدی که برخی از آنها بخاطر طلب نصرت الهی گفتند: پس نصرت الهی کی فرا میرسد؟ آن گاه خداوند أ ایشان را با این گفتۀ خویش بشارت داد که: بدانید نصرت الهی نزدیک است.
بیایید باهم نمونۀ از مواقف سخت و دشواری که پیامبران و بندگان راستین خداوندأ به آن رو برو شدهاند از لابلای این آیت درک نماییم. خداوند میفرماید: ﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ٢١٤﴾[البقرة: ۲۱۴]. «آیا پنداشتید(ای امت محمدص) که داخل بهشت میشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر سر پیشینیان شما آمد، بر سر شما نیامده است؟ آنان دچار سختی و زیان شدند و تکانها خوردند تا جایی که پیامبر خدا و کسانی که با وی ایمان آورده بودند، گفتند: پس نصرت الهی کی فرا میرسد؟ بدانید که نصرت الهی نزدیک است».
و نمیتوان گفت: پروردگارا! اگر تو از ما راضی و خشنود بودی پس نصرت و گشایش را هرچه زودتر بر ما فرود میآوری و ما هم صبر نموده همه روزه دست به دعا و نماز و ناله زاری بلند مینماییم. حالا اگر معامله میان بندگان و خداوند أ بر این اساس باشد که هرگاه خداوند أ از بنده راضی بود او را مورد ابتلا قرار نمیدهد، و یا اگر وی را مورد ابتلا قرار هم داد، در اولین دعا ابتلا را از وی دور کرده و سختی و مصایب وی را به خوشی و آسایش مبدل میگرداند، پس فایده و نتیجۀ ابتلا از کجا ظاهر گردد؟
آیا خداوند أ از دوست خود و بهترین بندگان خود حضرت محمد ص راضی نبود؟ آیا خداوند از یاران پاک و راستین ایشان راضی نبود؟ بلی! اوتعالی از ایشان و از یاران وفادارشان راضی بود و میتوانست پیامبر ص و یارانش را با یک پلک زدن، بدون اینکه حتی خاری به جسمشان بخلد، در جنگ علیه کفار نصرت بخشد و کسی از مؤمنان کشته هم نشود، لیکن خداوند أ میخواهد صدق وعدۀ خود را به مؤمنان آشکار سازد. طوریکه فرموده است: ﴿وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمۡ شُهَدَآءَ﴾[آل عمران: ۱۴۰]. «و تا خداوند مؤمنان را معلوم بدارد و از میان شما شهدایی بگیرد».
و تا خداوند أ قوت ایمان و صدق مؤمنان را آزموده و بداند که چه کسی در ادعای خود صادق است و چه کسی دروغگو است، در حالیکه خدای سبحان با علم ازلی خود همه چیز را میداند.
دوستان و عزیزان هم دین و هم عقیده ام! همۀ ما و شما در معرض ابتلا قرار داریم، پس چطور میتوان مصایب وآفات و دشواریهای که شاید روزی بر ما فرود آید، آنرا به طاعت خداوند أ مبدل سازیم؟ و چنانکه معلوم است طاعت خداوند به تقوا و پارسایی صورت میگیرد، و خداوند أ هم در کتاب با عظمتش بما وعده داده هرکه تقوا پیشه کند خداوند برای او راه نجات و آسانی را پدید آورده و او را از جایی که هرگز بخاطرش نمیگذشت روزی میدهد، طوریکه میفرماید: ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢ وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُ﴾[الطلاق: ۲-۳]. «و هرکس از خدا بترسد، خداوند برای او راه بیرون رفت را پدید آورد و او را از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد». خداوند تعالی در این آیت بخاطری میان تقوا و خلاصی از مصیبت و روزی ربط داده که رهایی و خلاصی و مخرج از ابتلا همواره مرتبط به مصایب و مشکلات و رنج و آفت بوده و بنده در وقت واقع شدن به آن، در جستجوی مخرج و خلاصی میشود، بنابراین خداوند مهربان وعده داده که اگر بنده در وقت ابتلا به اوتعالی روی آورده و تقوا پیشه کند، خداوند نیز طوریکه عهد نموده، نه تنها بوی راه بیرون شد را باز میکند بلکه در پی آن، رزق و روزی فراوانی بوی میدهد که هیچ گمان نمیکرد، پس این است عهد خداوند، و کیست وفادارتر از خدا به عهد و پیمان خود؟ و این است وعدۀ خداوند و خداوند وعدۀ خود را خلاف نمیکند و وعدهاش حتماً رسیدنی است، پس در وقت ابتلا باید صبر نمود، زیرا وعدۀ خداوند أ حق است و خداوند أ هیچگاه خلاف ورزی نمیکند. چنانکه همه میدانیم هیچکس از ما و شما خالی از گناه و لغزشها نیست، و شیطان همواره میکوشد گناه را در نظر بنده خورد و ناچیز نشان دهد، و بنده نیز قبل از ارتکاب گناه آنرا عادی و ناچیز فکر میکند، اما وقتیکه مصیبت بروی فرود آمد، به حقیقت امر پی میبرد. پس لازم است به خداوند أ یقین کامل داشته و از اوتعالی بهراسیم تا در حفظ و رعایت اوتعالی قرار گرفته و دروازههای روزی و برکات آسمانها را بر ما فرود آورد. طوریکه میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[الأعراف: ۹۶]. «و اگر اهل شهرها ایمان آورده بودند و پرهیزگاری کرده بودند حتماً بر آنان برکاتی از آسمان و زمین میگشودیم».
پس وقتیکه خداوند أ ما را وعده داده و عهد بسته که اگر تقوا پیشه کنیم و از اوتعالی بهراسیم حتماً راه نجات و خلاصی از مصایب را بما باز خواهد کرد، پس بر ما لازم است در وقت ابتلا و نزول مصایب و مشکلات به خداوند أ روی آورده از اوتعالی راه خروج و رهایی را درخواست نموده تقوا را پیشه نماییم تا به وعدۀ خداوند که برای متقیان داده است نایل گردیم، طوریکه قبلاً هم متذکر شدیم تقوا در چند چیز نهفته است: اول صبر و استقامت، دوم رعایت و محافظت بر ادای نمازهای فرضی پنجگانه باجماعت و در اوقات آن، سوم باید اعمال خیر و طاعت را بیش از پیش انجام داده و از گناه و معصیت خودارای نمود، بدین ترتیب وعدۀ خداوند أ برای ما محقق میشود و وعدۀ خداوند حق است و چه کس از خدا راستگوتر است؟ الان بخاطر اینکه بتوانیم شروط تقوا و پرهیزگاری را در وقت ابتلا و مصیبت تطبیق و عملی نماییم، چند سوالی را مطرح مینماییم: آیا نوشیدن سگرت یا هر دخانی دیگر از طاعات بشمار میرود؟ در حالیکه خداوند أ آنرا بر ما حرام نموده، چرا که از جملۀ پلیدیها و خبایث است، همانا خداوند در کتاب کریمش برای بندگان پاکیزگیها را حلال، و ناپاکی و پلیدیها را حرام گردانیده است. آیا قطعه بازی از طاعات است؟ حال آنکه مردم را از حضور به نماز جماعت بازداشته و شبها را در بازی آن میگذرانند و در نتیجه نماز صبح از آنها فوت میشود. چنانکه اینکار به تدریج انسان را به قمار میکشانند. آیا مشاهده نمودن زنان برهنه و بیباک در پردههای تلفزیون که کانالهای مختلف آنرا به نشر میرساند، و شنیدن موسیقی از طاعات بشمار میرود؟ در حالیکه خداوند أ مرد و زن مسلمان را از نگریستن بسوی نامحرمان و دیگر امور حرام منع نموده و بر فروبستن دیدگان و پاکدامنی تأکید ورزیده است، خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا﴾[الإسراء: ۳۶].«همانا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرستش واقع خواهند شد».
یعنی از صاحب آنها پرسیده میشود که این حواس خود را در چه راهی به کار برده است، و خداوند أ در روز قیامت این اعضاء را در هنگام پرستش از آنها، به نطق میآورد و آنها از آنچه که اصحابشان انجام دادهاند خبر میدهند. آیا گفتن کلمات زشت و قبیح در هنگام مزاج و یا شوخی و یا در دیگر اوقات جایز است؟ آنحضرت ص میفرمایند: «یقیناً بنده کلمۀ را از رضای خداوند أ بر زبان میآورد که به آن اهتمام نمیورزد ولی خداوند وی را بدان کلمه به مرتبههای بلند برمیکشد، ویقیناً بنده کلمۀ از قهر خداوند را بر زبان میآورد که به آن اهمیت نمیدهد و بدان در دوزخ فرو میغلطد» صحیح بخاری. آیا غیبت گویی یکدیگر و تجسس و کنجکاوی بیمورد از امور دیگران از طاعات است؟ بیایید اول با خداوند، سپس با خود صادق بوده، و خویشتن را فریب نداده، تغافل و تجاهل را کنار گذاشته و با صراحت بگوییم اینکه همه امور فوق الذکر از طاعات نه، بلکه از گناهان است. پس چگونه از یکسو همچو اعمال نامشروع را در وقت ابتلا و مصایب انجام میدهیم، و از سوی دیگر آرزو داریم از جملۀ پرهیزگارانی باشیم که خداوند به آنها وعده داده است که حتماً آنان را از ابتلا و مصایب رهایی میبخشد و روزی وافر را نصیبشان میگرداند. هیچ چیز بر خداوند أ پوشیده نیست، نه در زمین و نه در آسمان، و کسی نمیتواند اوتعالی را فریب دهد، زیرا خداوند أ از احوال همه باخبر است، آن وقتیکه انسان را از زمین پدید آورد و آنگاه که در شکمهای مادران بشکل جنینها بودند، خداوند أ میفرماید: ﴿يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَمَا يَخۡدَعُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا يَشۡعُرُونَ٩﴾[البقرة: ۹]. «آنان با خدا وکسانی که ایمان آوردهاند نیرنگ میکنند، حال آنکه فریب نمیدهند مگر خودشان را ولی درک نمیکنند».
همچنان میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ﴾[النساء: ۱۴۲]. «منافقان با خدا نیرنگ میکنند و حال آنکه خداوند به آنان نیرنگ میزند».
بعضیها شاید چنین بگویند: چگونه برخی مردم نماز نمیخوانند و از خدا نمیترسند و شاید در وقت ابتلا و مصایب مرتکب گناهانی زیادی هم گردند، لیکن با آن هم خداوند آنها را از مشکلات و مصایب به زودی نجات میدهد! در پاسخ باید گفت که ما نباید به چنین اشخاص فریب خورده و آنها را نمونه و مثال قرار دهیم، زیرا خداوند أ به آنان مهلت داده و میخواهد توبه نمایند، در غیر آن خداوند أ در انتقام گیری، و برنابود سازی آنها غالب و تواناست، و هیچ چیزی او را ناتوان نمیگرداند، خداوند أ در مورد آنها چنین میفرماید: ﴿فَلَا تُعۡجِبۡكَ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ كَٰفِرُونَ٥٥﴾[التوبة: ۵۵]. «پس اموال و فرزندانشان ترا به شگفت نیاورد، جز این نیست که خدا میخواهد به وسیلۀ اینها در زندگی دنیا عذابشان کند و جانشان در حالی بیرون آید که کافر باشند».
همچنان میفرماید: ﴿وَلَا يَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِي لَهُمۡ خَيۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِي لَهُمۡ لِيَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ١٧٨﴾[آل عمران: ۱۷۸]. «و کافران هرگز نپندارند که مهلت دادن ما به آنان، به سودشان است، ما فقط به آنان مهلت میدهیم تا برگناه خویش بیفزایند و عذاب خفت باری دارند».
و پیامبراکرم ص میفرمایند: «چون دیدی که خدای ﻷدر عین فرو روی بنده در نافرمانیهای وی، به او دوست داشتنیهای دنیا را میدهد، پس بدان که آن استدراج است». سپس این آیت را تلاوت نمودند: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ٤٤﴾[الأنعام: ۴۴]. «پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند، فراموش کردند، درهای همه چیز را بر آنان گشودیم، تا چون به آنچه داده شده بودند شاد شدند، ناگهان آنان را فروگرفتیم، پس یکباره نا امید شوند».
این حدیث را امام احمد و طبرانی و ابن ابی الدنیا نقل کردهاند و علامه البانی در مشکات گفته: اسناد آن خوب است. پس کثرت مال و دارایی شخص منحرف به این معنا نیست که گویا خداوند او را دوست داشته و در دارایی وی برکت گذاشته است، بلکه شاید سبب بدبختی و تیره روزی صاحب اوگردد، و چه بسا حکایات مردمان مالدار و ثروتمند را شنیدهایم که از زندگی مرفه برخوردار بودهاند لیکن زندگیشان پر از رنج و بدبختی و بیسر و سامانی و پریشانی و امراض گوناگون و غمهاست.
دوستان و عزیزان! خلاصۀ مطلب اینست که هر ابتلا و مصیبت دلیل بر آن شده نمیتواند که خداوند- خدای ناخواسته- بر ما خشمگین است، بلکه همه به خیر و مصلحت بنده بوده بشرطیکه صبر و استقامت داشته و تقوا را پیشه نماید، زیرا در واقع اینها همه بخاطر متزلزل ساختن بنده بوده تا به خداوند أ رجوع کند. و یا بخاطر اینکه گناهان مؤمنان را پاک گردانیده و جز حسنات هیچ شایبۀ دیگری در آنها باقی نماند. پس بر ما لازم است در هنگام ابتلا بر خداوند أ گمان نیک داشته و بدانیم که او تعالی بخاطر مصلحت و خیر ما مصایب و آفات را فرود آورده، تا بوسیلۀ آن مقام و منزلت ما را بلند برده و گناهان ما را محو و نابود نماید، پس در چنین حالت نباید شکوه و شکایت نموده و مضطرب گردیم، بلکه باید از صبر و حوصله و استقامت کار گرفت تا در حسنات و نیکیهای ما افزوده شود. و بهترین ثروت مسلمان اندوختن حسنات و نیکیهای گوناگون، و صبر و حوصله در مقابل ابتلاها و مصایب است تا در آخرت پلۀ خوبیهای وی سنگین گردیده و بهشت برین را بدست آورد.
خداوندا! به کمک و یاری خود، ما را پایدار گردان و به قوت و توانایی خود بما صبر عطا فرما، و به فضل وکرم خود ما را از هرگونه گناهان پاک گردان، طوریکه پارچۀ سفید از چرک و کثافت پاک میگردد.
خداوندا! ما را در زمرۀ آن بنده گانت قرار ده که هرگاه مورد ابتلا قرار گیرند، صبوراند. و هرگاه نعمتی بر آنها ارزانی نمایی، شکر گذاراند. و اگر مرتکب گناهی شوند، از تو طلب مغفرت نموده و تو هم به عفو و کرمت از آن در میگذری، ای ارحم الراحمین.